مقتول با زنم حتی به شمال رفته بود

سایت بدون –  تازه داماد که صاحب یک رستوران را به خاطر مزاحمت برای همسرش به قتل رسانده بود، صبح روز گذشته در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
رسیدگی به این پرونده از سی‌ام شهریور سال‌جاری با گزارش وقوع یک نزاع خونین در منطقه نوبنیاد تهران آغاز شد. مأموران پس از حضور در محل درگیری متوجه شدند مرد ۳۷ ساله‌ای به‌نام بهروز از ناحیه پهلو چاقو خورده که بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما ساعاتی بعد به‌دلیل شدت جراحات وارده درگذشت.
پس از آن شناسایی عامل جنایت در دستور کار مأموران پلیس قرار گرفت و مشخص شد که بهروز صاحب رستورانی است و توسط همسر یکی از کارمندانش به‌نام یاسر به قتل رسیده است. ساعاتی بعد هم یاسر ۳۰ ساله با معرفی خودش به پلیس، به قتل بهروز اعتراف کرد.
وی در تشریح جزئیات ماجرا گفت: چهار سال در یک رستوران کار می‌کردم و در آنجا با یکی از کارکنان رستوران به‌نام سحر آشنا شدم و دو سال پیش هم با او عقد کردیم. پس از آن من محل کارم را عوض کردم. تیرماه امسال با سحر ازدواج کردیم.
۲ ماه بعد از ازدواج‌مان متوجه شدم بهروز با همسرم ارتباط پنهانی دارد و حتی باهم به شمال سفر کرده بودند. وقتی عکس آنها را در گوشی همسرم پیدا کردم شوکه شدم. پس از آن همسرم را به خانه پدرش بردم و ماجرا را به آنها گفتم که سحر در حضور خانواده‌اش قول داد رابطه‌اش را با بهروز تمام می‌کند. به همین خاطر او را بخشیدم و به خانه‌مان برگشتیم اما چند روز بعد وقتی از محل کارم به خانه برگشتم متوجه شدم سحر با بهروز در حال تماس تصویری هستند.
از این ماجرا خیلی عصبانی شدم و سحر را مجبور کردم تا با بهروز در میدان نوبنیاد قرار بگذارد و من بجای او سر قرار رفتم. وقتی با بهروز روبه‌رو شدم از او خواستم رابطه‌اش را با همسرم تمام کند ولی او در کمال خونسردی منکر رابطه شد. بعد باهم درگیر شدیم و من در یک لحظه چاقو کشیدم ضربه‌ای به پهلوی او زدم و فرار کردم. چند ساعت بعد سحر با من تماس گرفت و گفت که بهروز فوت کرده است. من هم همان موقع خودم را به پلیس معرفی کردم.
پس‌از اعترافات متهم، پلیس به بازجویی از همسر وی پرداخت.
سحر به مأموران گفت: بهروز به من علاقه داشت او خیلی به من محبت و توجه می‌کرد حتی وقتی فهمید من تا به حال شمال نرفته‌ام و یاسر هم به خاطر مشکلات مالی نمی‌تواند من را به سفر ببرد پیشنهاد داد به همراه یکی از همکارانمان به آنجا برویم. من به همسرم گفتم با یکی از دوستانم می‌روم. اما پس از بازگشت از سفر همسرم عکس‌های مشترک ما را دید و درگیری شروع شد.
سحر درباره رابطه پنهانی اش با بهروز نیز گفت: من هیچ رابطه پنهانی با بهروز نداشتم. او در این مدت به من ابراز علاقه کرد و می‌خواست با من دوست شود. اما من قبول نمی‌کردم.
با پایان تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح روز گذشته برگزار شد، پدر و مادر بهروز درخواست قصاص کردند. پس از آن یاسر به جایگاه رفت و گفت: من، همسر و زندگی‌ام را دوست داشتم اما بهروز وارد زندگی‌ام شده بود و کوتاه نمی‌آمد. وقتی متوجه سفر همسرم با بهروز به شمال شدم می خواستم از او جدا شوم اما وقتی اشک‌هایش را دیدم و از من خواست تا او را ببخشم منصرف شدم اما وقتی دیدم رابطه‌شان ادامه دارد مجبور شدم دست به جنایت بزنم. باور کنید قصدم کشتن بهروز نبود اما وقتی خونسردی او را دیدم عصبانی شده و کنترلم را از دست دادم.
پس از اظهارات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «کارکردن خر و خوردن یابو»

سایت بدون – ضرب‌المثل «کار کردن خر و خوردن یابو» به وضعیتی اشاره دارد که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *