بایگانی برچسب: اصطلاح ایرانی

ریشه و داستان ضرب المثل « ته ترازوی کسی به زمین نرسیدن»

سایت بدون – ترازو مکانیسم مشخصی دارد کالا در یک سو قرار می گیرد سنگ در سوی دیگر آن قدر سنگ می گذارند که به تعادل برسد در مغازه ها هر بار که مشتری می آید این کار تکرار می شود وقتی ترازوی مغازه بی کار نباشد، نشان از رونق کسب و کار است این ضرب المثل زمانی به کار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «برای دم توپ خوب بودن»

سایت بدون – در جنگ ها بعضی از سربازها برای فرماندهان هیچ ارزشی ندارند آن ها تبدیل به یک طعمه می کردند تا توپ ها به آن ها شلیک کنند تا نقشه بعدی انجام شود اصطلاح گوشت دم توپ هم از این جا آمده است یعنی سربازان برای فرماندهان چیزی بیشتر از گوشت به حساب نمی آیند اصطلاح برای دم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روی گرده کسی سوار شدن»

سایت بدون – گرده معنای شانه و دوش می دهد دیده اید که کسی دیگری را روی کول خود قرار می گیرد اکنون این کار را بیشتر برای کودکان انجام می دهند این کار در قدیم یکی از وظایف نوکران بود و اگر اربابشان خسته می شد مجبور بودند ارباب را کول کنند در این حالت علاوه بر ظلمی که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «در کفش کسی ریگ انداختن»

سایت بدون – شنیده اید فلانی ریگ به کفشش دارد ؟ آن ضرب المثل برای آن است که بگویند فلانی قصد توطئه دارد ماجرا هم خلاصه اش این است که قدیم مردم سلاح را برای کشتن افراد دیگر زیر لباس خود مخفی می کردند این سلاح اذیت می کرد و نمی توانست درست راه برود وقتی می پرسیدند چرا خوب …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سماور را با اسکناس روشن می کند»

سایت بدون – در این فیلم ها دیده اید که کسی برای این که نشان دهد خیلی پولدار سیگار خود را با اسکناس آتش می زند این مثال در قدیم با آتش زدن و روشن کردن سماور با اسکناس رخ می داد کسانی که می خواستند نشان دهند خیلی پولدار هستند به جای کبریت یا قبل از آن چوب برای …

توضیحات بیشتر »