سایت بدون – سینمای غیرمتعارف همیشه با خودش فیلمهایی جذاب و دلنشینی دارد که داستانهایشان را به شیوهای گیرا تعریف میکنند و این داستانها حرفهای خوبی برای گفتن دارند. فیلمهای این نوع سینما همیشه محبوب منتقدان سینمایی و تماشاگران سختگیر بوده و بازار جشنوارهها و مراسم اهدای جوایز را داغ و گرم میکنند. محصولات غیرمتعارف گر چه نمایش عمومی دارند اما با هدف فتح گیشه و فروش بالا ساخته نمیشوند و این در حالی است که بسیاری مواقع استقبال بالای مردم از آنها، باعث پرفروش شدنشان هم میشود. این فیلمها معمولا با هزینههایی پایین تولید میشوند و برای همین در فهرست گیشه نمایش لقب آثاری شکستخورده و کمفروش را از آن خود نمیکنند. برعکس بلاکباسترهای سینمایی که با وجود سروصداهای زیادی که بهپا میکنند خیلی زود از یاد و خاطره تماشاگران میروند، محصولات غیرمتعارف در ذهن و حافظه جمعی تماشاگران باقی میمانندد و با گذشت زمان بر ارزشهایشان افزوده میشود. میزان اهمیت و اعتبار فیلمهای غیرمتعارف بهقدری زیاد است که ستارگان و سوپراستارهای سینما همواره تشنه بازی و حضور در آنها بوده و حتی وظیفه تولیدشان را هم بهعهده میگیرند. «لباس» یکی از تازهترین فیلمهای غیرمتعارف صنعت سینماست که با سادگی و متانت خودش، دل از منتقدان و تماشاگران جدی ربوده است.درام جنایتکارانه و دلهرهآور «لباس» که در لوکیشنی محدود (کل ۱۰۶ دقیقه داستان فیلم در داخل دو اتاق یک خیاطخانه اتفاق میافتد) به تعریف داستان خود میپردازد، در نگاه اول شبیه تئاتری است که تبدیل به فیلم سینمایی شده است. محدودیت مکان و استفاده زیاد از دیالوگ که مختص نمایشهای تئاتری است در لباس وجه غالب است. با وجود این، نوع کار خلاقانه گراهام مور و نگاه سینماییاش به داستانی با موقعیتهای محدود، شکل و حال و هوایی کاملا سینمایی به آن داده است. مور با استفاده از چند بازیگر غیرستاره و حتی درجه دو، روایت جنایتکارانهاش را بهقدری جذاب و نفسگیر ارائه میدهد که بیننده حتی برای یک لحظه هم به این موضوع فکر نمیکند که در حال تماشای فیلمی است که هیچ چهره سرشناسی با خود ندارد. برعکس، این داستان و فضاسازی است که نقش ستارگان فیلم را بهعهده گرفتهاند.
خیاط یا برشکار؟!
مارک ویلانس کهنسال در «لباس» نقش لئونارد خیاط را بهعهده دارد. البته او دو بار در فیلم و در گفتوگو با آدمهای مقابلش اعلام میکند نه خیاط که یک برشکار است و برشکار نام مناسبتری برای حرفه اوست. لئونارد استاد چیرهدست دوخت و دوز لباس با اصلیتی انگلیسی است. او سالها قبل با فرار از انگلستان راهی شیکاگو شده و مغازه خودش را تاسیس کرده است. مشتریان مغازه افرادی والامقام و سرشناس هستند و از او بهعنوان یکی از بهترین دوزندگان شهر اسم برده میشود. میبل، منشی و دستیار لئونارد (زویی دوچ) رویای سفر به اروپا را دارد و نمیخواهد در شغل دوخت و دوز خودش را محدود کند. ریچی بویل (دیلان اوبراین) پسر یکی از خلافکاران بزرگ شیکاگو بخشی از اقدامات خلاف خود را در مغازه لئونارد انجام میدهد و همیشه فرانسیس (جانی فلین) پادوی خانهزاد خانواده بویل همراه اوست. زمانی که این دو برای شناسایی یک خبرچین (که اطلاعاتی در مورد کسب و کار خلاف خانوادگی بویلها به اداره پلیس میدهد) زخمی شده و به مغازه لئونارد پناه میآورند، ماجراها کمکم رنگ و بوی دیگری به خود میگیرد. موش و گربهبازی چهار نفر حاضر در مغازه، پایانی غیرمنتظره و دور از انتظار دارد و چرخش پایانی داستان فیلم، بیننده کنجکاو را در شوک فرو میبرد.
اولین ساخته سینمایی موفق
گراهام مور ژانویه ۲۰۲۱ کار ساخت درام سنگین خود را شروع کرد. این اولین ساخته سینمایی او در مقام کارگردان بهحساب میآید. فیلمنامه اصیل و غیراقتباسی لباس را خود او با همکاری جاناتان مکلین نوشته است. میتوان شباهتهایی بین فیلمنامه با نوشتههای تحسینشده برادران کوئن و گای ریچی پیدا کرد. مور هم مثل این هنرمندان مولف، داستان جنایتکارانهاش را تا حدی با زبانی کمدی و طنز تعریف میکند. نام فیلم به زبان انگلیسی معنایی دوگانه و متفاوت دارد که فیلمساز استفاده ظریفی از آن کرده است. در حالیکه «آوت فیت» را میتوان لباس ترجمه کرد، این نام اشارهای هم به مافیای دهه ۵۰ و ۶۰میلادی شهر شیکاگو میکند که مردم عادی، خلافکاران را با این نام صدا میکردند. بهدنبال آماده شدن فیلم شرکت مستقل فیلمسازی فوکوس پیکچرز که در کار تولید و توزیع محصولات متفاوت سینمایی است، امتیاز پخش بینالمللی فیلم را خریداری میکند. با آنکه شیکاگو مکان رخدادهای داستان است، کل صحنههای فیلم در شهر لندن فیلمبرداری شد. اولین نمایش بینالمللی لباس در جشنواره بینالمللی برلین با توفانی از تشویق همراه بود. اکران عمومی فیلم هم تقریبا با پخش استریم آن در پلتفرمهای دیجیتالی همراه بود. طیق معمول نحوه اکران محصولات مستقل و غیرمتعارف، لباس هم در تعداد محدودی سالن سینما روی پرده رفت و در کل توانست به فروشی ۵/۳ میلیون دلاری دست پیدا کند. اطلاعی از میزان رقم هزینههای تولید فیلم نیست و با این حال بعید به نظر میرسد در جدول گیشه نمایش سینماها شکست تجاری خورده باشد.
نقدهای منتقدان سینمایی برای فیلم تماما مثبت و با تحسین کارگردانی، فیلمبرداری، فیلمنامه و بازیها همراه بوده است. سایت روتن تومیتو اعلام کرد نزدیک ۹۰ درصد نقدهای فیلم نگاه مهربان و مثبتی به لباس داشته و در ستایش آن نوشته شدهاند. با وجود این، برخی از منتقدان هم به زیاد بودن دیالوگهای فیلم اشاره و آنرا ایرادی جدی ارزیابی کردهاند. در یکی از نقدها چنین نوشته شده است:« لباس یک شاهکار نیست اما داستانی یکدست و جذاب را به شکلی راحت و مقبول تعریف میکند. بازی عالی مارک ویلانس کمک بسیار زیادی به جذابتر شدن ماجرا میکند. برای دوستداران کارهای دلهرهآور گنگستری کلاسیک، تماشای این فیلم غنیمت است.» منتقد دیگری هم لباس را تلاشی موفق برای رنگ و بوی تازه دادن به ژانر قدیمی فیلمهای موفق گنگستری ارزیابی و معرفی کرده است.
برچسببدون پیشنهاد فیلم سایت بدون لباس معرفی فیلم
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک
“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعهای عظیم از رمانها و داستانهای کوتاه است که توسط …