سایت بدون -«شبی که ماه کامل شد» فیلم تحسینشده جشنواره سال گذشته با هفت سیمرغ بلورین است. فیلمی که در میان دیگر آثار جشنواره بهخوبی جلب توجه کرد، تماشاگران زیادی را به سالن ها کشاند و در مراسم اختتامیه جشنواره کارگردان، بازیگران و دیگر عواملش با دست پر به خانه رفتند.
«شبی که ماه کامل شد» چهارمین فیلم نرگس آبیار است. او با ساخت «اشیا از آنچه می بینید به شما نزدیکترند» در سال ۹۱ وارد سینما شد و در این شش سال ساخت چهار فیلم کارنامه پرباری برای کارگردان زن در سینمای ایران به حساب می آید. زنی که تا پیش از ورود به سینما نزدیک به ۳۰ رمان و کتاب داستان را روانه بازار کرده بود و پیش از ساخت فیلم بلند ۷ فیلم کوتاه و مستند را مقابل دوربین برد. تازه ترین فیلمش «شبی که ماه کامل شد» نه تنها بدون حاشیه بلکه بدون انتشار هیچ خبری ساخته و آماده شد. گویا از ابتدا قرار نبود هیچ خبری درباره این فیلم با توجه به مضمون آن که می تواند حساسیت برانگیز باشد، منتشر شود. برخلاف فیلم های دیگر این کارگردان که کلید خوردنشان با حضور وزیر ارشاد وقت و رئیس سازمان سینمایی و مدیران دیگر همراه بود. اما وضعیت این فیلم با دیگر آثار آبیار تفاوت زیادی دارد. او که تا به امروز فیلم هایی مادرانه و عاشقانه و لطیف می ساخت، قرار بود سریالی را برای تلویزیون جلوی دوربین ببرد. فیلمنامه آن را هم نوشته بود و تقریبا برای شروع کار کامل شده بود اما سرنوشت چیز دیگری برای این کارگردان زن پرکار سال های اخیر رقم زد. طرح اصلی این فیلمنامه را مرتضی اصفهانی مشاور کارگردانانی مانند بهروز افخمی، محمدحسین مهدویان، کمال تبریزی و… به آبیار داد و این نویسنده و کارگردان که از این ایده و داستان آن هیجان زده شده بود، ساخت سریال را رها کرد و پیش تولید این فیلم آغاز شد. اصفهانی پیش از آبیار این طرح را به تهیه کنندگان دیگر سینمای ایران که آثاری سیاسی یا مرتبط با وقایع سیاسی تهیه کردند هم پیشنهاد داده بود که آنها حاضر به ساخت چنین فیلمی نشدند.
این چهره پشت صحنه بسیاری از فیلم های سینمای ایران سعی می کند خود را از مطبوعات دور نگه دارد. نه مصاحبه ای انجام می دهد و نه می توان با او ارتباط برقرار کرد. تنها نامی از او در تیتراژ بعضی از فیلم ها وجود دارد. حتی بسیاری از اهالی سینما هم فقط نام او را شنیدند و از نزدیک او را ندیده و ارتباطی با اصفهانی ندارند. او طرح کامل این فیلمنامه را که از اتفاقات واقعی برداشت کرد، به آبیار داد و او به همراه همسرش محمدحسین قاسمی که تهیه کنندگی فیلم هایش را بر عهده دارد، تصمیم گرفتند آن را مقابل دوربین ببرند. آبیار دو تا سه ماه صرف نوشتن فیلمنامه و کامل کردن وقایع و شخصیت ها کرد. البته طرحی که اصفهانی به او تحویل داده بود، چون براساس اتفاقات واقعی نوشته شده بود، مسیر اصلی قصه را مشخص کرده بود و آبیار جزئیات سینمایی را به آن افزود تا ساختار دراماتیک تری پیدا کند. آبیار برای اضافه کردن این جزئیات از گزارش ها و اخباری که در شبکه های پرس تی وی، العربیه و شبکه های آن طرف آبی عنوان میشود، استفاده کرد. تحقیقات درباره این پروژه زمان زیادی برد تا کارگردان بتواند ماجرای تاسوکی را بنویسد. در واقع دو تا سه ماهی که آبیار صرف نوشتن فیلم کرد، برای تحقیق و پژوهش درباره این ماجرا بود.
داستان این فیلم درباره دختری است که با وصلت با خانواده ریگی سرنوشت متفاوتی را برای خود رقم می زند؛ فیلمی به لحاظ تولید سخت و پیچیده با داستانی حساسیت برانگیز و تلخ. کارگردانی که تا پیش از این فیلم های زنانه، مادرانه و عاشقانه می ساخت و حتی داستان ها و رمان هایش هم چنین مضامینی داشت. با طرحی که اصفهانی به او پیشنهاد ساختش را داده بود، وارد فضای متفاوتی با دیگر فیلم ها شد؛ فضایی پر از خشونت و قصه ای تلخ و دردناک که عین آن در واقعیت هم اتفاق افتاده بود و اتفاقا همین هم کار را سخت تر می کرد. اینکه یک مرد عاشق پیشه شعر می گوید، ترانه سرایی می کند و ساز می نوازد و از همه مهم تر عاشق می شود، بهتدریج استحاله پیدا می کند و تبدیل به ماشین جنگ می شود، برای آبیار جذابیت داشت. او تلاش کرد درباره هیچیک از شخصیت های واقعی این فیلم قضاوتی نداشته باشد. آبیار حتی عبدالحمید و عبدالمجید را هم قربانی نشان می دهد به این خاطر که تاکید کند ایدئولوژی و نگاه رادیکال می تواند آدم ها را از وجوه بشری خارج کند. اما به هر کاراکتری از زاویه شخصیت مقابلش نگاه می کند و ما درواقع از طریق زن داستان، همسر او را می شناسیم و سیر تحول او را می بینیم. اینکه ما این شخصیت ها را از نگاه دیگران می بینیم، به اعتقاد آبیار تاثیرگذاری بیشتری خواهد داشت و کاراکتر از زاویه نگاه فرد دیگری به تماشاگر شناسانده می شود و او به همین دلیل بیشتر تحت تاثیر کارکترها قرار می گیرد. این نوع نگاه به شخصیت ها مزیت دیگری برای نویسنده و کارگردان دارد و او را از قضاوت شخصی درباره شخصیت ها و کاراکترها دور می کند. درواقع کارگردان عقب می نشیند و با به تصویر کشیدن کارکترها از نگاه یکدیگر قضاوت خود را به آنان می سپارد. به همین دلیل در «شبی که ماه کامل شد» همه شخصیت ها قربانی اند. قربانی جهل، تکفیر، رادیکالیسم، انتخاب های نادرست و پافشاری بر این انتخاب ها که همه اینها به تطور، تحول و استحاله شخصیت ها می رسد و عده ای را قربانی کرده و عده ای دیگر را ناخواسته در مسیری هدایت می کند که پیش از آن از حرکت در این مسیر اجتناب می کردند.
زمان زیادی از داستانی که در فیلم به تصویر کشیده می شود، نمی گذرد و بیشتر افرادی که در این فیلم حضور دارند، هنوز در قید حیات هستند و با تماشای فیلم نظاره گر سخت ترین روزهای زندگی خود خواهند بود. همه اینها بود که کار را برای دست اندرکاران این پروژه سخت تر می کرد. آنها کار سختی پیش رو داشتند و برای دوری از هر حاشیه ای تصمیم گرفتند در سکوت کامل خبری فیلم را بسازند. تنها در اوایل پیشتولید قرار شد هومن سیدی در این فیلم حضور داشته باشد که بعد از مدتی به دلیل به طول انجامیدن این مرحله سیدی نتوانست گروه را همراهی کند و قرعه به نام هوتن شکیبا افتاد. پیش تولید این فیلم به دلیل انجام تحقیقات و پژوهش زیاد و انتخاب لوکیشن ها کار طولانی مدت و سختی بود و به همین دلیل گروه تولید حتی در برآورد هزینه های فیلم هم دچار مشکلاتی شدند چراکه آنها هزینه هایی را براساس دلار زیر چهار هزار تومانی برآورد کرده بودند و بعد ناچار شدند تولید فیلم را با دلار بیش از ۱۳ هزار تومان به پایان ببرند. در ابتدا محمد امامی در تامین سرمایه این فیلم مشارکت داشت که بعد از مدتی به دلیل مشکلاتی که برای او به وجود آمد، محمدحسین قاسمی تهیه کننده این فیلم تمامی سهم امامی را خرید و فیلم توسط سرمایه گذاران دیگری ساخته شد. حالا حضور امامی در اوایل تولید این فیلم به بزرگترین حاشیه پیرامون «شبی که ماه کامل شد» تبدیل شده است. عده ای از این حاشیه جنجالی ساختند و از آن ضد فیلم استفاده کرده و با بهره برداری از آن فضای دوقطبی ایجاد کردند و این فیلم و «سرخپوست» را در دو قطب آن قرار دادند. آنها تماشاگران را به این بهانه که یکی از این دو فیلم محصول رانت و پول مشکوک است به تماشای دیگری تشویق کرده و منتقدان سینما هم تلاش می کنند این فضای دوقطبی را بشکنند و مردم را تشویق به تماشای هر دو فیلم کنند.
شگفت انگیزها
بازیگری یکی از نقاط قوت این فیلم است. می توان گفت همه بازیگران در نقش خود تا جایی که توان داشتند، خوب کار کردند. در میان بازی ها نمی توان بهراحتی به هیچیک از بازیگران خرده گرفت. همه در جای خود درست کار کردند حالا یک بازیگر توانایی و استعداد ویژه ای دارد و دیگری نه. فرشته صدرعرفایی چنان در نقش خود درخشیده که در ابتدای فیلم بهسختی می توان او را با گریمی سنگین و لهجه ای غلیظ به جا آورد. آنچنان نقشش را خوب بازی می کند که بهطور قطع می توان او را یکی از دارندگان سیمرغ امسال دانست. هوتن شکیبا نقش سختی را بر عهده دارد با اوج وفرودهای حسی و هیجانی بسیار. او هم با پیشینه تئاتری و تجربیاتی که جلوی دوربین داشته، توانسته بازی قابل قبول و خوبی از خود ارائه دهد که در کارنامه اش ماندگار خواهد بود. الناز شاکردوست بعد از فیلم «خفگی» چهره متفاوتی از بازیگری خود ارائه داده و «شبی که ماه کامل شد» در ادامه راه تازه ای است که پیش گرفته است. او بعد از آسیب دیدگی ستون فقراتش در پشت صحنه فیلم «پیلوت» به کارگردانی ابراهیم ابراهیمیان و طی کردن دوران نقاهت بهسختی وارد فیلمبرداری این فیلم شد و با حضور در لوکیشن های سخت به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سختی فیلمبرداری این فیلم با دشواری زیاد تا پایان کار ایستاد و با وجود درد زیادی که به دلیل آسیب دیدگی تحمل می کرد اما کار را نیمه تمام نگذاشت. امین میری کارگردان و بازیگر تئاتر هم بازی خوبی از خود در نقش یک بلوچ ارائه داده و او را هم نمی توان بهراحتی به جا آورد. اما شاه نقش این فیلم به دست بازیگری به نام آرمین رحیمیان افتاده که تجربه بازیگری در تئاتر را دارد. این نقش یکی از مهم ترین و حساسیت برانگیزترین نقش های این فیلم است و او الحق و الانصاف چنان آن را بازی کرده است که بهتر از آن قابل تصور نیست. نقشی مهم پر از فراز و نشیب و کارکتری غریب که تا سال ها تصویرش از یاد تماشاگر زدوده نخواهد شد. او با اولین حضورش در سینما برگ برنده ای را رو کرد و شانس هم با او همراه بود تا چنین نقشی به نام او خورده شود. رحیمیان با بازی در این نقش یکشبه راه صدساله رفت و بعد از این فیلم احتمالا پیشنهادات زیادی دریافت خواهد کرد. ناشناختهبودن چهره اش هم به او در بازی در این نقش کمک زیادی کرد.
ماجرای یک فیلم جنجالی
«شبی که ماه کامل شد» فیلم غریبی در سینمای ایران است. فیلم مهم، بحث برانگیز و پر از حساسیت های سیاسی و اجتماعی. همین که یک کارگردان زن چنین فیلمی را با این مضمون و ساختار مقابل دوربین برده قابل توجه است. کاری که شاید بعضی از کارگردانان مرد هم توان پذیرش چنین کاری را نداشته باشند. تمامی عوامل این فیلم دست به دست هم دادند تا نتیجه کار محصولی شگفت انگیز باشد. از فیلمبرداری سامان لطفیان با دوربین روی دست که فوق العاده عمل کرده و در اولین تجربه سینمای داستانی اش حیرت انگیز است، او پیش از این در سینمای مستند فعالیت می کرد و فیلمبرداری مستند برگزیده «آتلان» را هم انجام داده تا تدوین حمید نجفی که او هم فیلم های مستند زیادی را تدوین کرده است. تدوین و فیلمبرداری نقش مهم و عمده ای در موفقیت «شبی که ماه کامل شد» ایفا می کنند. رویهم رفته چهارمین فیلم نرگس آبیار یکی از آثار ماندگار سینمای ایران است که نقش مهمی در رویکرد سیاسی و اجتماعی ایران هم بر عهده دارد.