عزتملکخانم، ۱۴۰ سال قبل پیشگام عکاسی و خبرنگار مطبوعات دوره ناصری بود
سایت بدون – تاریخ ایران، حتی تاریخ معاصر آن، مشحون از رویدادها و شخصیتهایی است که بسیاری از ما، رد و نشانی از آنها نداریم و از افتخارات و تأثیری که بر جامعه ما گذاشتهاند، بیخبریم. این مسئله، بهویژه زمانی که محوریت روایت تاریخی، با بانوان باشد، کمتر محل توجه بودهاست؛ با این حال، تاریخ آنقدرها هم ظالم نیست که بخش مهمی از بازیگران خود را به بوته فراموشی بسپارد. بسیار پیش میآید که کندوکاو در متون تاریخی، باعث کشف حقیقتی حیرتانگیز میشود که باید با خواندن آن، انگشت بر دهان ماند. این یک حقیقت تاریخی است که نقش بانوان در شکل دادن به اجتماع و فرهنگ ایرانی، اگر بیشتر از مردان نباشد، حتماً کمتر نیست و باید در جستوجو برای شناخت خانمهایی که تاریخ را تغییر میدادند و بر اوراق آن، خط افتخار را رقم میزدند، تعصب و تنبلی را کنار گذاشت و با عینک واقعبینی به شواهد تاریخی نگریست، تا آنچه در پس غبار تردید نهان شدهاست، بیشتر آشکار شود. در این نوشتار، برآنم تا به سراغ یکی از ناشناختههای تاریخ معاصر بروم؛ بانویی به نام عزتملک خانم، ملقب به اشرفالسلطنه که او را نخستین بانوی عکاس تاریخ ایران و اولین خبرنگار زن تاریخ آسیا باید نامید.
آغازی برای خانم خبرنگار
عصر مطبوعات در تاریخ ایران، از میانه دوره قاجار آغاز میشود؛ از زمانی که «کاغذ اخبار»، جریده میرزاصالح شیرازی، به تاریخ ۱۱ اردیبهشت سال ۱۲۱۶ خورشیدی، در کشور ما منتشر شد و با همت بلند میرزاتقیخان امیرکبیر، «وقایع اتفاقیه»، در ۱۵ بهمنماه سال ۱۲۲۹، پا به عرصه گیتی نهاد. بنابراین، شغل خبرنگاری و روزنامهنگاری در ایران، دستکم قدمتی ۱۸۳ ساله دارد و از مشاغل مُدرن، اما دیرپای کشورمان محسوب میشود. نکتهای که نباید از یاد ببریم، آن است که در این شغل، همانطور که مردان حضوری طولانی داشتهاند، زنان هم از همان ابتدا، دستی بر آتشش گرم میکردند و اصلاً از قافله اهل قلم دوری نمیگزیدند. ۱۳ سال پس از انتشار نخستین شماره «وقایع اتفاقیه»، در سال ۱۲۴۲ خورشیدی، در شهر هنرپرور کرمانشاه و در خانواده امامقلیمیرزا عمادالدوله، فرزند محمدعلیخان دولتشاه، از شاهزادگان خوشنام قاجار و برادر عباسمیرزا نایبالسلطنه، دختری به دنیا آمد که او را «عزتملک خانم» نامیدند؛ دختری صاحبفراست و هنرمند که از عنفوان کودکی، هوش و نبوغش بر همگان روشن شد. او در خردسالی و نوجوانی، خواندن و نوشتن را فراگرفت و چنانکه مرسوم آن عهد بود، در فنون خیاطی، آشپزی و صنایع ظریفه، تبحری تمام یافت. اما میل عزتملکخانم به فن عکاسی، زمانی آشکار شد که برادرش سلطانمحمدمیرزا را در حال عکسگرفتن دید و بر فراگیری این هنر، پا فشرد. به این ترتیب، او در عکسبرداری نیز، به توانمندی و کمال رسید و بسیاری از مورخان، وی را نخستین عکاس زن در تاریخ ایران میدانند.
