دستیارکارگردان چرا درخیابان آدم ربایی می کرد؟

دو برادر که به همراه دوستشان به اتهام اخاذی و آدم ربایی بازداشت شده‌اند در بازجویی‌ها مدعی شدند برای پس گرفتن پول‌هایشان از یک دختر دست به این کار زده بودند.
به‌گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، چند روز قبل مأموران کلانتری ۱۳۷ نصر هنگام گشت در خیابان متوجه درگیری بین سه مرد جوان شدند اما وقتی نزدیک رفتند دو نفر از آنها با دیدن مأموران سوار یک خودروی پژو ۲۰۶ که راننده‌ای هم پشت فرمانش بود شده و از محل متواری شدند. اما مأموران موفق شدند شماره پلاک خودرو را یادداشت کنند.
مرد جوان به‌نام آرش در بازجویی گفت: من طراح دکوراسیون هستم و سوار بر خودروام از خیابان ستارخان در حال عبور بودم که زن جوانی را کنار خیابان به انتظار ماشین دیدم. از آنجایی که هوا سرد بود او را سوار کردم تا به مقصد برسانم. در خیابان شهرآرا بودم که ناگهان یک خودروی پژو ۲۰۶ نوک مدادی با سه سرنشین راهمان را سد کرد. آنها یک کلت کمری داشتند و خودروشان نیز مجهز به چراغ گردان بود، از من خواستند که از خودرو پیاده شوم اما زن جوان با دیدن آنها فرار کرد. از من پرسیدند چه نسبتی با آن خانم داشتم. می‌خواستم توضیح دهم که گفتند باید به آنها پول بدهم بعد هم ۲۰۰ هزار تومان پول نقد و ۵۰۰ هزار تومان برایشان کارت به‌کارت کردم اما آنها پول بیشتری می‌خواستند که درگیر شدیم و پلیس رسید.
با شروع تحقیقات مشخص شد خودروی پژو ۲۰۶ متعلق به زنی به‌نام فرنگیس است. این زن پس از احضار گفت: دو پسر به‌نام‌های فرداد و فرزاد دارم که مغازه لباس فروشی دارند شب حادثه نیز خودروام در اختیار پسرهایم بوده است.
بلافاصله دو برادر بازداشت شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند.
فرزاد، برادر بزرگ‌تر در تحقیقات گفت: من خلافکار نیستم بلکه فارغ‌التحصیل رشته کارگردانی هستم و در دو فیلم معروف نیز از دستیاران و عوامل پشت صحنه فیلم بودم. چندی قبل در خیابان ستارخان زن جوانی را که به انتظار خودرو بود سوار کردم. آن روز برای انجام کاری ۱۵ میلیون تومان دلار و طلا  داخل داشبورد ماشینم بود. شیما، زن جوان از من خواست برایش آبمیوه بخرم و من هم ماشین را در کنار خیابان متوقف کردم و به سراغ آبمیوه فروشی رفتم. وقتی با آبمیوه‌ها برگشتم از شیما و طلاها و دلارهایم خبری نبود. زن ناشناس پس از سرقت ۱۵ میلیون تومان دلار و طلا فرار کرده بود.
مرد جوان ادامه داد: می‌خواستم از شیما شکایت کنم اما مدرکی نداشتم که ثابت کنم، از طرفی نمی‌توانستم از فکر دلارها و طلاهایم هم بیرون بیایم. برادرم گفت به همان خیابان برویم شاید بتوانیم او را پیدا کنیم. حدود دو ماه دنبال او گشتیم تا اینکه روز حادثه درحالی که برادرم و دوستم سوار ماشین بودند شیما را دیدم. او سوار خودروی یک مرد جوان شد آنها را تعقیب کردیم تا شیما را به دام بیندازیم. ما قصدمان اخاذی نبود. وقتی شیما فرار کرد فکر کردیم مرد جوان با شیما همدست است و می‌توانیم ۱۵ میلیون تومانمان را از او بگیریم. اسلحه مان هم قلابی بود.
با اظهارات دو برادر، هویت سومین متهم این پرونده نیز شناسایی و به دستور بازپرس ایرد موسی، مرد جوان بازداشت شد. به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت سه متهم در اختیار مأموران پلیس قرار داده شده و بررسی‌ها در رابطه با اظهارات آنها ادامه دارد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *