عبور از گل محمدی از عصر برانکو ایوانکوویچ/ حالا این است تیم یحیی

سایت بدون – خریدهای دو فصل اخیر پرسپولیس و نام و ویژگی‌های آنان و کوچ تدریجی تعدادی از نفرات قبلی این تیم به باشگاه‌های خارجی سبب شده تیم فوق‌العاده‌ای که برانکو ایوانکوویچ ساخت، به‌آرامی در افق دور و کمرنگ و شاید محو شود و تیمی شکل بگیرد که باید طبعاً آن را تیم یحیی گل‌محمدی نامید.
در دو سال و سه ماهی که از جدایی سرمربی کروات و مدیر سابق پرسپولیس می‌گذرد، نفرات شاخص مثل علیرضا بیرانوند، شجاع خلیل‌زاده، محمد نادری، احمد نوراللهی و علی علیپور ترک دیار کرده و یا به اروپا رفته و یا در لیگ‌های چند کشور عربی منطقه مشغول بازی شده‌اند و البته باید تأکید ورزید که در سال‌ها و ماه‌های اخیر زمامداری خود برانکو نیز مهدی طامری به الغرافه قطر و سپس از آنجا به پرتغال رفته و فرشاد احمد‌زاده راهی لهستان شده و در بازگشت به ایران نیز از سرخ‌ها دور مانده بود و فصل گذشته را هم در فولاد خوزستان سپری کرد و به‌تازگی سپاهانی شده است. محسن مسلمان به خواست ایوانکوویچ و به‌خاطر حاشیه‌هایش از پرسپولیس رفت و سیاست‌های آرامش‌طلبانه این مربی متین همین وضعیت و سرنوشت را برای رامین رضاییان رقم زد و او هم به‌رغم همه تلاش‌هایش هرگز از نو در پرسپولیس پذیرفته نشد و برانکو رضایت داد با مدافع راست بسیار معمولی و متوسطی مثل مهدی شیری هم کار کند اما رضاییان نا‌آرام و دردسرساز را دوباره وارد سیستم کاری‌اش نکند.

تنها استثنای ماجرا
یحیی گل‌محمدی که از اسفند ۱۳۹۸ به جانشینی گابریل کالدرون آرژانتینی (که خود جای برانکو را برای کوتاه‌مدت گرفته بود) سرمربی پرسپولیس شد، به‌سبب داشتن روحیاتی مانند برانکو و آرامش‌طلب بودن کوشیده است نفراتی را به جمع سرخ‌ها بیاورد و جانشین نفرات رفته کند که در درجه اول آرام و مصالحه‌جو باشند و بشدت روی کار فنی خود متمرکز شوند و به‌دنبال حاشیه و جنجال‌آفرینی نباشند. او تیمی را از کالدرون تحویل گرفت که بجز حسین کنعانی‌زادگان همه نفراتش همان اعضای تیم برانکو بودند ولی چون مجبور بود دیر یا زود نفراتی را برای پر کردن جاهای حساس خالی‌مانده استخدام کند، به کسانی روی آورد که یا در تیم‌های سابق یحیی با وی کار کرده و این مربی به خصوصیات خوب اخلاقی‌شان اطمینان داشت و یا اگر با آنها پیشینه همکاری نداشت، دغدغه‌ای هم بابت جنجال‌سازی رفتاری و کارهای ضداخلاقی احتمالی آنها نداشت. از نفرات دسته اول (شاگردان سابق یحیی) امثال میلاد سرلک، احسان پهلوان، فرشاد فرجی و علی نعمتی به پرسپولیس آمده‌اند و از دسته دوم نیز نظایر عیسی آل‌کثیر، علی شجاعی، محمد شریفی و به‌تازگی علیرضا ابراهیمی، رضا دهقانی و رضا اسدی پیراهن سرخ‌های تهرانی را به تن کرده‌اند و به آنها بیفزایید شهریار مغانلو سومین گلزن برتر لیگ نوزدهم را که از پیکان به سانتاکلارای پرتغال رفته بود و پس از جا نیفتادن در این تیم اروپایی به‌طور قرضی و طی لیگ بیستم به جمع شاگردان یحیی پیوست و البته او اینک پیراهن سپاهان را بر تن کرده است. شاید فقط حامد لک بود که مستثنی از قاعده تلقی می‌شود و سوابق حاشیه‌ای زیادی داشت و جنگ‌های روانی‌اش با این و آن در جریان مسابقات از او چهره‌ای دردسرساز ساخته بود، اما یحیی با ترسیم یک حوزه اخلاقی تازه برای او و سپردن وظیفه نظام‌مند و منضبط کردن وی به داوود خنایی (مربی دروازه‌بانان پرسپولیس) از او نیز چهره‌ای ساخت که در تضاد با گذشته پر غوغایش، در اغلب اوقات آرام و متمرکز بر کارش و فقط در زمینه‌های فنی کوشا بوده است و در این روند تنها یک لغزش بزرگ از وی در دو فصل اخیر مشاهده شده که همانا برخورد نامناسب‌اش با یک نوجوان توپ‌جمع‌کن در حاشیه دیدار چندی پیش قرمز‌های تهرانی با تیم ماشین‌سازی تبریز بود.

شبیه به خود یا دچار نزول؟
گل‌محمدی طی این مدت خریدهایی داشته که بعضاً به‌لحاظ فنی مؤثر بوده و حتی از سطح و اندازه‌ای که برای‌شان تصور می‌شد فراتر رفته‌اند و میلاد سرلک که در پدیده شاگرد او بود، یکی از بارزترین آنها بوده و احسان پهلوان شاگرد یحیی در ذوب‌آهن نیز در همان سطح و رده‌ای برای پرسپولیس ظاهر شده که انتظارش می‌رفت و البته اگر نمایش‌های پهلوان را در دو سال منتهی به انتقالش مبنا بگذاریم (که او نشانه‌هایی از نزول آشکار فنی را در کارش بروز می‌داد) وی حتی از آن سطح نیز بالاتر رفته و با کمی ارفاق و خوشبینی بیش از اندازه مجبوریم فرشاد فرجی را هم در نمایش‌های پرسپولیسی‌اش و بویژه طی شش ماه گذشته بالاتر از سطحی بدانیم که در ابتدا به نظر رسیده بود و ورود وی به ترکیب اصلی را بسیار سخت و تا حدی دست‌نیافتنی نشان می‌داد. اما صرف‌نظر از بحث‌های فردی و فنی و اینکه کدام‌یک از نفرات انتخابی یحیی چیزی را به پرسپولیس افزوده یا نیفزوده‌اند، این بحث مطرح است که با هر یک از رفتن‌ها و جدایی‌های مورد بحث و آمدن افرادی به‌جای آنها، پرسپولیس بیش از پیش از چیزی فاصله گرفته که در عصر برانکو بود و باید آن را از طلایی‌ترین اعصار فعالیت‌های سرخ‌ها دانست. بدیهی است کیفیت و میزان کارآیی ترکیب‌های جدید و آنچه طی زمامداری یک سال و نیمه گل‌محمدی در پرسپولیس شکل گرفته نیز مسأله‌ای بس مهم باشد و این نکته زیر ذره‌بین برود که با آمدن نظایر آل‌کثیر، مغانلو، پهلوان و رمضانی (که نفر آخر فقط شش‌ماه در جمع قرمز‌ها دوام آورد) آیا پرسپولیس به‌لحاظ فنی شبیه به خودش باقی مانده و یا نزول داشته است؟ اگر فرض را بر تنزل فنی بگذاریم، باید پاسخ این پرسش را هم بیابیم که چرا و چگونه سرخ‌ها توانسته‌اند در یک فضای سخت رقابتی هر دو لیگ نوزدهم و بیستم را هم فتح کنند و بخصوص در لیگ نوزدهم فاصله‌ای ۱۴ امتیازی با تیم دوم (استقلال) داشته باشند.

عذر یحیی پذیرفته است اما…
شاید هم نگاه صحیح‌تر و دارنده جوابی صائب‌تر به سؤال مذکور تمرکز بر لیگ بیستم باشد که قرمز‌ها آن را با زحمات و دغدغه فراوان و فقط با دو امتیاز برتری بر سپاهان فتح کردند و اگر در دو هفته آخر تراکتور و پیکان را نمی‌بردند، جام قهرمانی به اصفهان می‌رفت. در لیگ فصل ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بیش از هر زمانی این نکته رؤیت و لمس شد که کیفیت فنی پرسپولیس چه به‌لحاظ فردی و چه گروهی آنی نیست که در لیگ‌های شانزدهم تا نوزدهم رؤیت شده بود و رفت‌و‌آمدهای بالنسبه زیاد و کیفیت بازیکنان تازه‌وارد به‌حدی نمی‌رسید که اقتدار لیگ‌های مورد بحث را تکرار کند. عذر یحیی از این بابت پذیرفته است زیرا قرار نیست بازیکنان قوی جدا شده‌ای مثل خلیل‌زاده و کنعانی‌زادگان جانشینان همسطحی داشته باشند که به‌راحتی و به‌سرعت یافت شوند و بدیهی است جانشینان آن در کوتاه‌مدت و حتی بلندمدت به همان سطوح و دستاوردهای اسلاف خود نرسند اما از یک‌سو تا وقتی تیم یحیی قهرمان می‌شود نمی‌توان خرده‌ای اساسی به او گرفت و از جانب دیگر تا زمانی که در میان رفته‌ها نوراللهی‌ها هم هستند که کیفیت‌شان به‌سختی قابل تکرار است.
پرسپولیس و مربیانش حق دارند به سطوح و اندازه‌هایی کمتر چشم بدوزند و با وسایل و راه‌های تکمیلی و کارهای ترکیبی چند بازیکن (و نه هنرهای انفرادی فقط یک بازیکن) کارها را به سامان رسانده و فتح مسابقات و جام‌ها را استمرار بخشند. قدر مسلم اینکه با آمدن فقط علیرضا ابراهیمی، رضا دهقانی، علی نعمتی و رضا اسدی پرسپولیس نتواند قدمی در راه حفظ بافت و روال کاری دوران درخشان برانکویی خود بردارد اما اگر راه علاجی برای این قضیه در آینده نزدیک پیدا نشود، شاید اقدامی مؤثر در آینده دورتر نیز اثر ندهد و سرخ‌ها همانی نمانند که در این سال‌ها درخشان نشان داده و چشم‌ها را با آن خیره کرده‌اند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *