سایت بدون – روزی ملانصرالدین سفره غذایش را پهن کرده بود و غذا می خورد ، گربه ای از راه رسید و شروع کرد به میو کردن ، ملا نصرالدین دلش را سوخت و لقمه ای برای گربه انداخت، گربه آن را خورد و دوباره شروع کرد به میو کردن و باز ملا تکه ای دیگر انداخت و این داستان …
توضیحات بیشتر »