حکایت کوتاه/ من گوش دادم فقط

سایت بدون -کشاورزى ساعت گرانبهایش را در انبار علوفه گم کرد. هرچه جستجو کرد، آن را نیافت.

از چند کودک کمک خواست و گفت هرکس آنرا پیدا کند جایزه می‌گیرد. کودکان گشتند اما ساعت پیدا نشد. تا اینکه پسرکى به تنهایى درون انبار رفت و بعد از مدتى بهمراه ساعت از انبار خارج شد.

کشاورز متحیر از او پرسید چگونه موفق شدى؟ کودک گفت: من کار زیادى نکردم، فقط آرام روى زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صداى تیک تاک ساعت را شنیدم. به سمتش حرکت کردم و آنرا یافتم.

حل مشکلات، نیازمند یک ذهن آرام است…

مطلب پیشنهادی

ابعاد تازه فساد در باشگاه رفسنجانی/از مس به طلا رسیدن!

سایت بدون – پس از حاشیه‌های به وجود آمده در خصوص پرونده فساد در باشگاه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *