سایت بدون – اختلالات خوردن بیماریهای ناتوانکننده روانی هستند که به صورت اختلال مداوم در عادات خوردن یا رفتارهای کنترل وزن تعریف شدهاند و منجر به اختلال قابلتوجه در سلامت جسمی و روانی فرد میشوند و برای درمان، انجام مشاورههای مداوم و توام تغذیهای و روانی توصیه میشود. انجمن بیماریهای روانی آمریکا این اختلالها را به ۴ گروه تقسیم میکند که عبارتند از: بیاشتهایی عصبی، پرخوری عصبی، اختلال خوردن تعریفنشده و اختلال بیشخواری. هر یک از اختلالهای یادشده دارای ویژگیهای مشخصی هستند و افراد در صورت ابتلا به هر یک از آنها رفتارهای تغذیهای ویژهای را از خود نشان میدهند که در ادامه همین مطلب به هر یک از آنها اشاره خواهیم کرد.
بیاشتهایی عصبی
در این اختلال، گرسنگی اختیاری منجر به لاغری فرد مبتلا میشود. در
بیاشتهایی عصبی، فرد از حفظ وزن خود در محدوده طبیعی (متناسب با سن و قد)
امتناع میکند. وی حتی در شرایط کموزنی هم از افزایش وزن و چاقی به شدت
میترسد. آشفتگی فرد در رابطه با وزن و شکل بدن خود یا انکار پایین بودن
وزن کنونی از دیگر ویژگیهای افراد مبتلا به این اختلال است. آمنوره یا قطع
عادت ماهیانه به مدت ۳ دوره متوالی هم از جمله عوارض شایع افراد دچار
بیاشتهایی عصبی است. البته سوءتغذیه پروتئین، انرژی، کبودی اندامهای
تحتانی بدن، کرکی شدن و شکنندگی موها، آریتمی قلبی، یبوست، نفخ شکم و حتی
نارسایی قلبی نیز از جمله اثرهای منفی است که ابتلا به این اختلال بر بدن
فرد میگذارد. بررسیها نشان داده زنان بیش از مردان دچار این اختلال
میشوند و اغلب اولین علائم آن در دوران نوجوانی بروز میکند. ویژگیهای
روانی افراد مبتلا نیز شامل کمالگرایی، وسواس، اجتناب از خطر، احساس
ناکارآمدی، تفکر انعطافناپذیر، بروز ندادن احساسات و محدودیت فعالیت
اجتماعی است. البته این افراد از افسردگی، اختلال شخصیتی و سوءمصرف مواد
نیز رنج میبرند.
پرخوری عصبی
در این اختلال، دورههای عود بیشخواری (از مصرف خوراکیهای پرکالری
مانند دسرها گرفته تا انواع میوه و حتی سالاد) همراه با یک یا چند رفتار
نامناسب جبرانی برای جلوگیری از افزایش وزن اتفاق میافتد. البته بیشخواری
به ۲ صورت است؛ اول اینکه خوردن در دورههای مجزا (دوره ۲ ساعته) اتفاق
افتاده و مقدار غذای مصرفی بیشتر از مقداری است که یک فرد به صورت طبیعی
میتواند مصرف کند و دوم کنترل نکردن خوردن یعنی حسی که یک فرد نمیتواند
از خوردن دست بردارد یا بر مقدار خوردن خود کنترل داشته باشد. رفتار
نامناسب جبرانی فرد هم شامل استفراغ عمدی، سوءمصرف مسهلها، ترکیبات
ادرارآور یا مدر و تنقیه و گرسنگی همراه با ورزش افراطی است. این رفتارها
حداقل ۲ بار در هفته و به مدت ۳ ماه باید در فرد دیده شود تا بتوان گفت وی
از این اختلال رنج میبرد. ابتلا به این اختلال، عوارضی مانند بینظمی در
عادت ماهیانه، زخم شدن پشت دست که بر اثر تحریک برای تهوع ایجاد میشود،
ساییدگی مینای دندانها و فساد آنها، گلودرد، درد شکمی، خونریزی رکتوم و
دهیدراتاسیون یا کمآبی را برای بدن همراه دارد.
اختلال بیشخواری
افراد دچار به این اختلال، بدون داشتن رفتارهای جبرانی بهطور دورهای
به بیشخواری میپردازند. البته دورههای بیشخواری باید ۲ بار در هفته و
به مدت ۶ ماه از سوی فرد تکرار شود. این افراد، احساس عدم کنترل بر خوردن
را مانند آنچه در افراد دچار پرخوری عصبی دیده میشود، تجربه میکنند،
استرسهای روانی قابلتوجه به صورت احساس انزجار، گناه و افسردگی پس از
بیشخواری در آنها دیده میشود. سن شروع این اختلال، اواخر نوجوانی یا
اوایل سنین ۲۰ تا ۳۰ سالگی است. البته زنان ۵/۱ برابر مردان بیشتر احتمال
دارد دچار این اختلال شوند. اکثر افراد دچار این اختلال، اضافه وزن دارند و
افسردگی، سوءمصرف مواد مخدر و اختلالات شخصیتی در این گروه از بیماران
شیوع بالاتری دارد.
اختلال خوردن تعریفنشده
در این اختلال، تمام ویژگیهای تشخیصی غذایی در فرد مبتلا دیده
نمیشود. بهطور مثال، در زنان تمام معیارهای بیاشتهایی عصبی وجود دارد
اما قطع عادت ماهیانه در فرد دیده نمیشود یا فرد دچار کاهش وزن نشده و
وزنش در محدوده طبیعی قرار دارد یا ممکن است فرد تمام معیارهای پرخوری عصبی
را داشته باشد اما تکرار رفتارهای بیشخوارانه و جبرانی آن کمتر از ۲ بار
در هفته و به مدت کمتر از ۳ ماه انجام میگیرد.
حتی
فرد دارای وزن طبیعی است اما پس از صرف مقدار کمی غذا رفتارهای جبرانی
اشتباهی از خود نشان میدهد یا اینکه بدون بلعیدن غذا، غذاها را در مقدار
زیاد میجود و دور میریزد.
سارا حسنلو