سایت بدون – ما منتظر فیلمی تازه و متفاوت نیستیم. حتی منتظر فیلمی که کمی هم متفاوت باشد نیستیم. چنین انتظاری از مسعود کیمیایی پس از ۵۵سال فیلم ساختن و شناختی که در ۳دهه اخیر از شاکله کار او پیدا کردیم چندان منطقی نیست. آنچه منتظرش هستیم دیدن موتیفهای آشنای کیمیایی در شکل داستانگویی، زبان و دیالوگنویسی، شمایلسازی و تصویرپردازی و کمی کمتر و بیاهمیتتر از اینها، مضامینی است که حاصل زاویه دید این فیلمساز است؛ حاصل تجربه زیسته او و نگاه منحصربهفردش به لایههای کمتر دیدهشده و خردهفرهنگی طردشده در جامعه ایران. پس میتوان گفت تمام این آیین پراستقبال دیدن فیلمی از مسعود کیمیایی در جشنواره، آیینی برای دیدار با خود اوست. چون فیلمسازی برای او، محملی برای شکلی دیگر از بازتعریف خود است. در این میان انتظار(شاید هم آرزو) این است که موتیفها اینبار تمیزتر و منسجمتر شکل بگیرند و فیلمساز به شکل ایدهآلی که در سالهای دور پیش داشته کمی نزدیکتر شود.
توقع تغییر یا دگردیسی، اینجا غیرمنطقی و خوشخیالانه است. در سینمایی که آدمهای خیلی خیلی کم سابقهتر و جوانتر از کیمیایی، خیلی زود به تکرار خود خو میگیرند و با کیش شخصیت در پی بازنمایی صرف خود هستند، توقع اینکه فیلمسازی موفق و بسیار محبوب میان عامه مردم خود را تغییر بدهد خیالی خام است. پس «خائنکشی» را دیدم بدون امیدی برای تغییر. تنها برای لذت از موتیفهای آشنایی که بارها دیدهام، به این امید که بهتر اجرا شده باشند، منسجمتر و مربوطتر شکل گرفته باشند و کمتر الکن و در خود فرومانده باشند. از نکات خوب فیلم، این است که بخش عمده آن در دکور ساخته شده و نه در فضاهای واقعی. این با آن ذهنگرایی افراطی سالهای اخیر کیمیایی در فضاسازی و غرابت زبان و لحن فیلمهای او همخوانی دارد، گویی که فیلمساز میتواند بهراحتی به درون دنیای ذهنی خود بخزد و ما را هم به آن دنیا دعوت کند، بدون اینکه با توهم واقعنمایی یا اجتماعگرایی کاذب و جعلی معذبمان کند. اما همچنان از انسجام خبری نیست، از زبان گویا و غیرمبهم خبری نیست. بعید است بتوان آدمها را دقیق بجا آورد و برای هدف و مانع آنها توضیحی شفاف بر اساس دادههای خود فیلم داشت؛ حتی نگاه به تاریخ، نگاه به مصدق، نگاه به شاه، نگاه به حزب توده و… در فیلم شفاف نیست. تنها نکته این است که گویی کیمیایی حالا از استالین بسیار عصبانی است و بهطور کلی سیاست را تباهکننده مردم میپندارد.
با امیر آقایی یک بازیگر خوب و متناسب برای آن شمایل مرد قهرمان خود را پیدا کرده و توانسته یک مهران مدیری کنترلشده با بازی نسبتاً معقول و اندازه در اغلب جاها -و نه همه جا- ارائه کند. در این میان بازی زنهای فیلم بسیار برجسته و قابل توجه است. پانتهآبهرام، سارا بهرامی و نرگس محمدی در اغلب سکانسهای مشترک، حضوری شاخص و گیرا دارند. امتزاج رنگ و کلمات کیمیایی با قابها، رنگ و اشیا نیز از نکاتی است که همواره در فیلمهای او به میزان زیادی وجود دارد، اما اینجا در مقایسه با آثار سالهای اخیر او تازگی و گیرایی بیشتری پیدا کردهاند.
دیگر فیلمهای کیمیایی از قضاوت گذشتهاند. اشتباهات فیلمنامهای و ساختاری تکرار میشوند و نقاط قوت نیز همچنین؛ تنها نکته، درصد و نسبت اینهاست. با یک نگاه غیر قضاوتگر و متسامح، «خائنکشی» اثری متوسط در کارنامه چند سال اخیر کارگردان است. میشود موتیفها و سبک کارگردان را در شکل و قالب این اثر هم دید و البته آموخت که میتوان به دل تاریخ رفت و با دکور کارگردانی کرد، اما فضا و صحنهپردازی را شبیه به کاردستی مقوایی نکرد و همین پیام از آقای کیمیایی برای سریالسازان و فیلمسازان امروزی که به دل تاریخ معاصر رفتهاند بس.
علیرضا نراقی/منتقد سینما