کوین میچل
سایت بدون – وقتی هواداران تنیس برای هفدهمین سال متوالی به راجر فدرر بهعنوان بازیکن مورد علاقهشان رأی دادند، برای خیلیها باورش سخت بود اما هیچکس را شگفتزده نکرد. سگهایی در این کشور و ترانههای غربی هستند که به اندازه مریدها و هواداران فدرر وفادار و قابل اعتماد نیستند. او مایه حسادت آلن پارتریج است (شخصیتی کمدی در تلویزیون انگلیس). خانه فدرر پر از جام قهرمانی است. همسرش، میرکا و چهار فرزندش مجبور هستند در اتومبیل زندگی کنند… نه، این واقعیت ندارد اما او یک آهنربای زنده برای افتخارات و عناوین است. گاهی بهنظر میرسد مردم میخواهند به او جایزه بدهند فقط برای اینکه نزدیکش باشند. بعضی وقتها در کنفرانسهای خبری سؤالهای عجیبی از او میشود که انگار انگیزههای جنسی دارد. چند سال پیش در ملبورن کسی از او پرسید: «راجر، این ضربه فوقالعاده را در کجای ضربات عالیات جا میدهی؟» او هم فوری جواب داد در میان صدتای اول و بعد از خجالت سرخ شد.
خب چه چیزی مانده ببرند برای کسی که نبوغ و استعدادش همهچیز را برایش آورده؟ یک سفینه فضایی؟ ریاست جمهوری مادامالعمر یک منظومه شمسی؟ یک هفته سواری مجانی بههمراه نوواک جوکوویچ؟ در یک نظرسنجی که توسط مجله لوکس مردان انجام شد، فدرر بالاتر از هنرپیشه جوان و واقعاً محبوب آمریکایی، تیموتی شالامی قرار گرفت. مردم یک هفته وقت داشتند در اینستاگرام به شیکترین مرد یک دهه اخیر رأی بدهند.
برای یک لحظه دوران نوجوانی راجر که ریخت و قیافهای مثل آغاسی برای خودش درست کرده بود را فراموش کنید و اگر میتوانید بیخیال فاجعههای راهروی ویمبلدون شوید که باعث خندههای زیرزیرکی رختکن میشد؛ کت بلیزر، پالتو بارانی نظامی، جلیقه عجیب، ژاکت بابابزرگ. فدرر مدت زیادی است که یک مرد شیکپوش شده، یک جنتلمن هوشیار که لوازم و وسایلش را با فورهندهایش به رخ میکشد. بنابراین منصفانه درباره این پدر ۳۸ساله چهار فرزند از یک دهکده آرام در سوئیس این است که گفته شود به اندازه کافی برای خوانندههای مجله GQ جذاب است همانها که امثال ایسپ راکی، جونا هیل، هری استایلز، لبرون جیمز، کانی وست و رایان گاسلینگ برایشان خرامیدهاند. (فکر قرار گرفتن اندی ماری در فهرست نهایی یا حتی فهرست اولیه این نامزدها را از سرتان بیرون کنید.)
همانطور که بهنظر میرسد غیرممکن است عاشقش نشوی. یک هفته بعد از آنکه فدرر و استانیسلاس واورینکا در نیمهنهایی مسابقات تور پایان سال ۲۰۱۴ در لندن درگیری لفظی شدیدی داشتند –بهخاطر توهین بیرون زمین میرکا– دو نفری نخستین قهرمانی سوئیس در جام دیویس را در لیل فرانسه جشن گرفتند و وقتی از واورینکا از آن سؤالهای تملقآمیز رسانهای شد، پاسخی داد که همهچیز را تمام کرد: «ما همه عاشق تو هستیم، راجر.» با این وجود برای خیلی از ما درک این عشق و علاقه که گاهی عجیب و غیرمعمول بهنظر میرسد، آسان نیست و کمی هم ترسناک است؛ چیزی در سطح گروه بیتلز. وقتی او در سال ۲۰۰۳ در ویمبلدون به قهرمانی رسید، سوئیس به او یک گاو به نام ژولیت داد. شکی نیست که فدرر بیش از هر ورزشکار دیگری مورد تکریم و احترام قرار گرفته. در میان بهترین ورزشکاران تاریخ او در بین ۱۰ نفر اول است یا شاید پنج نفر یا شاید نفر اول است؛ بهترین بهترینهای تاریخ.
تنها سلبریتی ورزشی دیگری که در این سطح از توجه و علاقه قرار گرفته، محمدعلی کلی بود. یادم میآید چند سال پیش با آنابل کرافت حرف میزدم در جریان یک تورنمنت که فدرر در حال راه رفتن همراه سایر بازیکنان بود. کرافت گفت: «فوقالعاده است» ناگهان همه بازیکنان برگشتند و بعد ادامه داد: «تنها علی بود که چنین ویژگی داشت.» قدرت علی در برابر ما به اندازه برتریاش نسبت به همعصرانش بود اما او برای این میهمانی چیزی بیشتر از مشتهایش داشت. او خیلی بانمک، باشعور، باهوش و پرجذبه بود اما در کنارش احساس آرامش میکردی. غرور و خودبینی از او دور بود، سهل و ممتنع، پیچیده اما بیتکلف. فدرر استعداد و پیچیدگی علی را ندارد. او در تمام عمرش یک اظهارنظر سیاسی نکرده. او یک سوئیسی تمامعیار است. در عین حال طوری بازی میکند که همه سعی میکنند مثل او باشند. بیشتر هواداران تنیس درباره اینکه تکرار برخی از معجزاتی که فدرر زیر فشار سخت از خودش بروز داده، ایدههایی دارند. یک چیز دیگر که هواداران از آن استقبال میکنند، مؤلفهای زیباشناختی است. هیچکس هرگز بهتر از او راکت را در دستش نچرخانده، تا این حد متعادل و همراه با آرامش، اینچنین هوشمندانه و مبتکرانه، تا آنجا که کاملاً به ورزشش میآید.
اشتباهات و انحرافاتی نیز وجود دارد. چند سال پیش یک نفر که توانسته بود سایت بلیچر ریپورت را هک کند، لیستی منتشر کرده بود درباره محبوبترین چهرههای تاریخ ورزش. فدرر در میان آنها رتبه ۴۵ را داشت، لانس آرمسترانگ هشتم و جورج بست نودوهفتم. مسخره است.
یک قضاوت معتبرتر دیگر از ESPN درباره صد نفر اول ورزش منتشر شد که فدرر را در رده ششم قرار میداد پشت سر کریستیانو رونالدو، جیمز، لیونل مسی، نیمار و کانر مک گرگور. نفرات بعدی ویرات کولی، رافائل نادال، استیفن کاری، تایگر وودز، کوین دورانت و پل پوگبا بودند. البته فدرر نمیتواند تا همیشه ادامه بدهد (یا شاید میتواند؟) دو سال قبل در ویمبلدون، تانی کریستیانس، یک بلژیکی ۴۲ساله که از سال ۲۰۰۱ همه جای دنیا دنبال او رفته، دربارهاش گفت: «الان به مرحلهای رسیده که باید قدر هر ضربه، هر سرویس و هر بازیاش را بدانی وقتی در زمین راه میرود. ما خیلی شانس میآوریم هر بار که بازیاش را میبینیم.» جولین بارنز که عاشق تنیس فدرر است، چند سال قبل درباره او نوشته بود: «شاید وقتی فدرر قدرتمند بالاخره بازنشسته شود، مثل بازنشستههای خانهنشین مولتیمیلیونر بچههایش را بزرگ کند و پشت دیوارهای امنیتی به گاوهایش برسد. شاید باید یک جایی جلوی علاقهمان به او را بگیریم.»
بارنز شاید بیشتر از بقیه حواسش به ژولیت بود، مشهورترین گاو ویمبلدون: «او را به مزرعهای در اتریش فرستادند و در سال ۲۰۰۷ برای اینکه به اندازه کافی شیر نمیداد، به کشتارگاه رفت.» گاهی وقتها شما به قهرمانتان بیش از حد نزدیک میشوید.
منبع: گاردین
مترجم: سیدعلی بلندنظر