پسر دیجی و همدستش که به اتهام آزار هفت دختر و زن دستگیر شدهاند در شعبه نهم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع از خود پرداختند. شکات در این جلسه برای دو متهم درخواست اشد مجازات کردند.
سایت بدون – راز جنایتهای سیاه پسر دیجی و همدستش که دختران جوان را با خوراندن آبمیوه حاوی هروئین بیهوش کرده و مورد آزار و اذیت و سرقت قرار میدادند با شکایت دختر جوانی در پلیس آگاهی فاش شد.
دختر ۲۵سالهای که در یک کلینیک پوست و مو کار میکند، اوایل شهریور امسال با مراجعه به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران در شکایت خود گفت: چند وقت قبل پسر جوانی به نام امیر در اینستاگرام به من پیام داد. اوایل در خصوص مسائل کاری سوال میپرسید اما بعد کم کم به من ابراز علاقه کرد. روز حادثه او با من قرار گذاشت. ساعت ۱۲ظهر از خانه خارج شدم و در محل قرار سوار خودروی پژو ۲۰۶ امیر شدم. محل ملاقات ما غرب تهران بود. پس از چند دقیقهای امیر پیشنهاد نوشیدن آبمیوه داد و در کنار خیابان توقف کرد. با آنکه در آن اطراف آبمیوه فروشی نبود، او از ماشین پیاده شد و بعد از دقایقی با دو آبمیوه برگشت. وقتی آبمیوه را خوردم، احساس کردم مزه بدی دارد اما بعد از آن، ناگهان سرم گیج رفت و توانایی جسمی خودم را از دست دادم. در آن وضعیت متوجه شدم امیر و پسر دیگری در حال آزار و اذیت من هستند. آنها سپس پول و طلاهایم را سرقت و مرا مقابل خانهمان رها کردند. تا سه روز گیج بودم و وقتی حالم بهتر شد، تصمیم گرفتم از او و همدستش شکایت کنم. او برای اینکه اثری از خود باقی نگذارد، وارد گوشیام شده و چتهایش را با من پاک کرده بود.
پس از این شکایت تحقیقات پلیس
آغاز شد و مأموران با شکایتهای مشابه از دو پسر آزارگر روبهرو شدند. در حالی که تعداد قربانیان به هفت دختر افزایش پیدا کردهبود، متهمان از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی دستگیر شدند.
متهمان در تحقیقات منکر جرم خود شده و مدعی شدند دختران دروغ میگویند. پرونده آزار و اذیت متهمان به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و آنها در شعبه نهم دادگاه کیفری به دفاع از خود پرداختند.
در ابتدای این جلسه هفت دختر جوان به طرح شکایت پرداخته و برای متهمان درخواست مجازات کردند. یکی از دختران گفت: با امیر در اینستاگرام آشنا شدم. او مدعی بود شغل مناسبی در فضای مجازی برایم پیدا کرده است. به محل قرار با او در غرب تهران رفتم. امیر آبمیوهای خرید که پس از خوردن آن بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، او و دوستش در حال آزار من بودند. پزشکی قانونی اعلام کرده داخل آبمیوه، هروئین بوده که بعد از خوردن آن دچار التهاب مغزی شدم.
یکی دیگر از متهمان نیز گفت: پس از این ماجرا، زندگیام از هم پاشید. شوهرم وضع مالی خوبی داشت و من برای اینکه در خانه حوصلهام سر نرود، دنبال کار خانگی بودم که در دام این دو متهم گرفتار شدم.
پنج شاکی دیگر هم شکایتهای خود را مطرح کرده و به تشریح ماجرا پرداختند.
سپس نوبت به دفاع متهمان رسید. امیر که دانشجوی حقوق است در جایگاه ایستاد و در دفاع از خود گفت: من
دیجی هستم و در مجالس و مهمانیها کار میکنم. شاکیان را نمیشناسم و فقط با یکی از آنها تلفنی در ارتباط بودم. شکات از طریق اینستاگرام با هم در ارتباط هستند و براساس نقشهای این شکایت را علیه من طرح کردهاند تا بتوانند از من اخاذی کنند. برای اثبات ادعایم از طریق نقطهزنی بررسی کنید، گوشی کدام شاکی با من همزمان در یک محل آنتن داشته است. حتی پلیس خانه مرا بازرسی کرد و مواد بیهوش کننده پیدا نشد.
سپس رضا در جایگاه ایستاد و اتهام آزار دختران را رد کرد و گفت: ادعای شکات درباره تجاوز را قبول ندارم.
قضات پس از رسیدگی به این پرونده، قرار بازداشت دو متهم را صادر کردند تا جلسه محاکمهشان برگزار شود.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»
سایت بدون- این ضربالمثل یکی از پرمعناترین و عمیقترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …