برای وریا غفوری که این روزها از همیشه محبوب تر است/در شمایل کامل یک «کاپیتان»

برای «وریا غفوری» که بازوبند به او خوش نشسته و پس از مدت‌ها استقلال را صاحب یک رهبرِ درون زمین کرده است

محمد اشعری/شهروند

آنها درون زمین انسان‌هایی معمولی نیستند، یعنی قرار نیست معمولی باشند. آنها -مثل هر بازیکن معمولی دیگری- روزهای خوب و بد دارند، روزهایی که بازی‌شان نمی‌گیرد و هر کاری می‌کنند نمی‌شود که نمی‌شود، ولی با این‌همه جنگندگی و خستگی‌ناپذیری را باید تا آخرین ثانیه با خود حمل کنند، نفراتشان را جلو بکشند و مثل دونده دوی استقامتی که باید به خط پایان برسد، از نفس نیفتند. آنها گلادیاتورهایی‌اند که حتی اگر شکست بخورند،‌ نمی‌بازند. قلبشان با قلب هواداران پیوند خورده، زیر بار حرف زور نمی‌روند و برای پیروزی کوتاه نمی‌آیند. داریم درباره مفهوم اسطوره‌ای کاپیتان حرف می‌زنیم؛ آنهایی که -شوربختانه- انگار نسل‌شان به پایان رسیده و با رفتنشان فوتبال از شکل اساطیری‌اش به ویترینی‌ترین حالت ممکن رسیده. دکتر سوکراتس برزیلی، دیگو مارادونای آرژانتینی، پائولومالدینی و فرانچسکو توتی ایتالیایی، بکن‌باوئر و لوتار ماتئوس آلمانی، کارلس پویول اسپانیایی و… یا ناصر حجازی، علی پروین، حمید علیدوستی، سیروس قایقران خودمان.

ما استقلالی‌ها سال‌های سال است که از شمایل کامل و محبوب یک کاپیتان محروم بوده‌ایم. آنچه در سپاهانِ بعد از محرم نویدکیا نیست، در پرسپولیسِ قبل از سیدجلال حسینی نبود و حالا انگار کم‌کم در کاراکتر او برایمان جان می‌گیرد. بازیکنی که برای استقلالی‌ها (و شاید کل فوتبال ایران) با گل ۴۰ متری‌اش به استقلال شناخته شد؛ بله! داستان بی‌نظیری از نفرت و عشق بی‌پایان. آرام آرام در سمت راست میدان برایمان ‌جدی شد، جای خسروی محبوب را به‌حق گرفت، مورد اعتمادترین بازیکنی شد که تا لحظه سوت پایان می‌دوید و انگ بی‌غیرتی از روی سکوها به هرکسی که می‌نشست، به او نمی‌خورد. گل رشک‌برانگیزی در دربی زد، شادی گل منحصربفرد و جاودانه‌ای ساخت، با همه حقی که همه فوتبالی‌ها برایش قائل بودند، سر یک لجبازی از تیم جام‌جهانی خط خورد ولی سکوت کرد، روی آخرین سنگرش ایستاد اما برای اتفاقات اجتماعی و غیر فوتبالی سکوت نکرد؛ استوری‌هایش در نقد اوضاع سخت اقتصادی، برای حمایت از کارگران و… دردسرهایی ساخت ولی باز ایستاد و کوتاه نیامد. مگر تعریف یک کاپیتان همین نیست که کوتاه نیاید؟ که بایستد؟ او برای ما وقتی کاپیتان‌تر شد که در پایان بازی با نفت مسجدسلیمان روبروی هواداران منتقد ایستاد تا هرچه هوار دارند سر او بکشند، به او بگویند ولی بازیکنان جوان تیم در امان باشند از آن همه فریاد. تصویر مردی که لباسش بر تن عماد ۶ ساله، آخرین ویدئویی است که دست به دست می‌شود.

این روزهای سخت استقلال می‌گذرد، باد به این پرچم هم خواهد وزید و شک نداریم که او می‌تواند شمایل یک کاپپیتان محبوب آبی را بازنمایی کند و استقلال را از این جنگ آخر عبور دهد. او با قلبش بازی می‌کند و با قلبش تیم را جلو می‌برد. کاپیتانی مبارکت باشد؛ بژی «وریا غفوری» ما!

مطلب پیشنهادی

حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک

“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعه‌ای عظیم از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه است که توسط …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *