سایت بدون – راز ناپدید شدن دختر جوان با دستگیری سه مرد شرور و اعتراف آنها به شکنجه وی در خانهشان فاش شد.
۹ مرداد زن جوانی به پلیس مراجعه کرد و از ناپدید شدن خواهر ۲۶سالهاش خبر داد. او گفت: ۶ مرداد امسال خواهرم ملیکا از خانه خارج شد و دیگر از او خبری ندارم. ملیکا مدتی است که نامزد کرده و آخرین بار برای دیدن نامزدش از خانه خارج شد. با ناپدید شدن خواهرم به سراغ نامزدش پیمان رفتم و او گفت که ملیکا اینجا بوده اما بعد از ساعتی مرا ترک کرد و دیگر او را ندیدم. اما در پرسوجویی که انجام دادم به من گفتند زمانی که خواهرم از شرکت نامزدش بیرون آمده، سه مرد او را با زور سوار خودروشان کردهاند.
با شکایت زن جوان، تحقیقات برای یافتن ملیکا آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان پلیس به سراغ نامزدش پیمان رفتند و تحقیقات از او آغاز اما وی مدعی شد که از سرنوشت ملیکا بیخبر است. او گفت: ۱۰ ماهی است که با ملیکا نامزد کردم، مشکلی با هم نداشتیم. آخرین بار ۶ مرداد به دیدنم آمد تا در رابطه با ازدواجمان صحبت کنیم. در حال صحبت بودیم که تلفن همراهش به صدا درآمد و گفت بهنوش، خواهرزادهاش با او تماس گرفته و من فقط شنیدم که ملیکا گفت من هم میآیم. بعد تلفن را قطع کرد و دیگر خبری از او ندارم. او در مورد اینکه کجا و با چه کسانی میرود حرفی به من نزد.
وقتی ادعای پسر جوان تأیید شد این بار کارآگاهان به سراغ بهنوش رفتند، چرا که او آخرین نفری بود که ملیکا را دیده بود، اما دختر جوان منکر ماجرا شد و گفت که از سرنوشت خالهاش بیخبر است.
در گام دیگری از تحقیقات، کارآگاهان به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف شرکت پیمان پرداختند. در بازبینی دوربینها، موفق به شناسایی خودروی آدم ربایان شدند. با شناسایی خودرو، هویت صاحب آن شناسایی شد و کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور مصطفی واحدی وارد عمل شده و صاحب خودرو را بهنام شایان بازداشت کردند.
ادعای سرقت گوشی تلفن
شایان در تحقیقات گفت: من با بهنوش در یک میهمانی آشنا شدم و از طریق او با خالهاش ملیکا نیز آشنا شدم. یک شب که بهنوش به میهمانی آمده بود خالهاش ملیکا را هم دعوت کردم،اما همان شب گوشی تلفن همراهم گم شد. چند شب بعد بار دیگر میهمانی گرفتم و دوباره این خاله و خواهرزاده را دعوت کردم اما عجیب این بود که دوباره آن شب تلفن همراه یکی از دوستانم گم شد.
او ادامه داد: با ناپدید شدن گوشیهای تلفن همراه به بهنوش و ملیکا مشکوک شدیم. ابتدا به سراغ بهنوش رفتیم اما او مدعی شد که هیچ اطلاعی از ماجرای تلفن ندارد و بیگناه است. نفر دومی که به او مشکوک بودیم خالهاش ملیکا بود، با تهدید بهنوش را مجبور کردیم که با ملیکا قرار بگذارد.
مرد جوان ادامه داد: آن روز به خواست ما بهنوش با خالهاش تماس گرفت و او را به محل قرار کشاند. ملیکا در شرکت نامزدش بود بعد به محل قرار با بهنوش رفت اما او را سوار ماشین کردیم و این خاله و خواهرزاده را در خانهمان حبس و هر کدام را در یک اتاق زندانی کردیم. در این مدت آنها را کتک زدیم و شکنجه دادیم تا اعتراف کنند گوشیها را آنها برداشتهاند اما بعد از ۴۸ ساعت متوجه شدیم که حال ملیکا بد شده است. ترسیده بودیم، او را سوار خودرو کرده و در نزدیکی بیمارستانی رهایش کردیم با این امید که رهگذران او را ببینند و به بیمارستان منتقل کنند. بهنوش را هم رها و تهدیدش کردیم که به کسی حرفی نزند.
بهدنبال اعتراف متهمان، به دستور بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت دو همدست متهم و بهنوش بازداشت شدند. بهنوش در تحقیقات مدعی شد که به خاطر تهدیدهای سریالی سه متهم، راز این جنایت را برملا نکرده است.
تحقیقات برای یافتن جسد دختر جوان آغاز شد و در بررسیهای صورت گرفته، مشخص شد که مأموران کلانتری ۱۷۹ خلیج فارس، ۸ مرداد جسد مجهول الهویه دختر جوانی را در کنار بزرگراه کشف کردهاند.
بدین ترتیب خانواده ملیکا به پزشکی قانونی مراجعه کرده و با شناسایی جسد، راز ناپدید شدن ملیکا برملا شد.
تحقیقات از سه مرد جوان در حالی ادامه دارد که آنها مدعی هستنند که قصد قتل نداشته و زمانی که دختر جوان را کنار بزرگراه رها کردند او زنده بوده است.
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک
“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعهای عظیم از رمانها و داستانهای کوتاه است که توسط …