سایت بدون – روزگاری پادشاهی بود که پسری داشت
این پسر از فضائل اخلاقی بی بهره بود و همیشه کارهای زشتی از او سر می زد
پادشاه همواره به پسرش می گفت: تو هیچ گاه آدم نمی شوی چون ذاتت خراب است
روزی در کشور شورش شد
این شورش به دست پسر بود
پسر کل کشور را به دست گرفت و پدر را هم دستگیر کرد
روزی در اوج شکوه روی تخت پادشاهی نشست
و دستور داد پدر را با زنجیر به کاخ بیاورند
تا پدر را دید گفت: دیدی تو اشتباه می کردی، من اکنون پادشاه هستم و جان تو در دستان من است
پدر هم در جواب گفت: من گفتم که آدم نمی شوی نگفتم که پادشاه نمی شوی
اگر آدم شده بودی، پدرت که هیچ، هیچ شکست خورده در جنگی را این گونه به حضورت نمی خواندی
این ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی به ثروت و قدرت رسیده اما از انسانیت و اخلاقی بویی نبرده باشد