معرفی فیلم/ اسپنسر؛ زندگی و مرگ پرنسس دایانا


سایت بدون – «اسپنسر» نگاه پابلو لارن کارگردان مطرح اهل شیلی و همکاران او به ماجرای زندگی نافرجام دایانا همسر چارلز ولیعهد انگلیس است که سال ۱۹۹۷ در یک سانحه مشکوک رانندگی در موناکو جان باخت و انتخاب اسپنسر برای عنوان این فیلم به سبب نام فامیلی وی قبل از ازدواج تلخ درباری‌اش بوده است که او را دایانا اسپنسر می‌نامیدند.
«اسپنسر» دایانا را که صاحب لقب پرنسس ولز هم بود، در قالبی تراژیک نشان می‌دهد و البته زرق و برق تو خالی دربار انگلیس را هم به نمایش می‌گذارد و فقط از این طریق می‌توان معیار و نمایی حقیقی از زنگی و عمر این زن که بیش از ۳۷ سال طول نکشید، به دست داد و چنین تضادهایی را پایه‌گذار تمامی زندگی‌های پر ماجرایی دانست که در این دربار برای پرنس‌ها و پرنسس‌های مسئله‌ساز این کشور شکل می‌گیرد.
آنچه دایانا را از همگنانش در این دربار متمایز می‌ساخت جدا شدن نسبی او از سایر این عنوان‌داران و گرویدن وی به مردم بود. درست است که دایانا هم به سبک و سیاق چارلز به پیوند زناشویی‌اش متعهد نماند و با «دودی الفاید» تاجر ثروتمند مصری رابطه برقرار کرد اما مردم انگلیس او را تنها عضو دربار در سال‌های معاصر تلقی می‌کردند که آیین‌های سلطنتی را برنمی‌تابید و فعالیت‌های اجتماعی و اقدامات خیرخواهانه او را نیز نشانه‌ای از بهتر بودن وی نسبت به سایرین می‌دانستند و او را حتی «زندانی دربار» لقب داده بودند.
لارن برای ترسیم دایانا از کریستین استوارت هنرپیشه اصلی سری فیلم‌های سطحی و خیالی «گرگ و میش» استفاده کرده اما بازی خوب او در این نقش نشان می‌دهد لارن انتخاب صحیحی داشته است. پرداختن به زندگی پرتلاطم دایانا در آثار هنری طی سال‌های اخیر دوباره باب و این موضوع داغ شده و سریال تلویزیونی «تاج» یکی از محصولات پر سر و صدای این توجه است. در سیزون اول از این مجموعه «اما کورین» نقش دایانا را بازی کرد و در سیزون دوم الیزابت دبیکی در این قالب ظاهر می‌شود اما فرق آشکار و بزرگی که فیلم لارن با این گونه آثار و همه ورسیون‌های نمایشی دیگر از روی زندگی دایانا دارد، این است که این هنرمند اهل امریکای جنوبی روی سه روز خاص در ایام کریسمس و ژانویه ۱۹۹۱ تمرکز کرده تا تصویری از تشدید تنهایی دایانا و زندگی کاملاً ایزوله شده او در دربار را ارائه بدهد.
به همین سبب شاید عده‌ای بگویند «اسپنسر» فقط زمانی در باب قصه‌گویی کامل می‌شود که سایر فیلم‌های ساخته شده درباره او را هم ببینیم ،ولی لارن و استیون نایت که فیلمنامه را در معیت لارن نوشته در همین زمان کوتاه و نگاه به ظاهر اندک هم توصیف کاملی را از دایانا به دست داده‌اند.
ادعایی بحث‌برانگیز
در سریال «تاج» این نتیجه‌گیری غلط می‌شد که اعضای خاندان سلطنتی چون در امور جاری دولت دخالت نمی‌کنند و مشغول زندگی مرفه خود هستند، نباید در پی قضاوت آنها بود، اما فیلم لارن با نگاهی کاملاً متفاوت هم از تأثیرگذاری منفی و دائمی  بر سیاست‌های دولت انگلیس می‌گوید و هم با نشان دادن نقش سران سیستم پادشاهی انگلیس در پایان بخشیدن به زندگی دایانا از لزوم پیگرد قضایی و به کیفررسانی آنها یاد می‌کند. این در حالی است که اکثر ناظران و تاریخ‌نگاران همسو با مردم بریتانیا معتقدند چون دایانا به یک خار در چشم دربار تبدیل شده و رسوایی پرنس‌ها را به نمایش گذاشته بود، با نقشه‌ای حساب شده در موناکو واقع در جنوب فرانسه کشته شد. ادعایی بحث‌برانگیز در خصوص این مرگ که دادستانی مرکزی بریتانیا آن را ارائه کرد، این بود که دایانا و دودی الفاید برای فرار از دست خیل خبرنگاران و عکاسانی که درصدد تهیه گزارش‌هایی جنجالی پیرامون ارتباط آنها بوده‌اند، سوار بر اتومبیل در یک جاده بیرون از شهر به حرکت درآمده‌اند اما سرعت زیادشان باعث تصادف و مرگ هر دو نفر شده است.
همچون کوه یخ
لارن، نسخه دیگری را از این واقعه مشکوک رو می‌کند و نشان می‌دهد که طراحان دربار و توطئه‌چینان قلعه سلطنتی ویندسور با خونسردی هر چه بیشتر این واقعه را نقشه‌ریزی و با موفقیت به مرحله اجرا درآورده‌اند و تقصیر را گردن پاپاراتزی‌ها (خبرنگاران و عکاسان وقایع جنجالی و ثبت‌کننده زندگی‌های آلوده بعضی سلبریتی‌ها) انداخته‌اند.
در «اسپنسر» فقط صدای تکلم و اظهارنظر معدودی از اعضای دربار شامل چارلز (با بازی جک فارتینگ) و مادر او (استلا گونت) را می‌شنویم و ملکه الیزابت، حاکم دهه‌های اخیر دربار انگلیس که لابد از توطئه حذف دایانا مطلع بوده، همچون یک کوه یخ به نمایش گذاشته می‌شود و انگار هیچ احساسی ندارد. لارن ،اما دایانا را زنی معرفی می‌کند که در تضاد با این افراد «چهره سنگی» مایل به گفت‌وگو و تعامل با مردم است و اگر دربار او را محدود نمی‌کرد، رازهای بیشتری از آنان را برملا می‌کرد، البته ارتباط طولانی‌مدت چارلز با زنی همسن خودش به نام کامیلا پارکر بولز سال‌ها بود که افشا و رسانه‌ای شده بود و همین مسأله و استمرار آن در زمان زندگی مشترک او با دایانا بود که این زن را به ستوه آورد و وادار به واکنش کرد و همه اتفاقات تلخی را در دهه ۱۹۹۰ آفرید که فرجام آن به هلاکت رسیدن وی در موناکو بود.
بی‌اختیارتر از آشپزها
پابلو لارن با رویکردهای سیاسی آشکارش انتخاب مناسبی برای ساختن فیلم «اسپنسر» بوده و پیشتر درباره زندگی سخت و زندان‌وار خودش و مردم شیلی تحت حکومت بی رحمانه نظامیان در این کشور چند فیلم افشاگر ساخته بود. با اینکه همسان دانستن اگوستو پینوشه دیکتاتور نظامی شیلی و نماد بزرگ حکومت دیرپای ارتشی‌ها بر این کشور امریکای جنوبی با ملکه الیزابت قیاسی صحیح نیست اما بین برخورد قهری دربار انگلیس با مخالفان جدی آنها و نحوه تلاقی حکومت‌های نظامی شیلی با ناراضیان این کشور فرق چندانی وجود نداشته است. لارن به ما می‌گوید که دایانا خسته از بدعهدی‌ها و خیانت‌های رایج در دربار می‌خواست یک زندگی راحت مثل مردم عادی کشورش داشته باشد و به خیابان برود و خرید کند، اما دربار و گارد سلطنتی او را در قصر حبس کرده و هر چیزی را که وی طلب می‌کرد، از طرق امنیتی و به شیوه عمل نظامی‌ها فراهم آورده و به داخل دربار می‌فرستادند و حتی اختیار عمل رئیس آشپزخانه دربار (با بازی شون هریس) بیشتر از اختیارات دایانا بود.
وقتی پشیمانی سودی ندارد
دایانا پس از پایان عمر الیزابت  یا در صورت کنار رفتن وی به عنوان همسر چارلز عملاً به زن نخست دربار تبدیل می‌شد ولی این مسأله هم سبب نشد او در ویندسور احساس آرامش کند. هر حرکت وی توسط مأموران امنیتی رصد می‌شد و تنها دلخوشی او همراهی «هم‌سخن» شدن با فرزندانش ویلیام (با بازی جک نیلن) و هری (فردی اسپرای) بود. با این حال اگر دایانا هنوز زنده بود و رفتارها و گزینش‌های فعلی دو پسرش را می‌دید که هر دو بزرگ شده و از مرز ۳۰ سال سن عبور کرده و ازدواج‌هایی جنجالی با زنانی نه چندان بهتر از سایر اعضای دربار داشته‌اند، این بار خودش دست به خودکشی می‌زد و نیازی نبود که مرگ وی در قالب صوری یک سانحه رانندگی به مردم گزارش شود. در نهایت «اسپنسر» مثل «جکی» دیگر فیلم سیاسی و زندگی‌نامه‌ای لارن که در سال ۲۰۱۶ اکران شد و زندگی ژاکلین کندی را پس از ترور همسرش جان‌اف کندی رئیس جمهوری سابق امریکا (به سال ۱۹۶۳) ترسیم کرد متمرکز بر زنان تک افتاده‌ای است که می‌کوشند از قید و بندهای درباری و الزام‌های پر تزویر حکومتی بگریزند و با اینکه پیام‌هایی را که در این زمینه به مردم می‌رسانند اما در نهایت کم می‌آورند و قربانی زرق و برقی می‌شوند که چشم آنها را گرفته و با خیال خوش رسیدن به یک زندگی مرفه، پای آنها را به همین ورطه‌های خطرناک کشانده بود، ورطه‌هایی که پشیمانی از ورود به آنها سودی ندارد و معمولاً فرجام‌هایی به تلخی مرگ دارد.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «لحافی را برای شپشی دور نمی‌اندازند»

سایت بدون – ضرب‌المثل “لحافی را برای شپشی دور نمی‌اندازند” به مفهوم اهمیت‌دادن به اولویت‌ها …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *