معرفی کتاب / بازگشت در غروب یک رمان عاشقانه با حال‌وهوای جنایی


سایت بدون -رمان بازگشت در غروب نوشته نورا رابرتز با ترجمه لیلا عظیمی منتشر شد. این رمان در ۶۶۶ صفحه و با قیمت ۵۵ هزار تومان در انتشارات علمی منتشر شده است. در معرفی ناشر از این نویسنده و کتاب آمده است: «نورا رابرتز در سال ۱۹۵۰ در ایالت مریلند آمریکا به دنیا آمد. خانواده او اهل کتاب بودند، بنابراین کتاب‌ها همیشه در زندگی او مهم بود. برخلاف میل والدینش در سال ۱۹۶۸ به محض فارغ‌التحصیلی از دبیرستان ازدواج کرد. او دو پسر به نام‌های دن و جیسون به دنیا آورد و خانه‌دار شد. رابرتز بیشتر وقت خود را صرف انجام کاردستی و از جمله سرامیک و خیاطی لباس کودکان خود می‌کرد و سرانجام ازدواج او در سال ۱۹۸۳ با طلاق به پایان رسید؛ در حالی که داستان نوشتن را آغاز کرده بود. همسر دوم او صاحب کتابفروشی بزرگی در مریلند است، بنابراین فرصت مناسبی برای ادامه داستان‌نویسی او فراهم شد. رابرتز تاکنون بیش از ۲۲۵ رمان به نگارش درآورده است که بیشتر آنها در فهرست پرفروش‌های دنیا بوده‌اند.»
بازگشت در غروب یک داستان عاشقانه و خانوادگی و تا حدودی جنایی است. رابرتز خواننده را به سفری در غرب مانتانا می‌برد؛ مزرعه و تفرجگاه «بودین» که کسب‌وکار خانوادگی و مکانی ایده‌ال برای عاشقان سوارکاری است، جایی که زوج‌های جوان آن را برای گذراندن تعطیلات انتخاب می‌کنند. اداره تفرجگاه به عهده بودین لانگبو است. او به‌سختی تلاش می‌کند که با کمک برادران و کارکنانش همه کارها را به بهترین شکل پیش ببرد؛ اما در فاصله نه‌ چندان دورتر، کسی هست که هیچ‌وقت حق انتخاب نداشته است. دختر دیگری از خانواده بودین که در مسیر پرپیچ‌وخم‌ خود هرگز زندگی را آن‌طور که دوست داشته تجربه نکرده و هیچ‌کس خبری از او ندارد. سال‌ها پیش، آلیس دختر هجده‌ساله سرکشی بود که به دنبال آزادی و ماجراجویی از خانه گریخته بود. همه چیز با پیداشدن جسد نیمه‌منجمد یک زن جوان در زمین‌های تفرجگاه تغییر می‌کند. کالن مورد سوءظن معاون کلانتر قرار می‌گیرد و….
در بخشی از این رمان می‌خوانیم: «آلیس تمام طول راه بیمارستان تا مزرعه، تا اتاقش را با تختی که بالا و پایین می‌رود، با دری که بدون قفل باز و بسته می‌شود، لرزید. تصاویر مبهمی از خانه‌ای با پنجره‌های خیلی زیاد به جای یک پنجره در ذهنش پدید می‌آمد و ناپدید می‌شد. از سگی که پارس نمی‌کرد و گاز نمی‌گرفت، از اتاقی با دیوارهای صورتی روشن و پرده‌های سفید….» نورا رابرتز از نویسندگان پرطرفدار نیویورک‌تایمز و کارهای او همیشه در بین پرفروش‌ها ثابت است. او جوایزی چون «کوئیلد»، «گلدن مدالین» و «ریتا» را که همه از جوایز ادبیات داستانی و رمان است، از آن خود کرده است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «قاپ قمارخونه‌است»

سایت بدون- قاپ یکی از ۲۶ استخوان پای گاو و گوسفند است که به شکل …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *