سایت بدون – پسران جنایتکار برای سرقت خودروی راننده تاکسی اینترنتی او را به طرز هولناکی به قتل رساندند.
ساعت ۵ بعد از ظهر سهشنبه ۲۷ مهر، مرد میانسالی به پلیس رفت و از ناپدید شدن پسرش آرش خبر داد و گفت: پسرم راننده تاکسی اینترنتی است طبق معمول صبح برای کار از خانه خارج شد. اما چند ساعت بعد وقتی برای کاری با او تماس گرفتم تلفن همراهش خاموش بود. چند ساعت گذشت اما باز هم خبری نشد این برایم خیلی عجیب است چون کار پسرم با گوشی تلفن است و باید همیشه روشن باشد به همین خاطر خیلی نگران هستم.
با شکایت مرد میانسال، تحقیقات برای یافتن پسرش آغاز شد تا اینکه ساعت ۷ صبح چهارشنبه ۲۸ مهر، باغبان میانسالی در میان درختان منطقه کوهسار متوجه جسد پسر جوانی شد که دست و پایش را بسته بودند و به طرز فجیعی کشته شده بود. با اعلام موضوع به مأموران کلانتری ۱۴۲ کن بلافاصله راهی محل کشف جسد شدند.
در ادامه بازپرس محمد شفیعی و تیم بررسی صحنه جرم نیز برای بررسی این جنایت به محل رفتند. نخستین تحقیقات نشان میداد جسد متعلق به پسری حدوداً ۳۰ ساله است که آثار کبودی عمیق روی گردنش حکایت از قتل بر اثر خفگی داشت.
به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت جسد برای مشخص شدن علت اصلی مرگ و شناسایی هویت به پزشکی قانونی منتقل و در ادامه خانواده آرش با مشاهده جسد او را شناسایی کردند. از آنجا که خودروی مقتول سرقت شده بود شماره پلاک آن به پلیس کشور اعلام شد.
در تحقیقات صورت گرفته تیم جنایی پی برد آخرین فردی که با تلفن همراه مقتول تماس گرفته پسر جوانی بهنام شهاب است که در خواست خودروی اینترنتی داشته است.
بررسیها نشان میداد شهاب ساکن یکی از شهرهای غربی کشور است و به دستور بازپرس پرونده تحقیقات برای دستگیری او ادامه یافت.
در ادامه مأموران کلانتری همدان اعلام کردند خودروی مقتول را در حالی پیدا کردهاند که تصادف کرده و سرنشین آن متواری شده است. تصادف در همدان سرنخی برای دستگیری متهم شد و سرانجام با هماهنگی پلیس آگاهی شهر مورد نظر، شهاب در کمتر از ۴۸ ساعت پس از جنایت بازداشت شد.
اعتراف به قتل
پسر جوان در تحقیقات به قتل راننده تاکسی اینترنتی اعتراف کرد و گفت: با دوستم تصمیم به سرقت خودرو گرفتیم تا کمی در شهر بگردیم و بعد هم به زادگاهمان برویم. ابتدا یک خودروی ۲۰۶ را اینترنتی گرفتیم اما راننده به ما و رفتارمان شک کرد و به بهانهای ما را از خودرواش پیاده کرد. بعد دوباره درخواست خودروی اینترنتی کردیم و اینبار آرش بهعنوان راننده درخواستمان را قبول کرد. سوار بر خودرو او را به سمت منطقه کوهسار و باغها کشانده و با تهدید از خودرو پیاده کرده و به درخت بستیم. راننده مقاومت میکرد و سر و صدایش ممکن بود که دیگران را خبر کند. به ناچار او را خفه کردیم و من به سمت زادگاهم فرار کردم و از دوستم هم بیخبرم.
بازپرس جنایی دستور انتقال متهم به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای تحقیقات بیشتر و بازداشت همدست او را صادر کرد.
مطلب پیشنهادی
ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»
سایت بدون- این ضربالمثل یکی از پرمعناترین و عمیقترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …