ریشه و داستان ضرب المثل «آستین نو بخور پلو»

سایت بدون – ملانصرالدین روزی به جشنی در همسایگی خود دعوت شد ، وقتی وارد مجلس شد با این که لباس هایش تمیز بود اما کهنه بود و فاخر نبود ، مورد توجه میزبان و سایر میهمان های حاضر قرار نگرفت و جایی در پایان سفره به او دادند. به ملا برخورد به خانه برگشت و از یکی همسایه ها یک لباس بسیار پر زرق و برق قرض کرد و با لباس جدید به مهمانی بازگشت ، این بار همه او را تحویل گرفتند و جایی در بالای مجلس به او دادند وقتی غذا را آوردند، ملانصرالدین با صدای بلند به صورتی که همه بشنوند گفت:«آستین نو بخور پلو»

حواستان باشد که در میهمانی ها و جشن های قدیم ، پلو و برنج غذای بسیار لاکچری محسوب می شد و پلو را از بالای مجلس یعنی جایی که میهمان هایی خاص می نشستند شروع می کردند و این امکان وجود داشت که ظرف پلو وقتی به پایین مجلس می رسد تمام شود. برای همین ملانصرالدین به آستینش که نشان از لباسش بود می گفت که این پلو را تو باید بخوری که به خاطر تو ما در صدر مجلس نشسته ایم.

این ضرب المثل زمانی به کار می رود که بخواهند بگویند که از روی ظاهر و لباس در مورد آدم ها قضاوت می شود و جایگاه اجتماعی آن ها تعیین می شود.

ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

مطلب پیشنهادی

حتما باید دید/ مارمولک؛ روایت راه های رسیدن به خدا

سایت بدون – فیلم مارمولک یکی از برجسته‌ترین و محبوب‌ترین آثار سینمای ایران است که …

یک دیدگاه

  1. خیلی کوتاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *