نگاه جامعه شناسانه به اینستاگرام؛ ثبت تاریخ و آرشیو حقیقت زندگی اجتماعی

https://cdn.theatlantic.com/assets/media/img/mt/2016/06/shutterstock_420986638/lead_720_405.jpg?mod=1533691827
دکتر مهدی سمتی  استاد ارتباطات دانشگاه ایلی‌نویز شمالی
سایت بدون – قبل از هرچیز باید گفت که اینستاگرام یک ابژه یا یک چیز واحد نیست بلکه ترکیبی از چیزهاست که دائماً در حال تغییر است. مکانی است برای تجارت و بیزینس، مکانی است برای دیده شدن و شنیده شدن و در عین حال مکانی است برای بازی کردن و سرگرم شدن و از دید علم ارتباطات، مکانی است که روابط اجتماعی را امکان پذیر می‌کند.
به زعم من، اینستاگرام با ترکیب همین فضاهای مختلف توانسته امکان‌های مثبت زیادی را در متن زندگی روزمره ایجاد کند. بنابراین اینجا می‌خواهم برخلاف تصویر منفی و نکوهش‌باری که در رسانه‌ها توسط برخی از کارشناسان و محافل دانشگاهی از اینستاگرام بازنمایی می‌شود نکاتی را در مورد امکان‌های مثبتی که اینستاگرام برای زندگی روزمره ما ایجاد می‌کنم مطرح کنم. به نظر من بخشی از نگرش منفی اصحاب دانشگاه و رسانه به اینستاگرام در ایران، حاصل وسواس آسیب‌شناسی است. ما به محض رونق‌گرفتن یک تکنولوژی به دنبال کژکارکردهای آن و آسیب‌شناسی هستیم. این نگاه آسیب‌شناسانه آفَت تحقیق و پژوهش در خصوص رسانه‌های جدید است. علاوه بر این اینستاگرام مدام در نسبت تنگاتنگ با مصرفگرایی مذمت می‌شود. در حالی‌که در جهانی زندگی می‌کنیم که ابعاد مصرف‌گرایی تا زیرترین لایه‌های آن رسوخ کرده است و دلیلی ندارد همه چیز را به پای اینستاگرام بنویسیم.
علاوه بر این باید از نگاه‌های سنتی و کلیشه‌ای به مخاطبان و کاربران رسانه‌های جدید حذر کرد چراکه بر خلاف این نگرش قدیمی به مخاطب، کاربران شبکه‌های اجتماعی همچون اینستاگرام هم مصرف‌کننده و هم تولیدکننده هستند که در ادبیات ارتباطات به آنproduser می‌گویند (ترکیبproducer و user).
با این حساب باید اینستاگرام را پلتفرم و مکانی برای روایت‌گرایی بدانیم که مردم-کاربران- در آن قصه‌های زندگی روزمره را تعریف می‌کنند و حتی سعی می‌کنند دنیای‌شان، شهرشان و زندگی شان را زیباتر از چیزی که هست جلوه بدهند. این به نظر من نه تنها اشکالی ندارد بلکه کمک می‌کند که ما به دنبال زیبایی بگردیم و حتی در جاهایی که تصور نمی‌شد قبل از این زیبایی کشف شود، زیبایی‌هایی را پیدا و ثبت کنیم. ما با کمک اینستاگرام، حس زیبایی‌شناسی‌مان را تقویت کرده‌ایم. زیبایی برف نشسته روی یک نیمکت را می‌بینیم و لحظه‌ای – برای ثبت عکس یا ویدئو- در زندگی پر سرعت امروز، مکث می‌کنیم. علاوه بر این، روایتگری زیبایی‌شناسانه‌شده ما از زندگی روزمره، نوعی به ثبت رساندن و آرشیو کردن و مستند کردن زندگی روزمره است. در واقع می‌شود گفت این عکس‌ها، واکنش‌ها و کپشن‌ها –مخصوصاً وقتی که در واکنش به امر خاصی است که در جامعه اتفاق افتاده است- ثبت تاریخ و آرشیو حقیقت زندگی اجتماعی است.
در این مقام، مطالعات فرهنگی رابطه بین فرهنگ عامه پسند، عاملیت فرهنگی و خلاقیت بومی را در رسانه‌ای مانند اینستاگرام، ارزشمند می‌بیند. از این زاویه اینستاگرام آینه‌ای از تغییرات اجتماعی و فرهنگی در حال رخ دادن در کلیت جامعه است که توسط کاربران تبدیل به نوعی کنش فرهنگی و سیاست ورزی می‌شود. بنابراین به جای این‌که بگوییم فضاهای اینستاگرامی بی‌حس‌کننده حس شهروندی و در ذات سیاست زدا هستند، باید گفت که اتفاقاً این تعریف بر اساس معنای کلاسیک سیاست است و در دنیای امروز و برای نسل جوان ماهیت امر سیاسی ابراز عقاید شخصی است و سیاست امروز بصری و تصویرمحور شده. به عبارت بهتر، در فرهنگ مشارکتی تکنولوژی‌های جدید مانند اینستاگرام، به افراد معمولی و مصرف کنندگان عادی عاملیت داده می‌شود که با توجه به علایق و سلایق خود، فعالانه ابراز وجود و بیان کنند. این خلاقیت بومی و حضور غیررسمی نهایتاً در ساخت واقعیت کلان مؤثر است و به نوعی حرکت از مفهوم مصرف‌کننده صرف به شهروند فعال است.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»

سایت بدون- این ضرب‌المثل یکی از پرمعناترین و عمیق‌ترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *