سایت بدون – همه چیز از انتشار قطعه کوچه نسترن آغاز شد. ترانهای که با نگاه خاصش به شهیدان جنگ و دیگر شهدای این آبوخاک به شکل عجیبی دیده شد و بحثهای گستردهای را رقم زد. اتفاقی که باعث شد یکبار دیگر یغما گلرویی بشود تیتر رسانهها و خبرگزاریها.
وقتی خبرگزاری تسنیم با قراردادن «کوچه نسترن» ابراهیم حامدی در کنار «بمان مادر» داریوش و «سرباز کوچولو»ی عارف آن را سومین شلیک فرهنگی جنبش موسیقی لسآنجلسی نامید؛ انگار فرمان آتش صادر شده باشد، یک طیف از رسانهها همزمان و همصدا شروع کردند به حمله به یغما گلرویی و او را به قصد لهکردن مورد انتقاد قرار دادند. یکی نوشت: «او برای بازجویی خود به تکاپو افتاده است و الکی نباید بهانه دست او داد تا قهرماننمایی کند». رسانهای دیگر هم یغما گلرویی را متهم کرد که «تا دیروز با نهادهای حاکمیتی داخل ایران قرارداد میبست و از جمهوری اسلامی ارتزاق میکرد، ولی امروز سراینده نماهنگی ضدمیهنی شده که توسط جریان افراطی جنگطلب خارج کشور تولید شده است». بگذریم از اینکه خیلی از کارشناسان با اشاره به مفهوم ضد جنگ ترانه یغما انتساب او را به جریان افراطی جنگطلب تناقضآمیز عنوان کردند!
نکته مهم اما نه این حملات، بلکه پاسخهای یغما گلرویی بود. جایی که گفت: «من از قماش شاعران صلهبگیر و ثناخوان مازاراتیسوار که در شعرهایشان دم از قناعت میزنند و سکه و سوبسید میگیرند و حاکمیت را تبلیغ میکنند، نیستم» و در ادامه هم شاهد آورد که «اگر برای معاش مینوشتم، به خاطر اجاره، مجبور به مهاجرت از تهران نمیشدم». این جمله بیشتر از تمام ادعاهای دیگر یغما گلرویی دیده شد و گذشته از همدلی پنهانی که موجب شد، خیلیها را هم به تردید انداخت که آیا واقعا این ترانهسرا که چندین و چندکار با نهادهای امنیتی و نظامی ساخته، راست میگوید یا این گفته بهانهای بوده برای جلب همدلی مخاطبان؟ (برای رفع عطش کنجکاوان محترم باید بگویم با اینکه نزدیکان یغما از پاسخگویی به این پرسش خودداری میکنند، اما خبرنگار «شهروند» او را بارها و بارها در مهرشهر کرج دیده و حدس میزند یغما از تهران به این منطقه نقل مکان کرده باشد)…
دیروز اما در پیج شخصی یغما گلرویی اتفاق دیگری افتاد. او به ناگاه تغییر جهت داده و علاوه بر اینکه مخاطبان را دعوت به شنیدن همکاری مشترکشان با پرویز پرستویی کرد که برای موسسه اوج ساختهاند، در یادداشتی هم که منتشر کرد، شماری از دیگر ترانههای دفاع مقدسیاش را هم نام برد تا نشان دهد کوچه نسترن تنها ترانه او در مورد جنگ نیست. یغما در این مسیر از ترانههای صدام را اعدام نکنید و برادر با صدای پرویز پرستویی، رویای بیسر با صدای حامی، داداشی با صدای شادمهر، غواصان، برمیگردند، پولیور، ایستگاه راهآهن و… نام برد. اتفاقی که بعید نیست در خواباندن سروصدای کوچه نسترن کمکحالش شود! منتقدان اما بعید است چنین فرصتی را برای زیرسوالبردن ترانهسرایی که به هرحال آدم مشکلسازی برای بعضی جریانها بوده، به این آسانی از دست بدهند.