سایت بدون -کهن ترین آثار تاریخی و هنری به جا مانده از نسل های پیشین بشر سنگ نگاره ها هستند، در واقع می توان گفت سنگ نگاره ها آغاز به وجود آمدن حروف رمزی، خط، تبادل پیام، زبان، تاریخ، اسطوره ها، هنر و فرهنگ هستند. مطالعه سنگ نگاره های باستانی بهترین روش برای پرده برداری از رازی است که در دل تاریخ نهفته است. استان ایلام با دارا بودن سنگ نوشته های متعدد از زمان های مختلف یکی از مناطق مهم ایران است که می توان در آن به مطالعه تاریخ کشور پرداخت. در میان این آثار نقش برجسته گل گل ملکشاهی به جا مانده از حکومت آشوریان و برای حدود ۳۰۰۰ سال پیش است.روستای گل گل با شهر ایلام ۲۵ کیلومتر فاصله دارد و بین مرکز این استان و شهرستان ملکشاهی قرار گرفته است. متاسفانه پس از رسیدن به روستای گل گل هیچ تابلو و مسیر مناسبی برای رسیدن به نقش برجسته گل گل ملکشاهی، این اثر مهم تاریخی وجود ندارد، پس خود را برای مقداری سردرگمی و تلاش برای یافتن آن آماده کنید. سنگ نوشته در میان تنگه ای بزرگ با صخره ای مرتفع قرار گرفته است.
این کتیبه به زبان آشوری و با خط میخی نوشته شده و با گذشت سالیان دراز همچنان پابرجا و دیدنی است. کتیبه شکلی مستطیلی دارد که ارتفاع آن ۱۳۵ سانتی متر و دارای عرض۹۰ سانتی متری است. نقشی که در وسط کتیبه به صورت برجسته حکاکی شده نیم رخ و تمام قد پادشاه آشوری است با کلاهی مخروطی بر سر و ردایی بلند که تا روی پاها کشیده شده و در دستان او شمشیری با نماد استطاعت و مقاومت قرار دارد. در داستان ها آمده است که هلال ماه نشان از حمایت پادشاه آشوری دارد به گونه ای که سبب پیروز شدن او در جنگ و سپس فتح قلمرو کاسی ها بوده است بدین جهت در این نقش برجسته هلال ماه که نشانی از خدایان آسمانی است در پشت سر پادشاه حکاکی شده است. برای دیدن این کتیبه یا نقش برجسته باید به شمال روستای گل گل بخش ملکشاهی رفت. این حکاکی در میان صخره ها و کوه های ایلام پنهان شده و حدود ۳ متر از زمین ارتفاع دارد. واندنبرگ در سال ۱۹۷۳ این سنگ نوشته را ترجمه کرد.
.البته همچنان شواهد شفافی در دست نیست که نشان دهد مربوط به کدام پادشاه آشوری است اما عده ای آن را متعلق به آشور بانی پال که سرزمین ایلام را به تصرف خود درآورد، می دانند و عده ای هم آن را به سارگن دوم پادشاه آشوری نسبت می دهند که بخش هایی از غرب ایران تا دریچه ارومیه را تسخیر کرد. متن کتیبه نشان از آن دارد که آشوریها همواره نگاهی حریصانه به نواحی شرقی حکومت خود یعنیسرزمین ایلام داشته اند و در زمان های مناسب فرصت را غنیمت شمرده و شروع به حمله می کردند به طوریکه این خوی به صورت یک فرهنگ به نسل های بعدی آنها کشیده شد و این طمع و جنگجویی در چهره پادشاه که بر روی کتیبه، نقش بسته به چشم می خورد. بخشی از متن نقش برجسته گل گل ملکشاهیکه به ترجمه درآمده بدین صورت است و البته بخش هایی از آن بر اثر گذر زمان از بین رفته است:
به آشور و خدایان ( بزرگ ) که به طرفداری شاه محبوب آنها ایستاده و چیره شده برزمینهایدشمنانش ( …) شاه جهان (…) پسر (…) آشور پدر خدایان مرا نامزد کرد برای پادشاهی در رحم مادرم (…) انلیل مرا برای تسلط بر روی زمین و مردم فرا خواند . سین و شماش با هم شگونهای مساعدی در مورد بنیاد فرمانروایی من فراهم ساختند . نبو و مردوک مرا بصیرت وسیع و فهم عمیق بخشانیدند . خدایان بزرگ از راه لطف در محفل خود مرا بر روی تخت شاهی پدرم گذاشتند . آنها تسلط بر روی زمین را به من واگذار کردند . شهر (…) آنها بیرون رفتند (…) روی او ستایش کارهایی که من انجام داده ام . من نوشتم بر روی آن من به جای نهادم این سنگ نوشته را برای ترغیب شاهان و پسران من در آینده باشد که امیری در میان شاهان پسران من که او را آشور و خدایان بزرگ برای تسلط بر روی زمین و مردم نامزد کند . این ستون و تحسین خدایان بزرگ را ببیند و باشد که به تدفین آن بپردازد و قربانیها بکند اما آنکه آن مجسمه را از جای آن بردارد آشور و خدایان بزرگ و آن عده که روی این ستون نام برده شدند با نظر خشم به او نگاه کند .باشد که به طرفداری او در یک برخورد سلاحها در میدان جنگ برخیزند و باشد که آنها او را راهنمایی نکنند . (…) با شد که آنها هم حکم شاهی او را براندازند و باشد که آنها نامش و تخمه اش را در زمین ضایع کنند.