گشوده شدن دروازههای پیشرفت
اتفاقات خوشیُمن زندگی عزتملکخانم، زمانی کامل شد که قرعه عشق و ازدواج با محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، به نام او درآمد. محمدحسنخان، تحصیلکرده فرانسه در رشته تاریخ و جغرافیا و وزیر انطباعات ناصرالدین شاه قاجار بود. به این ترتیب، عزتملک پس از ازدواج با وی، راهی تهران شد و به دربار قاجار راه یافت. بیتردید، هنر عکاسی وی، باعث توجه بانوان پرتعداد حرمسرای ناصری به وی بود و افزون بر آن، به دلیل خویشاوندی با شاه، گاه و بیگاه و در ملازمت با همسرش، به دیدار ناصرالدینشاه میرفت. در همین ملاقاتها، عکسهایی از وی تهیه کرد که موردتمجید ناصرالدینشاه قرار گرفت. اما فعالیتهای عزتملک خانم به عکاسی محدود نماند. محمدحسنخان، وزیر انطباعات عصر ناصری، مأمور انتشار روزنامه شد و طبق برخی گزارشهای تاریخی، در مدت مسئولیتش، بیش از ۹ جریده را به طبع رساند و افزون بر آن، رئیس دارالترجمه همایونی هم بود؛ مسئولیتهایی که رسیدگی به آنها، خارج از توان یک نفر به نظر میرسید. اینجا بود که عزتملک خانم دست به کار شد و احتمالاً از حوالی سال ۱۲۶۰ خورشیدی، زمانی که تنها ۱۷ سال داشت، به این کشف مهم رسید که قریحهای سرشار در نگارش خبر و مقاله برای روزنامه دارد. به این ترتیب، محمدحسنخاناعتمادالسلطنه،رشته امور نگارش و تحریر بخش مهمی از جراید مطبعه حکومتی را به دست بانوی خانهاش سپرد و حتی از قلم شیوای او، برای نگارش روزنامه خاطراتش که امروزه جزو یکی از منابع مهم و بسیار درخور توجه در مطالعات تاریخ دوره قاجار محسوب میشود، بهره برد. جالب اینجاست که گاه نوشتههای عزتملک خانم به مذاق سفارتخانههای خارجی و بهویژه روس و انگلیس خوش نمیآمد و اسباب دردسر شوهرش را فراهم میکرد؛ هرچند بسیاری نمیدانستند که این نوشتههای آتشین، حاصل خامه محمدحسنخان نیست. اعتمادالسلطنه، در یکی از بخشهای روزنامه خاطرات مطوّل خود مینویسد: «خانه دیکسون حکیم رفتم. سفارت انگلیس بهواسطه شرحی که از انگلیس در روزنامه اطلاع بد نوشته بودند، از من رنجیده. به جهنم! باز هم به جهنم! من نوکر ایرانم، نه نوکر انگلیس.» احتمالاً این نقد باید به یکی از نوشتههای عزتملک خانم وارد شده باشد.
اولین در ایران یا آسیا؟
نکته بسیار مهم در بررسی زندگی عزتملک خانم که بعدها توسط ناصرالدینشاه به «اشرفالسلطنه» ملقب شد، این است که تکاپوهای خبرنگاری وی، درست در زمانی آغاز شد که از تولد مطبوعات در قاره آسیا سالیان درازی نمیگذشت و بیشتر جراید، به قلم اروپاییان و اهتمام آنها، جنبه وجودی مییافت و به واقع، در مستعمرات آنها بود که جراید خط و ربطی یافته بودند. بر همین اساس، در این معرکه نه فقط بانوان، بلکه مردان نیز، حرف چندانی برای عرضه نداشتند. بنابراین، میتوان با اعتماد نزدیک به یقین، عزتملک خانم را، نخستین خبرنگار زن آسیا نامید؛ چرا که بررسیهای تاریخی، نمیتواند رقیبی را برای او، در این برهه تاریخی بتراشد. وی حدود ۱۵ سال، در عرصه مطبوعات فعالیت کرد؛ اما مرگ نابهنگام محمدحسنخان اعتمادالسلطنه، در فروردین ۱۲۷۵، باعث توقف فعالیتهای این بانوی سختکوش شد. دربار قاجار، به دلایلی، روزنامه خاطرات شوهر مرحومش را مصادره کرد و عزتملک خانم، پس از تکاپوی بسیار و اعتراضات گسترده و البته، استفاده از نفوذ خانوادگی خود، توانست آنها را پس بگیرد. او چند سال بعد از مرگ شوهرش، در سال ۱۲۷۷ خورشیدی، با سیدحسین نایبالتولیه که تولیت آستانقدس رضوی را برعهده داشت، ازدواج کرد و همراه او، راهی مشهد و مجاور مضجع شریف ثامنالحجج(ع) شد. عزتملک خانم در سالهای پایانی عمر، به مرتبکردن روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه پرداخت. طبق وصیتش، آنها را به کتابخانه آستان قدس رضوی سپردند و نیم قرن بعد، در سال ۱۳۴۵، این نوشتهها با همت زندهیاد ایرج افشار و بهتدریج، به زیور طبع آراسته شد. افزون بر این، عزتملک خانم یک جلد از روزنامه ایران را به همراه ۱۵۰ جلد کتاب خطی، با تشریفاتی خواندنی، وقف کتابخانه حرم رضوی کرد که اصل وقفنامه او، همچنان موجود است. عزتملک خانم در سال ۱۲۹۳ خورشیدی، در ۵۱ سالگی دارفانی را وداع گفت و در دارالسیاده حرم رضوی به خاک سپرده شد. تاریخ دقیق وفات وی، به تحقیق معلوم نیست.