بایگانی برچسب: گسترش ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «برگ سبزی است تحفه درویش»

سایت بدون – گروهی از درویش ها بودند که در کوچه و خیابان ها می گشتند آن ها ردایی بلند و زبر می پوشیدند و کاسه ای به کشکول روی دوش می انداختند و یک تبر زین هم داشتند آن ها از مردم پول جمع می کردند اما برای این که بگویند این پول را در مقابل هدیه ای می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «هیزم تر به کسی فروختن»

سایت بدون – در روزگار قدیم که هنوز نفت و گاز خیلی رواج نداشت آتش خانه ها از هیزم تامین می شد هیزم چوبی بود که پس از انداختن درختان حاصل می شد البته چوب درخت همان طور خرد شده مستقیم استفاده نمی شد چرا که چوب تازه که به آن هیزم تر می گفتند خوب نمی سوخت و دود …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «مو را از ماست کشیدن»

سایت بدون – شما تصور کنید یک ظرف ماست بسیار بزرگ دارید نه این کاسه های کوچک این روزها یک خیک بزرگ ماست که در قدیم از شیر می گرفتند دیدن یک مو در درون آن چقدر ریز بینی می خواهد این ضرب المثل در مورد دقت و ریزبینی بسیار زیاد به کار می رود و بیشتر زمانی به کار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آبی از او گرم نمی شود»

سایت بدون – گرم شدن آب خیلی به کار انسان می آید از پخت و پز و نوشیدنی تا استحام یکی از کاربرد های درست کردن آتش، به دست آوردن آب گرم است به ویژه در حمام های قدیم اما گاهی آتشی که درست شده است، آن قدر قدرت ندارد که آب را برای کار گرم کند پس فایده ندارد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سر وته یک کرباس»

سایت بدون – کرباس یک نوع پارچه است که قدیم از کتان بافته می شود اما حالا به جای کتان بیشتر از پنبه یا پنبه صنعتی حاصل می شود کرباس بافتی درشت و ضخیم دارد از این پارچه برای دوختن کفن یا لباس استفاده می شود اما این جوری نیست که از یک توپ پارچه بخشی به درد کفن بخورد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل«چو دانی و پرسی، سئوالت خطاست»

سایت بدون – اصل این مصرع از بوستان سعدی است و این بیت بغرید بر من که عقلت کجاست؟/چو دانی و پرسی سؤالت خطاست این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند، خودت جواب سئوالت را می دانی و لازم نیست من جواب بدهم ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « چشمت روز بد نبیند»

سایت بدون – این ضرب المثل معمولا در هنگام روایت اتفاقی تلخ بیان می شود و به معنای آن است که اتفاقی مشابه یا اتفاق تلخ برای مخاطب رخ ندهد. البته این عبارت بیشتر برای تاثیرگذاری بیشتر به کار می رود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سر به بیابان گذاشتن»

سایت بدون – حضرت ابراهیم به راه بیابان رفت حضرت موسی به کوه طور می رفت حضرت محمد(ص) هم در غار حرا می نشستند از قدیم رسم بر این بوده که بزرگان وقتی از جمع و مردم اذیت می شدند برای خودسازی به طبیعت می بردند و مدتی روح خود را صیقل می دادند این مساله در میان بزرگان عرفان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« دست به سیاه و سفید نزدن»

سایت بدون – سیاه معمولا معنی کثیف می دهد و سفید معنی تمیز آدمی را تصور کنید که بهانه گیر است به چیزهای کثیف دست نمی زند چون می گوید که کثیف است و دلش نمی آید به آن ها دست بزند یا فایده ای ندارد به چیزهای تمیز هم دست نمی زند چون می گوید تمیز است و نیاز …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «آتیش زده به مالش»

سایت بدون – آتش زدن به مال به معنای از بین بردن و استفاده کردن از آن است، بیشتر برای تخفیف دادن استفاده می شود ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

توضیحات بیشتر »