سایت بدون امید بعضی وقتها چیز بدی است، امید بعضی وقتها تبدیل به زندان میشود، امید به اینکه شاید بهتر شود باعث میشود که نود دقیقه تمام چشم به تلویزیون بدوزی. نود دقیقه تمام به خودت بگویی که نه! نمیشود همه چیز اینقدر بد باشد، این یک شوخی است که تمام میشود. بالاخره قرار است در یکی از این دقیقهها اتفاقی رخ بدهد، یک چیز این وسط عوض شود، یکی یک کاری بکند اما این اتفاق هیچوقت نیفتاد و معلوم نبود که ما به کدام جرم محکوم بودیم که این بازی را ببینیم. در پایان بازی فقط میشد یک سؤال پرسید که چه کار میکردیم که از دیدن این مسابقه بدتر بود؟ واقعاً چه کار میکردیم؟ کاش این خمیازههای وسط بازی تبدیل به یک خواب عمیق میشد و از یک جای بازی به بعد، میخوابیدیم و خواب یک بازی فوتبال واقعی را میدیدیم، خواب فوتبالی که در آن ترس تبدیل به زنجیر نمیشد، فوتبالی که در آن دریبل بود، گل بود، تکنیک بود، تاکتیکها شجاعانهتر بود. کاش میشد خواب فوتبالی را دید که در آن روح فوتبال احساس توهین نداشت. این شکل بازی یک اهانت مستقیم به تمام دقایقی بود که یک کشور منتظر شروع بازی بودند. یادمان نرود تا اوضاع همین است، تا مربیان نباختن را نهایت بردن میدانند، تا فوتبال در صفر خلاصه میشود منتظر هیچ مسابقه فوتبالی نباشیم. یادمان باشد تا دیگر نام دربی و احترام دربی را خرج بازی دو تیمی نکنیم که به فوتبال و هواداران فوتبال احترام نمیگذارند. ما طلبکاریم، ما از این دربی طلبکاریم، ما وقتمان و سرمایهمان را طلبکاریم. صدها میلیارد تومان هزینه نشده است که خط تولید خمیازه راه اندازی شود.
افشین خماند