سایت بدون – ماسک اسکلت، اسلحه پلاستیکی و تاریکی شب. همین کافی بود تا طعمههای سیامک وحشت کنند و داروندارشان را به او بدهند. هیچکس نمیدانست که اسلحه سیامک برای خواهرزاده کوچکش است. هیچکس نمیدانست که در آن تاریکی شب، پشت نقاب ترسناک یک مرد معتاد است که برای هزینه مواد دست به این زورگیریهای عجیب میزند. سیامک وقتی معتاد شد، سرقتهایش را شروع کرد. او بعد از چند بار دستگیری و آزادی این بار تصمیم گرفت با صحنه ترسناکی در مقابل طعمههایش ظاهر شود.
نیمههای شب با ماسکش در مقابل مردم تنها ظاهر میشد و دست به سرقت میزد. پول، طلا، ساعت و هر چیز گرانقیمتی که داشتند با خود میبرد. سیامک که حالا برای بار چهارم است که دستگیر میشود، ماجرای سرقتهایش را اینطور روایت میکند:
چی شد که تصمیم گرفتی سرقت کنی؟
من اصلا اهل خلاف نبودم. در بین رفیقهای ناباب مواد مصرف کردم. بعد از آن به مصرف شیشه و گل اعتیاد پیدا کردم. بعد از اعتیادم بود که زندگیام نابود شد. برای خرج مواد مجبور شدم سرقت کنم.
شگرد سرقتهایت چه بود؟
در تاریکی شب در خیابانها و کوچههای خلوت پرسه میزدم و وقتی کسی تنها بود، سراغش میرفتم. او را میترساندم و با تهدید اسلحه هر چه پول و طلا داشت از او میگرفتم.
اسلحه را از کجا آوردی؟
اسباببازی بود. از خواهرزادهام گرفتم. یک روز که خانه خواهرم بودم و خواهرزادهام با اسلحهاش بازی میکرد، این فکر به ذهنم رسید. اسلحهاش خیلی واقعی به نظر میرسید، برای همین تصمیم گرفتم با همان سراغ مردم بروم.
چرا ماسک میزدی؟
از دوران نوجوانی فیلمهای ترسناک زیادی دیدم. در کل عاشق فیلمهای هالیوودی و بسیار ترسناک بودم. تقریبا هر شب از این فیلمها میدیدم، تا اینکه تصمیم به سرقت گرفتم. وقتی اسلحه خواهرزادهام را برداشتم، برای ایجاد رعب و وحشت بیشتر ماسک هم زدم. یک ماسک اسکلت تهیه کردم تا همه چیز ترسناک به نظر بیاید. در تاریکی شب وقتی جلوی مردم ظاهر میشدم، وحشت میکردند، برای همین هرچه داشتند به من میدادند و فرار میکردند.
فقط اسلحه پلاستیکی داشتی؟
بله. من نمیخواستم به کسی آسیبی برسانم، قصدم فقط ترساندن مردم بود، برای همین هیچوقت وسیلهای که باعث آسیب شود، همراهم نمیبردم.
از چند نفر با این شیوه سرقت کردی؟
تا الان هشت شاکی در پروندهام دارم، ولی دقیقا یادم نمیآید که چطور سرقت کردم.