سایت بدون -هفته گذشته، ۱۵ هزار و ۵۰۰ کیلومتر دورتر از کشورمان، جایی در ینگهدنیا، در لسآنجلس، موزه معروف گتیویلا، یک اثر باستانی منحصربه فرد ایرانی را به نمایش گذاشت تا درخشش و زیباییاش، چشم بازدیدکنندگان را خیره کند؛ اثری با بیش از ۲۰۰۰ سال قدمت که یک شمشیر طلایی است و گفته شده شمشیر اردشیر اول هخامنشی است. شمشیر بهتنهایی فاخر و زیباست و آنچه آن را فاخرتر کرده، نقش بستن سه کتیبه روی آن است. این شمشیر از ششم آوریل، ۱۷ فروردین ماه، در نمایشگاه ایرانباستان و جهان کلاسیک موزه گتیویلا به نمایش گذاشته شده و تا هشتم آگوست ۲۰۲۲ همانجا در معرض دید همگان خواهد بود. تا اینجای ماجرا فقط یک خبر است؛ یک خبر که هم میتوان برای وجود آن به ایرانی بودن خود افتخار کرد و هم غمزده از نمایش یک اثر فاخر ایرانی در آنسوی کره خاکی بود. روی دیگر سکه اما اصالت اثر است؛ به این معنا که از همان زمان که اثر در معرض دید مردم قرار گرفت و خبر و تصاویرش روی سایتهای خبری نشست، اما و اگرهای زیادی درباره اصالت آن مطرح شد؛ تا آنجا که برخی آن را یک اثر تقلبی بسیار مشابه اصل عنوان کردند. ما در این مطلب پای صحبت برخی کارشناسان و باستانشناسان ایرانی نشستیم تا نظر آنها را درباره اصالت شمشیر اردشیر یکم جویا شویم.اردشیر یکم، ششمین پادشاه هخامنشی، سال ۴۶۵ قبل از میلاد مسیح به پادشاهی رسید و ۴۰ یا ۴۱ سال سلطنت کرد. از این پادشاه هخامنشی در کتاب مقدس یهودیان به نیکی یاد شده است. اردشیر یکم و همسرش در نقشرستم، واقع در حمیدیه استان فارس کنار یکدیگر دفن شدند.
طبیعی است که وقتی اثری به نمایش درمیآید متخصصان ازجمله باستانشناسان، زبانشناسان، کتیبهشناسان و تاریخشناسان در مورد اثر یا حتی اصالت اثر سخن بگویند.
درست همانند شیردالی که در سفر حسن روحانی، رئیسجمهوری وقت ایران به آمریکا به او هدیه داده شد و بعدها مشخص شد این شیردال تقلبی است.
یادآوری یک تجربه پرحاشیه
در آن زمان رسانههای خارجی اعلام کردند که آمریکا یک جام شیردال باستانی را که متعلق به قرن هفت پیش از میلاد و آغاز عصر مادها بوده برای نشان دادن حسننیت آمریکا نسبت به ایران به این کشور بازگرداند.
اما در ششم مهر ۹۲، شهرام زارع، باستانشناس و سردبیر مجله باستانپژوهی- در گفتوگو با هنرنیوز درباره این اثر اظهار کرد: تکوک (ریتون) یا همان شیردال مذکور، منسوب به غار «کلماکره» در شهرستان پلدختر استان لرستان است، به این ترتیب که در آخر دهه ۱۳۶۰، بهصورت کاملا اتفاقی، مجموعهای توسط یکی از بومیان کشف شد که در اثر بیتدبیریها عمدتا به یغما رفت و شماری از آنها امروزه در موزههای جهان نظیر لوور، بریتانیا و متروپولیتن نیویورک نگهداری میشود. گویا این اثر نیز مربوط به آن مجموعه است.
این باستانشناس ادامه داد: نکته قابل تأمل آن است که در اصالت اغلب اشیای منسوب به مجموعه «کلماکره» شک و شبهه وجود دارد، چون به احتمال زیاد چند برابر آنچه از آثار این منطقه به یغما رفته، اشیای بدلی از روی این مجموعه ساخته شده و در بازار اشیای عتیقه به خرید و فروش رسیده است.
او توضیح داد که بهنظر میرسد اثر تحویل داده شده نیز یکی از همین نمونههای تقلبی باشد. ویژگیهای ساختاری اثر، ترکیب اجزای بدن این جانور، آرائهپردازیها و شکل پرچ و لحیمکاری اجزا و اتصالات مختلف بدن در این تکوک حاکی از این امر است. بهنظر میرسد که این یک اثر تلفیقی است که با چسباندن ترکیبی نامربوط از قطعات مختلف به این شکل پدید آمده است. البته برای قضاوت درست و دقیق باید از نزدیک توسط متخصصان بررسی شود.
اما سیدمحمد بهشتی در آن زمان بهعنوان رئیس پژوهشگاه نظری متفاوت اعلام کرده و گفته بود: مشابه این کار را ما در مورد افغانستان انجام دادیم. زمانی که طالبان حاکم بر افغانستان شده بودند و موزه کابل را غارت کردند، اشیای تاریخی بسیار باارزش آنجا را پراکنده کردند و باعث افزایش بازارهای فروش عتیقه در پیشاور افغانستان شدند، در نتیجه قاچاق اشیای عتیقه به شرق ایران رونق عجیبی پیدا کرد. ما مطلع شدیم اشیا قرار است از طریق ایران به اروپا عبور کند. در گمرک ایران، نیروی انتطامی این اشیا را میگرفت. در همان زمان به تمام استانهای مرزی بخشنامه کردیم هر شیءای مرتبط با افغانستان که به شما تحویل داده شد؛ جدا نگه دارید چون یک روز میشود که دیگر طالبان حاکم بر افغانستان نیستند و یک حکومت مردمیتر بر افغانستان حاکم خواهد شد. آن زمان ما باید این امانت را بهعنوان یک امانتدار تحویل افغانستان دهیم. بنابراین حامد کرزای وقتی به قدرت رسید در نخستین سفرش به ایران بیش از ۲۸۰ شیء تاریخی از افغانستان را از مقامات ایرانی تحویل گرفت. نه ما بررسی کردیم این اشیا چقدر اصیل هستند و نه حامد کرزای و گروه همراهش. در واقع در حوزه میراث فرهنگی ما میبایست چنین رفتاری را میکردیم.
حاشیههای یک شمشیر
حالا در فروردین ۱۴۰۱ خبرهای رونمایی شمشیر منتسب به اردشیر اول هم به همان نسبت پرحاشیه شده است.
نخستینبار پروفسور تورج دریایی، استاد رشته ایرانشناسی در دانشگاه کالیفرنیا در ارواین و رئیس مرکز ایرانشناسی ساموئل مارتین جردن، عکسهای آن را در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد و نوشت: «برای اولینبار، شمشیر اردشیر اول هخامنشی با سه کتیبه پدیدار شد.
دریایی، تصاویری از پشت این شمشیر را هم منتشر کرد.»
فعلا اظهارنظری نمیکنم
همان زمان دکتر سهیل دلشاد، کتیبهشناس هم اعلام کرد: در مورد کلیت این اثر و اصالتش نمیتوانم اظهارنظری کنم. غیر از چند استثنا عمده کتیبههای کوتاه اردشیر اول به چهار زبان نوشته شده است: فارسی باستان، عیلامی هخامنشی، بابلی هخامنشی و مصری باستان. این کتیبه اما به سه زبان نوشته شده است.
کتیبه در سه سطر، به سه خط و زبان به ترتیب از پایین به بالا (بهدلیل وارونه بودن کتیبه در تصویر) فارسی باستان، عیلامی هخامنشی و بابلی هخامنشی نوشته شده است.
دلشاد همچنین گفته بود: اینکه کتیبه چرا به اردشیر اول نسبت داده شده احتمالا بهدلیل املای نام اردشیر در نسخههای عیلامی و بابلی و تفاوت این املا در کتیبههای اردشیر دوم باشد؛ اینکه آیا کتیبه اصالت دارد یا جعلی است برای بنده فعلا مشخص نیست یا دستکم فعلا اظهارنظری نمیکنم.
بیشک جعلی است
اما دکتر مهرداد ملکزاده، باستانشناس صاحبنام کشورمان در صفحه اینستاگرامش به صراحت این شمشیر را یک اثر جعلی پرنقوش دانست و نوشت: یک اثر جعلی دیگر هخامنشیگون؛ نقوش این نیام بیش از حد شلوغ و اغراق شده است. شما مقایسه کنید با تیغ و نیام نوع آکیناکس که در نقشبرجسته بار عام تختجمشید نقش شده و در عین پرکاری و نفاست، دارای سبک و متانت خاصی است. اینجا به نظرم جعلکننده تلاش کرده هرچه عناصر نگارهشناختی دوره هخامنشی را میشناسد روی این نیام اجرا کند. خط میخی پشت آن هم بسیار ناشیانه بهنظر میرسد. برای شناخت آکیناکس هم میتوانید به مقاله من با نام: تیغ مادی در نیام جنگاوران سیلک، نگاهی بیندازید.
صبر کنیم و منتظر باشیم
علی هژبری، باستانشناس دیگر کشورمان هم در زمان رونمایی از این شمشیر نوشت: باید صبر کرد و منتظر بررسیهای کارشناسی دقیقتر بود. هر چند نقوش روی آکیناکس – با کتیبه اردشیر اول هخامنشی- تا حدودی با نمونه موزه بریتانیا و نیز نقش آن در تختجمشید و بیشتر با یک نمونه سکایی شباهتهایی دارد اما طبق گزارش برخی باستانشناسان جعلی زیباست و براساس بررسیها، کتیبه آن اشکالاتی دارد. با این وصف تا بررسیهای دقیقتر زبانشناسی، باستانشناسی و اجماع نظر کارشناسان آثار هنری دوره هخامنشی باید صبر کرد.
پرونده این شیء هم کاش بررسی شود تا مشخص شود که این اثر چگونه به گتیویلا رسیده است.
با احتیاط نظر بدهیم
مرتضی ادیبزاده، باستانشناس و مدیرکل امور موزهها هم در همین زمینه گفته است: باید پذیرفت این اثر ظرافتهای هنری خاص خود را دارد و چون نخستینبار از این گونه خاص رونمایی شده باید با احتیاط اظهارنظر کرد. دیگر اینکه کمی تامل داشته باشیم، هنوز نمیدانیم چه کسانی این آثار را کارشناسی کردهاند. مستنداتی هم هنوز منتشر نشده است.
تایید اصالت توسط برگزارکنندگان نمایشگاه
شروین فریدنژاد، تاریخدان و استاد ایرانشناسی دانشگاه فرای برلین آلمان ـ هم در اینباره در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشته است: هرچند برگزارکنندگان نمایشگاه عجالتا اصالت اثر را تایید کردهاند اما تا انجام بررسیهای بیشتر و در دسترس قرار گرفتن اطلاعات و دادههای دقیقتر برای تایید جداگانه اصالت هم خنجر و هم کتیبههایش باید اندکی صبر کرد.
به نظر تقلبی نمیآید
اما در آخرین اظهارنظر، دکتر متئو کنپا از استادان بنام مشغول در دانشگاه کالیفرنیا که آکیناکس منسوب به اردشیر اول هخامنشی را از نزدیک بررسی کرده است پاسخی در فیسبوک دکتر علی هژبری داده است.
متئو کنپا نوشته است: وقتی این اثر از جعبه برای قرار دادن در نمایشگاه خارج شد، متوجه شدم که چوب خشک شده (پوسیده) در غلاف وجود دارد. همچنین میتوانید ببینید که بقایای تیغه، زنگ زده اما باقی مانده است. اگر تقلبی باشد، باید کار بسیار پیچیده و علمی باشد تا چوب باستانی و فلز اکسید شده را در خود جای دهد.
من [کنپا] از متصدیان گتی خواستم از آن نمونهبرداری و آزمایش کنند اما آنها نخواستند زیر بار این کار بروند. ایکاش آنها این کار را انجام میدادند تا امکان بررسی دادههای تجربی به دست آید.
ایکاش آن را آزمایش کنند
در همین زمینه یکی دیگر از باستانشناسان هم به اصالت کتیبه اشاره کرده و گفته است: من هم از اصالت کتیبه مطمئن نیستم، چون کتیبه با فرمول معمولی که روی ظروف هخامنشی میبینیم متفاوت است اما بهطور کلی باید نسبت به کتیبههای بیش از حد کامل و یکنواخت شک کنیم. واقعا امیدوارم مجموعهای که این اشیا را در اختیار دارد مایل به آزمایش چوب باشد.
چرا تردید داریم؟
هژبری، باستانشناس ایرانی تاکید میکند: عدهای از پژوهشگران بهدلایلی که در ذیل آمده در مورد اصالت آکیناکه یا آکیناکس (شمشیر / خنجر) منسوب به اردشیر اول هخامنشی تردیدهایی دارند یا اصالت آن را هنوز قطعی نمیدانند:
استفاده از موتیفهای شناخته شده دوره هخامنشی به صورت بسیار فراوان در یک سطح شلوغ و درهم.
غیر از «چند استثناء» عمده کتیبههای کوتاه اردشیر اول به چهار زبان نوشته شده است. فارسی باستان، عیلامی هخامنشی، بابلی هخامنشی و مصری باستان. این کتیبه اما به سهزبان نوشته شده است. در متن فارسی باستان بین دو واژه، واژه جداکن دیده نمیشود و علامت تخصیصگر DIS قبل از هر دو واژه به شکل یک میخ عمودی منفرد آمده است. علامت تخصیصگر پیش از نام اردشیر با m نشان داده شده است.
دو نشان ak و su در این تصویر کمی مبهم هستند، بنابراین با علامت تعجب حرفنویسی شدهاند. [نشانه ak با شکل معمول آن در کتیبههای هخامنشی تفاوت دارد]. بهدلیل املای نام اردشیر در نسخههای عیلامی و بابلی و تفاوت این املا در کتیبهها حتی شاید اردشیر دوم باشد. با این وصف اصالت یا جعلی بودن کتیبه «فعلا» مشخص نیست.
پشت غلاف، دو حلقه دیده میشود که یک نوآوری است و در موارد دیگر دیده نشده است. با این اوصاف تا آنالیز عنصری، عیارسنجی رادیولوژی، بررسی شیوههای قلمزنی و جوشکاری و اتصالات برای تعیین اصالت شیء همچنان باید شکیبا بود.