بایگانی برچسب: ضرب المثل ایرانی

ریشه و داستان ضرب المثل «با گرگ دنبه می خورد و با چوپان گریه می کند»

سایت بدون – چوپانی و شبانی دو بخش دارد ، گویی نبرد در دو جبهه است یک طرف گرگ است و شکارچی آن که برای بقا گوسفند های زیر نظر یک چوپان را می دزد و شکار می کند طرف دیگر چوپان است و کسی که برای حفظ دارایی های خود و دیگرانی که به او اطمینان کرده اند باید …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «اتور خان رشتی»

سایت بدون – هدایت خان رشتی در زمان کریم خان زند،نزدیک به سی سال حاکم مطلق گیلان و طبرستان بود. این مرد بی نهایت ثروتمند بود تا جایی که تاریخ نگار انگلیسی ثروت او با ریگ بیابان قیاس می کرد. گفته می شود که او از نسل اشکانیان و پس از مرداویز وشمگیر بود. هدایت خان رشتی که بسیار مورد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« رس چیزی را کشیدن»

سایت بدون – خاک معمولا از سه عنصر تشکیل می شود سنگ های درشت که به آن شن می گویند سنگ های ریز که به آن ماسه می گویند و رس که در واقع خاکی است که با برخورد با آب حالت خمیری به خود می گیرد و فضای خالی میان سنگ ها را پر می کند و باعث چسبندگی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «رخش باید تا تن رستم کشد»

سایت بدون – در شاهنامه آمده است وقتی که رستم برای جنگاوری آماده می شد نیازمند اسبی بود هیچ اسبی اما برای او پیدا نمی شد چون که هیچ اسبی نمی توانست حتی دست رستم را تحمل کند چه برسد به این که هیکل تنومندش را تا این که خبر رسید اسب هایی از کابل آمده اند که در میان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «نعره هیچ شیری، خانه چوبی را خراب نمی‌کند»

سایت بدون – این ضرب المثل یک بخش مستتر و مخفی هم دارد که خودش یک ضرب المثل مستقل است و آن این است که خانه چوبی دشمنی دارد به نام موریانه که آرام و بی سروصدا خانه را خراب می کند شما موقعیتی را تصور کنید که یک شیر شرزه و وحشی دارد بیرون خانه نعره می کشد تا …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «حکم سیمرغ و کیمیا را دارد»

سایت بدون – کیمیا اکسیری است که به هر چیز و البته مس بزنی طلا می شود کیمیاگران کسانی بودند که همه عمر را بر سر این می گذاشتند که به این اکسیر یا کیمیا برسند و زندگی خود را تغییر دهند کیمیاگران شیمی دانان عصر قدیم بودند که همه عمر خود را بر سر چیز پیدانشدنی می گذاشتند سیمرغ …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «رفیق گرمابه و گلستان»

سایت بدون – این ضرب المثل از این بیت از حافظ گرفته شده است اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش/حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش درباره این ضرب المثل باید چند نکته را در نظر داشته باشیم آدم وقتی به حمام یا گرمابه می رود، تمام ظاهر سازی های دنیوی را می شوید و همه نقص هایش عریان می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «از خر شیطان پایین آمدن»

سایت بدون – انسان اگر بر روی حیوانات چهارپا نظیر خر سوار می شود، انتظار دارد که مهار و کنترل آن را در دست داشته باشد و به جایی برود که جای درست و مقصد است اما خر شیطان، خری است که حرف گوش نمی دهد و هر کجا که دوست دارد می رود به اصطلاح شیطان در جلدش رفته …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «اگر یخ بود، آب می شد»

سایت بدون – انسان وقتی خجالت می کشد نه تنها صورتش سرخ می شود بلکه درجه حرارت بدنش بالا می رود از طرفی درجه حرارت بالا موجب یخ شدن آب و تغییر شکل آن از جامد به مایع می شود در مجموع این ضرب المثل می خواهد بگوید، کاری تو کردی، آن قدر زشت و ناپسند است که شرمساری تو …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «چاخان،پاخان»

سایت بدون – پاخان را می توان به صورت پاخوان در نظر گرفت که معنای حرف های پاسفره می دهد اما در واقع این کلمه فقط به دلیل خوش نوایی بعد از چاخان آمده است و نظیر ترکیباتی مثل سر مر، کتاب متاب، چیز میز و… است اما چاخان کلمه ای ترکی است به معنای دروغ و دروغ گویی این …

توضیحات بیشتر »