بایگانی برچسب: داستان ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل « می خواهد از دریا بگذرد و تر نشود»

سایت بدون – از دریا به دو طریق می توان گذشت یا این که شنا کرد و رد شد یا این که سوار کشتی یا قایق شد و عبور کرد، اولی که عملا غیر ممکن است ، دومی هم سختی های خودش را دارد، به ویژه در زمان های قدیم که این کشتی های مجهز وجود نداشت سفر با کشتی …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آب حمام تعارف کردن»

سایت بدون – در قدیم حمام ها به شکل خزینه بود، یعنی به شکل حوض و حوضچه هایی که در آن آب جریان داشت ،همه آدم ها پول ناچیزی می دادند و وارد حمام می شدند و تنها چیزی که در حمام مجانی بود،آب بود وگرنه هر کس وسائل نظافت خودش را استفاده می کرد یا از پول به دلاک …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « آش کشک خاله ات است بخوری …

سایت بدون – خاله آش می پخت ، هر بار که آش می پخت همه فامیل را جمع می کرد و به هر کس وظیفه ای می سپرد و در نهایت که آش پخته می شد همه با هم می خوردند، یکی از بچه ها که نمی خواست کار کند از ابتدا شروع کرد به بهانه گرفتن که من آش …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « ستون پنجم»

سایت بدون – برای آن که معنای ستون پنجم را بدانیم باید به جنگ داخلی اسپانیا برویم و یک سخنرانی معروف از ژنرال فرانکو دیکتاتور معروف این کشور…ژنرال فرانکو مبارزه ای طولانی با جدایی طلبان و کمونیست ها داشت . هنگامی که ژنرال مولا یکی از سرکردگان سپاه ژنرال فرانکو با ارتش خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیش می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « بینی اش را به خاک مالیدن»

سایت بدون – سجده کردن تنها در مقابل خداوند متعال است که دارای ارزش است اما در قدیم ستمگرانی که خدا را در جایگاه خدا می دیدند ، دوست داشتند که اقوام مغلوب و شکست خورده در مقابل آن ها سجده کنند ، در این حالت که در برخی از موارد با زور همراه بود ، فرد بازنده را در …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « مثل سگ نازی آباد می ماند»

سایت بدون – نازی آباد در زمان قدیم قریه ای بسیار سرسبز بود که یکی از سوگلی های ناصر الدین شاه در آن زندگی می کرد، این قریه با گسترش تهران به آن وصل شد و در زمان رضا شاه در آن کشتارگاه تهران شد. کشتارگاه این گونه نبود که یک مرکز متمرکز واخد باشد ، پر بود از واحدهای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« سیبیلش را چرب کردن»

سایت بدون – تا همین دهه شصت و هفتاد ، اکثریت با سیبیل دار ها بود، سیبل ها پرپشت و تابیده شده بخش اعظمی از تاریخ ما است . سیبیل هایی که نماد ابهت محسوب می شد.خیلی از مردها آن قدر سیبلشان بلند می شد که برای حالت دادن به آن مجبور بودند که آن را چرب کنند اما اصطلاح …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « شتر دیدی ، ندیدی»

سایت بدون – روزی مردی که شترش را گم کرده بود، به پسر بچه ای رسید که سر دو راهی نشسته بود و از او پرسید:«شتر من را ندیدی» پسرک پرسید :« همان شتر که چشم چپش کور است و در یک لنگه بار آن شیرینی و در لنگه بار آن ترشی است » مرد گفت:« بله ! از کدام …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل« کفگیر به ته دیگ خورده است»

سایت بدون – در زمان های قدیم مثل حالا نبود که پلو خوردن این قدر مرسوم باشد ، یعنی این که خود برنج خوردن کمتر بود ، خیلی کمتر …بسیاری از مردم نذر پلو دادن می کردند ، پس از مراسم عزا داری یا عروسی و جشن در دیگ های بسیار بزرگ پلو و برنح بار می گذاشتند و مردم …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «بشنو و باور نکن»

سایت بدون – می گویند در زمان های قدیم مرد خسیسی باری از ظروف شیشه ای از بازار می خواهد اما چون سنگین بود می خواست باربر بگیرد اما دلش نمی آمد برای همین باربر جوانی را انتخاب کرد و گفت : تو در مقابل این بردن این بار از من غذا می خواهی که بدان گرسنگی از سیری بهتر …

توضیحات بیشتر »