سایت بدون – پرده گردانی یکی از هنرهای نمایشی مذهبی ایرانی ها محسوب می شد در این هنر یک نفر روی پرده ای تصویر کوچکی به صورت مرتبط با حادثه ای دیده می شد موضوع هر پرده فرق داشت و می توانست شامل موضوعاتی چون وقایع کربلا، خروج مختار، جنگ های صدرِ اسلام، یا روز قیامت و… باشد پرده گردان، …
توضیحات بیشتر »بایگانی برچسب: اصطلاح
ریشه و داستان ضرب المثل « زیر و روی کسی را در آوردن»
سایت بدون – قدیم پارچه را به خیاط می دادند تا برای آن ها لباس بدوزد بعضی از خیاط ها که انصاف نداشتند در پارچه دزدی می کردند یعنی بخشی از پارچه که به عنوان رویی استفاده می شود و در چشم نبود را برای خود می بریدند و به جای آن پارچه ای از جنس نامرغوب تر استفاده می …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «خط قرمز»
سایت بدون – خط قرمز اصطلاحی است که درباره نقاط ممنوعه، حساس و بحث برانگیز به کار می رود در مورد این اصطلاح ریشه های متفاوتی ذکر کرده اند یک ریشه مربوط به رنگ خون است یعنی نقطه ای از قلمرو که باعث درگیری و خون ریزی می شود یک ریشه که ذکر می شود مربوط به خودکار قرمز و …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «مگر کوه کنده ای؟»
سایت بدون – در قدیم کوه را کندن به دو منظور انجام می شد یکی ساختن راه یا جاده ای برای عبور مردم و چهارپایان دوم کندن نقشی برجسته در ده کوه البته منظور سومی هم بود که از درون کوه سنگ هایی را برای خانه سازی به دست می آوردند این کوه کنی با ابزاری که محدود بود و …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «ندید بدید»
سایت بدون – اصل عبارت ندید بدید در واقع ندیده به دیده است دیده هم که همان چشم انسان است در نتیجه معنای تحت الفظی آن می شود کسی که چیزها را به چشم خود ندیده است و تازه دارد تجربه می کند از این اصطلاح برای توصیف انسان نوکیسه و تازه به دوران رسیده یا خسیس به کار می …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل « برقش پرید»
سایت بدون – هر گاه میزان باری که از یک مدار الکتریکی کشیده می شود از میزان توان آن بیشتر باشد این مدار از کار می افتد برای همین برای صدمه نخوردن به اجزای مدار در مدار یک فیوز الکترونیکی قرار می دهند تا بیشتر از یک حد وات وارد مدار نشود اکثر خانه های مسکونی این فیوز را دارند …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «استخوان پیش سگ انداختن»
سایت بدون – استخوان معمولا ته مانده غذای انسان است و به هیچ دردی نمی خورد اما همین استخوان بی ارزش برای سگ ها یک هدیه ویژه و گران بهاست سگ از این هدیه نهایت لذت را می برد این ضرب المثل زمانی به کار می رود که چیزی را به کسی بدهند و بخواهند شخص مقابل را تحقیر کنند …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل«آب در کشتی هلاک کشتی است»
سایت بدون – این ضرب المثل از بیتی از مولانا گرفته شده است: آب در کشتی هلاک کشتی است/آب اندر زیر کشتی پشتی است این ضرب المثل می خواهد بگوید که هر چیز در جای خودش درست و مفید است اگر در جای خودش نباشد نشانه خرابی یا حتی هلاک است به عنوان مثال آب اگر زیر کشتی باشد، وسیله …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «خفت کردن»
سایت بدون – خفت گره ای است که در آن طناب را به طور مستقیم دور چیزی می پیچند یا می بندند خفت کردن با این توضیح به دو معنی به کار می رود یکی به این معنی که دستان خود را مثل گره دور گلوی کسی ببندی و دیگری هم به معنای در کمین شکار نشستن است از این …
توضیحات بیشتر »ریشه و داستان ضرب المثل «تیکه انداختن»
سایت بدون – در قدیم وقتی پارچه کافی برای دوختن یک لباس موجود نبود یا لباسی پاره می شد به آن تیکه می انداختند، تیکه پارچه ای غیر همرنگ یا غیر هم جنس بود که در کار استفاده می شد این تیکه به چشم می آمد و نزد دیگران اسباب تمسخر کردن بود یعنی این که وقتی کسی لباسش تکه …
توضیحات بیشتر »