فوتبال به مثابه شیء/فوتبال فقط ورزش نیست: تجارت و شهرت



 حرفی نیست که ممکن است این بحران را از سر بگذرانیم اما چگونه؟ چرا نام این وضعیت را بحران گذاشته‌ایم و صحبت از معضل نمی‌کنیم؟ وضعیت فعلی فوتبال در جهان امروز به بحرانی کشیده شده که نام ورزش دیگر برای آن نمی‌تواند تکمیل کننده باشد. ورزش دارای مفاهیم و بستری معنایی است که کمتر در آن تجارت و سود و سرمایه‌گذاری ورود می‌کند اما فوتبال امروزه تبدیل به تجارتی شده در کنار دیگر فعالیت‌های
تجاری.
یعنی ورزشی در قامت سرمایه‌داری اما ما نتوانستیم بفهمیم که داستان فوتبال از ابتدا هم بر سر تجارت نبود، ولی بحران امروز کمتر از هر زمان دیگری بر سر تجارت است و فوتبال هم درگیر این تجارت شده است. داستان بر سر این است که وقتی ما جهانی را با آدم‌های مختلف و با فرهنگ‌های مختلف، با سبک‌های زندگی مختلف، با این همه تفاوت و تکثر درست کردیم، باید بتوانیم این تفاوت و تکثر را با شیوه‌ای درست مدیریت کنیم، نه به شیوه هژمونیک، نه به شیوه‌ای بر‌اساس همگون‌سازی. ما اگر نمی‌خواهیم بپذیریم که برخی از موضوعات در دنیای امروز تغییر کرده اما باید بپذیریم که آنها نه تنها تغییر کرده‌اند بلکه از حالتی به حالت دیگر نیز درآمده‌اند. در ۵۰ سال گذشته، تنها تلاشی که صورت گرفته، این است که گروهی که تصور می‌کردند از همه بهترند، خواسته‌اند دیگران را شبیه خودشان کنند و دیگران که حاضر نشدند شبیه آنها شوند، مقاومت کردند و تنش ایجاد شد و خشونت‌ها افزایش یافت. انرژی از بین رفته و این همه انسان کشته شده، بدون اینکه به نتیجه‌ای برسیم و حاصل این شده که موقعیت جهان فوتبال خطرناک‌تر از گذشته است. بله درست می‌گوییم، خطرناکتر، چرا که خطری که فوتبال امروز را نه تنها تهدید کرده بلکه به بحران کشانده همین نکته است که فوتبال دیگر ورزش نیست.
جوانان بسیاری در سراسر دنیا و از هر موقعیت و وضعیتی که در آن زندگی می‌کنند فرقی نمی‌کند که شما در منطقه جنگ زده سوریه و عراق باشید  یا در ترکیه و عربستان، فرانسه و اسپانیا باشید  یا حتی در ژاپن و چین، همه آنها دوست دارند در مقابل دوربین و چشم میلیون‌ها نفر باشند و لباسی را بپوشند که شماره مورد علاقه آنها در آن نقش بسته و در تیمی بازی کنند که آرزویش را داشتند.
فوتبال تبدیل به یکی از آرزوهای جوانان دنیای امروز شده است. آرزویی که کمتر می‌توان آن را نادیده گرفت. این جوانان نیاز ندارند که درباره‌ ساختارهای عمیق فرهنگ و جامعه، تفکر کنند و بفهمند که ما برای این زندگی نمی‌کنیم که فوتبال داشته باشیم، فوتبال برای این است که به ما کمک کند تا زندگی مرفه و بهتر و جذاب‌تری داشته باشیم. زندگی پر از پول و شهرت. ما برای این زندگی نمی‌کنیم که با موبایل‌هایمان حرف بزنیم، موبایل‌ها در بهترین حالت اگر بتوانند به ما کمک می‌کنند که بهتر زندگی کنیم. اصل، فوتبال است؛ تندرستی و ورزش دیگر جدی نیست. این شعار برای ورزش‌های دیگر است مانند شنا و دو و میدانی و کوهنوردی و غیره که در آنها پولی در کار نیست چون پول ندارند مجبورند که شعار تندرستی بدهند.
ما با مغلطه‌ای رو به رو هستیم که ما را به دور باطل کشانده است اما باید قبول کرد ما چه در قبال خودمان و چه در قبال نسل‌های آینده و چه در قبال نسل‌های گذشته دارای یک مسئولیت اجتماعی هستیم.
ما حق نداریم ورزش‌مان را اینقدر آلوده ببینیم و حق نداریم تمام موجودات روی کره زمین را به نفع خودمان کشتار کنیم. می‌توان دید که سیاست‌های احمقانه، در حوزه فناوری، اقتصاد و سیاست چه بلایی بر سر ورزش فوتبال آورده و تمام ماهیت این ورزش را به خطر انداخته است. می‌بینیم که چطور این رویکرد کورکورانه تجارت محور فوتبال، جهان را به یک بن‌بست رسانده است. جهان امروز، به بازاندیشی در سیستم جهانی، با محوریت جامعه، انسان و حتی با محوریت وجود احتیاج دارد.
محوریت اخلاق را هم نباید فراموش کنیم، اگر چیزی تا امروز باقی مانده است، مدیون اخلاق است. اگر اخلاق نبود، خیلی پیش از این، چیزی به نام انسان باقی نمانده بود. تنها موانعی که امروز جلوی این منطق کورکورانه اقتصادی، فناوری و سیاسی را گرفته است، موانع اخلاقی است اما واقعاً ما می‌توانیم یا اصلاً کاری از دستمان بر می‌آید که درباره فوتبال کاری کنیم یا شاید ما هم در دست کارتل‌های اقتصادی و باندهای تجاری و مافیاهای فوتبال اسیریم و آنها هستند که به ما می‌گویند
چه کار کنیم.
راه حل ساده و فرمول ساده‌ای وجود ندارد، کسانی که فرمول می‌خواهند باید سراغ ریاضیات بروند که فرمول‌های ساده‌ای به شما بدهند که مسأله حل شود؛ مثلاً اینکه نرخ بهره را اگر به فلان اندازه پایین بیاورید این اتفاق می‌افتد و حال مگر نرخ بهره را در آمریکا پایین نیاوردند، چه اتفاقی افتاد؟ حالا برای فوتبال باید چه کار کنیم؟ آیا می‌توانیم برای فوتبال که دچار بحران جدی تجاری شده است یک فاجعه اتفاق افتاده و آن فاجعه این بوده است که یک فرهنگ تصور می‌کرده که می‌تواند خودش را به فرهنگ جهانی تبدیل کند و یک همگون‌سازی و یک فرمول ارائه کنیم؟ به نظر کار بسیار سختی است، فوتبال سیستمی از شهرت و ثروت است که جایی برای فرمول نگذاشته است.
اتفاقی افتاد و ما را به خود کشاند، در این فوتبال شما یا دنبال پول هستید یا شهرت. ورزشی در کار نیست. این از تبعات دنیای مدرن است که انسان را چنان به شیء تبدیل می‌کند که هر چیزی در اطرافش است را به شیء شدن بکشاند.

مهرداد قویمی/ایران ورزشی

 

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «تا باران نیاید، رنگین‌کمان پیدا نمی‌شود»

سایت بدون – ضرب‌المثل «تا باران نیاید، رنگین‌کمان پیدا نمی‌شود» اشاره به این دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *