بایگانی برچسب: گسترش ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل « طشت زر بر سرت بگیر و برو»

سایت بدون – در قدیم وقتی کاروان حرکت می کرد تجار و مردمی که در کاروان حضور داشتند، کالا های گران قیمت خود را در جاهایی در میان اثاثیه خود مخفی می کردند تا اگر راهزن ها به کاروان حمله کردند ، شانس داشته باشند نتوانند آن را پیدا کنند برای همین وقتی می خواستند از امن و ایمن بودن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «صاحب درد باش تا به درمان برسی»

سایت بدون – این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند برای درمان یک درد یا پیدا کردن یک مشکل ابتدا باید آن را قبول کرد و سپس به چاره اندیشید تا زمانی که یک درد را انکار می کنی، هیچ وقت برای رفع آن به طور جدی اقدام نخواهی کرد ضرب المثل های بیشتر را می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب‌المثل «شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد»

سایت بدون – اصل این شعر از صائب تبریزی است دشمن دوست نما را، نتوان کرد علاج                            شاخه را مرغ چه داند که قفس خواهد شد؟ صائب تبریزی معنای بیت بسیار زیبا و لطیف است تصور کنید یک پرنده روی یک شاخه درخت نشسته است و از بودن در آن جا لذت می برد اما همین شاخه می تواند …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «سپر بلا»

سایت بدون – کسی که سپر در دست دارد برای این که تیر یا شمشیر رقیب به او نخورد سپر را میان خودش و دشمن قرار می دهد سپر بلا هم به طور استعاری، میان فرد و خطر قرار می گیرد این اصطلاح زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند کسی خود را برای فرد دیگری در خطر قرار …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «ژاله به دور لاله می‌گردد، می به دور پیاله»

سایت بدون – ژاله همان شبنم است قطر آبی که صبح ها روی گل ها دیده می شود این قطره روی گل لاله شکل جالبی دارد و به توجه به سطح گل لاله روی آن سر می خورد انگار دارد دور آن می گردد وقتی می هم درپیاله ریخته می شود شکل موجی آن همین تصویر را می سازد این …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «زلم زیمبو»

سایت بدون – زلم با ضمه نه فتحه گیاهی بود که در خانه ها پیدا می شد گیاهی بدون گل و دانه که در درون ساقه اش دانه ای پهن و چرب پیدا می شد که مردم اعتقاد داشتند که محبت می آورد به این دانه که حب العزیز می گفتند ، گاهی نخی وصل می کردند و به گردن …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «روز وانفسا»

سایت بدون – وانسفا در معنا به معنای وای بر نفس من، وای برمن، دریغ از من ، دریغا از من است و در کل در مقام افسوس به کار می رود روز وانفسا کنایه از روز قیامت است اما در مفهوم کلی تر روز یا روزگار وانفسا به معنای روزگار بد که انسان در مضیقه است به کار می …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دیوار حاشا بلند است»

سایت بدون – حاشا کلمه ای است که معمولا در مقام برائت به کار می رود یعنی این که من از چیزی اعلام دوری کنم اما این کلمه معمولا در مقام انکار هم به کار می رود یعنی چیزی شبیه به عمرا در زبان فارسی دیوار حاشا هم دیواری است که آدم ها پشت آن برای دوری از حقیقت پناه …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «دایه مهربان تر از مادر»

سایت بدون – دایه کسی است که از بچه مراقبت و نگه داری می کند در زمان قدیم یکی از خدمه خانم خونه مسئول مراقبت از بچه خردسال می شد این دایه ها گاهی واقعا به فرزندی که بزرگ می کردند دل می بستند و برای آن ها دل می سوزاندند گاهی هم این دلسوزی جنبه نمایشی داشت و برای …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «خانه به دوش»

سایت بدون – این اصطلاح از صحرا نشینان و کوچ کنندگان شروع شد آن ها در چادر زندگی می کردند و هر وقت اراده می کردند ، چادر را برمی چیدند و به جای دیگر می رفتند کم کم این اصطلاح درباره دراویش دوره گرد به کار رفت آن ها هم روی پارچه می خوابیدند یا در مساجد و کاروانسرا …

توضیحات بیشتر »