رونالدو و لیونل مسی در آغوش هم /دل‌مان برای این قاب تنگ خواهد شد

سایت بدون – فوتبال فقط نود دقیقه توی زمین چمن نیست. بخش زیادی از این ورزش به روایت‌ها و خرده‌راویت‌هایش برمی‌گردد، به تقابل‌ها و به آنچه قبلا اتفاق افتاده. همین چیزهاست که می‌تواند از دل هر بازی هزاران قصه بیرون بکشد. می‌تواند به یک ضربه، به یک نگاه، به یک تکل وحشیانه یا به یک شادی گل معنایی خاص ببخشد. معنایی فراتر از آنچه در همان لحظه می‌بینیم.
بازی بارسلونا با یوونتوس در هفته ششم لیگ قهرمانان اروپا از ساعت ۲۳:۳۰ سه‌شنبه شب به وقت تهران شروع نشد. این بازی چند روز قبل و حتی چند ماه پیش از زمانی که قرعه‌کشی مرحله گروهی انجام گرفت، آغاز شده بود. همان موقع که توی ذهن همه علاقه‌مندان به فوتبال یک جرقه ‌خورد و همه با خودشان ‌گفتند: «یعنی قرار است یک‌بار دیگر تقابل مسی و رونالدو را ببینیم؟» در این مسیر کرونا گرفتن رونالدو و غیبتش در بازی رفت یک ضد حال بزرگ بود. ضد حالی که البته می‌شد به عنوان نوعی پیچش روایت در نظر گرفته شود. روزهای منتهی به بازی سه‌شنبه‌شب درست مثل لحظاتی بود که به اوج قصه در فیلم‌ها و داستان‌ها نزدیک می‌شدیم، بعد هم اولین تصاویر از یک قاب مشترک. رونالدو و مسی بعد از دو سال بار دیگر مقابل هم قرار گرفتند. در این میان شاهد سورپرایز هم بودیم. اضافه شدن ضلع سومی به نام بوفون بساط درام‌پردازان فوتبال را به راه کرد و چه کسی می‌توانست چنین هنرمندانه قصه را از یک دو دویی تقابلی به یک مثلث عشقی تبدیل کند جز پیرلو؟
ما اتفاقات بد زیادی در زندگی‌مان دیدیم. همین یک‌سال گذشته با انواع و اقسام مشکلات دست به گریبان بودیم. ولی به قول یکی از رپرهای دهه ۹۰ «ولی خب خوش گذشت یه وقتایی». یکی از همین وقت‌ها زمانی بود که نشستیم به تماشای دو ابرستاره فوتبال. دروازه‌بانی را دیدیم که معنای وفاداری و جنتلمن بودن را از نو ساخت. دیدیم که اینها چطور بزرگ شدند و بی‌نهایت لحظه ناب برای ما ساختند. تا رسیدیم به نقطه‌ای که یک نفر یادمان آورد «شاید این آخرین باری باشد که این سه نفر را توی یک قاب می‌بینیم.» رونالدو، مسی و بوفون. واقعا آیا ممکن است این سه یک‌بار دیگر در یک مسابقه رسمی مقابل هم قرار بگیرند؟ باور کنید احتمالش بسیار کم است. آنهایی که در هر درامی دنبال تراژدی می‌گردند شاید با یادآوری همین واقعیت به خواسته‌شان برسند. این را حتی کارگردان بازی و عکاس‌های کنار زمین هم به خوبی می‌دانستند. از بس که تلاش کردند قاب‌های مشترک مسی – رونالدو بگیرند. همه فهمیده بودند که شاید دفعه بعدی وجود نداشته باشد. 
اجازه بدهید پوزیتیویست‌ها بنشینند به تحلیل بازی و از چیدمان نفرات در زمین حرف بزنند. از تاکتیک‌های اشتباه کومان بگویند و تعداد پاس‌های لو رفته لئو مسی را بشمارند. «من آف د مچ» را پیدا کنند و سر اینکه خطای پنالتی اول واقعا خطا بود یا نه بزنند توی سر و کله همدیگر. اما برای ما که رگه‌هایی از رمانتیسیسم را در خود پیدا کردیم و همیشه می‌خواهیم آن را به فوتبال پیوند بزنیم، بازی بارسلونا و یوونتوس فصلی از یک قصه بود که منتظرش بودیم، اما نمی‌خواستیم هیچ‌ وقت از راه برسد. سکانس آخر فیلمی بود که گرچه پایان غم‌انگیزش را حدس می‌زدیم ولی دوست داشتیم به چشم ببینیم. به چشم ببینیم وقتی رونالدو به روزهای آخر فوتبالش می‌رسد چطور بابت گل زدن خوشحالی می‌کند، وقتی مسی دیگر مثل سابق نمی‌تواند همه را دریبل بزند چطور بقیه را ناامیدانه می‌نگرد یا وقتی بوفون صورتش را می‌تراشد تا ریش‌های سفیدش توی ذوق نزند چه شکلی است. برای خیلی از ما لحظه گلزنی رونالدو و بعد کات خوردن تصویر به چهره مسی تنها یک سوییچ تصویر نیست. تلاقی نگاه بوفون که ضربه مسی را مهار کرده با لئو اتفاقی رقم نخورده. حضور رونالدو در محوطه جریمه خودی و توپ‌گیری از مسی هم یکی از دستورات دفاعی پیرلو به شمار نمی‌رود. برای ما هر کدام از اینها یک دنیا خاطره و قصه است. قصه‌هایی که ما را عاشق فوتبال کردند. وگرنه به رونالدو چه که بیاید توی محوطه جریمه خودی پشت مدافع تیمش را پر کند؟
نمی‌دانم چرا هر لحظه بازی بارسلونا و یوونتوس مرا یاد «آیریش من» آخرین فیلم مارتین اسکورسیزی می‌انداخت. شاید به این دلیل که آنجا هم همه علاقه‌مندان سینما می‌دانستند احتمالا برای آخرین بار است که سه غول بازیگری سینما را کنار هم می‌بینند. خود اسکورسیزی هم به عنوان کارگردان این را می‌دانست. با تاکیدی که روی قاب‌های مشترک آل‌پاچینو و رابرت دنیرو می‌کرد. با هر چه باشکوه‌تر کردن سکانس‌هایی که آل‌پاچینو و دنیرو و جو پشی با هم حضور داشتند. انگار اسکورسیزی با زبان دوربین مدام به ما یادآوری می‌کرد که لذت ببرید از این آخرین لحظاتی که می‌توانید دیالوگ کردن آل‌پاچینو و رابرت دنیرو را ببینید. لذت ببرید از کلوزآپ جو پشی. تا می‌توانید تماشا کنید چون خیلی زود دل‌تان برای اینها تنگ خواهد شد. 
و اتفاقا ما هم خیلی زود دلتنگ می‌شویم. ما چند سال پشت سر هم رونالدو و مسی را دیدیم که در رئال مادرید و بارسلونا جذاب‌ترین فوتبال‌های قرن اخیر را به نمایش گذاشتند. بوفون را دیدیم که در حسرت فتح لیگ قهرمانان پا به سن گذاشت. همان‌طور که ستاره‌های بی‌نظیر دنیای سینما را دیدیم و همراه با آنها بزرگ شدیم. دیدیم که هر روز چهره‌شان شکسته‌تر می‌شود و به سمت پذیرفتن نقش‌ آدم‌های میانسال و بعد مسن می‌روند. به همان ترتیب ساق‌های خسته ستاره‌های فوتبال را دیدیم. نیمکت‌نشینی بوفون،  باخت ۸ بر ۲ بارسلونا و حذف یوونتوس مقابل لیون را دیدیم. حالا می‌دانیم همه ‌چیز رو به پایان است. در این فصل که تا فینال محال است یوونتوس و بارسلونا به هم بخورند، چراکه تقریبا محال است این یوونتوس و این بارسلونا به فینال برسند. برای دیدن این دو مقابل هم باید منتظر فصل بعد بنشینیم و امیدوار بمانیم به گوی‌های قرعه‌کشی و دستان کسی که شاید اصلا هیچ یک از این دغدغه‌ها را نداشته باشد. تازه آن موقع باید بگردیم ببینیم مسی هنوز بارسلوناست؟ رونالدو با یوونتوس تمدید کرده؟ بوفون چی؟ هنوز بازی می‌کند و بعد از بازی یواشکی سیگار می‌کشد؟ 

علی ولی‌اللهی/ اعتماد

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند»

سایت بدون – ضرب‌المثل «گربه تنبل را موش طبابت می‌کند» نمادی از وضعیت‌هایی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *