نگاهی به «رالف اینترنت را خرد می کند»/ یکی از ۳ فیلم پرفروش یک ماه اخیر جهان


«رالف ویرانگر» کارتون بسیار موفق سال ۲۰۱۲ جهان حالا یک همزاد و بهتر بگوییم یک قسمت دوم و دنباله ای تازه دارد که اگر از فیلم نخست بهتر نباشد، بدتر هم نیست.
«رالف ویرانگر» در سال ۲۰۱۲ اکران شد، حال آن که «یخ زده» در سال ۲۰۱۳ به نمایش درآمد و مثل یک ماشین بزرگ پولسازی به سودسازترین کارتون تاریخ تبدیل شد و کمپانی مشهور والت دیسنی را بعد از سال ها زیستن در سایه شریک وزیرمجموعه اش پیکسار، از این «دوست و رقیب» پیش انداخت و به این باور رساند که می توان بازی استعداد و خلق کارهای تازه و ابتکاری را به این حریف ولو بسیار توانمند نباخت و حتی از پیکسار هم پیش افتاد.
البته «رالف ویرانگر» هم گیشه خوبی داشت و چون دو سال پیش از آن کارتون «Tang Led» هم فروش زیادی کرده بود، دیسنی به واقع به موقعیت خود در هنر کارتون سازی و در این صنعت بزرگ قوامی را از نو بخشید که در اکثر اوقات هم صاحب و ارائه گر آن بوده است.
رالف ویرانگر با رجوع به نوستالژی های دهه ۱۹۸۰ و به ویژه بازی های ویدیویی و با تصاویر غنی و شفاف و تم پرحادثه اش به ترکیبی نایل شده بود که می توانست برای هر قشری جذاب باشد و اینک که شش سال از آن تجربه ناب می گذرد، ما قسمت دوم آن فیلم را هم پیش رو داریم که همانا کارتون موفق «رالف، اینترنت را خرد می کند» است و در یک ماه اخیر یکی از ۳ فیلم پرفروش جهان به شمار آمده است. آنچه اسباب رضایت می شود این است که به رغم برخی الزام های موضوعی و اجبارهای استودیویی حس ناب و توان سرگرم کنندگی ای در این فیلم هست که می تواند همانند قسمت اول دلها را گرم و بینندگان را امیدوار کند و به عنوان قسمت دوم یک فیلم مبوب و موفق خواسته ها را برآورده کند.
ماجراهایی متفاوت
این بار مسیر داستان و روند رویدادها، دو کاراکتر اصلی را به سمت و سویی متفاوت با فیلم نخست می فرستد و ماجراهایی تازه را برایشان خلق می کند که این امر سبب می شود هم آشنا بودن شخصیت ها که محصول تهیه و پخش فیلم نخست است حفظ و موجب خلق موفقیت مجدد شود و هم اتفاقات بدان حد تکراری نباشد که صدای بیننده ها درآید.
دو کاراکتر اصلی که از آنها یاد کردیم، رالف پرشور اما حواس پرت (با صدای جان سی رایلی) و وانه لوپ زن پرآشوب و اهل مسابقه و رقابتی (با صدای سارا سیلورمن) هستند که هر چقدر هم تلاش و تمرکز بر کار و اعمال خویش بروز می دهند باز یک یا چند جای کار ایراد پیدا می کند تا انیمیشنی را پیش رو داشته باشیم که هرگز عنصر آرامش را نمی شناسد و به سان بهترین کارتون های هالیوود و به ویژه آثار والت دیسنی شور و هیجان و شگفتی از عناصر جذاب و دلایل آشکار موفقیت آن هستند.
فرصت ها و چالش های تازه
در شروع فیلم «رالف، اینترنت را خرد می کند» در شرایطی با رالف و وانه لوپ روبه رو می شویم که به مدت شش سال با یکدیگر همکاری و مراوده داشته اند و یکی از محل های اصلی رجوع و گردهمایی شان مرکز خانوادگی لیتواک است، تفاوت هایی در سلایق و رویکردهای این دو نفر مشاهده می شود؛ رالف همچنان به خوشی های لحظه ای راضی است و به آن چه دارد اکتفا می کند و غر نمی زند اما وانه لوپ از تعدد حضورهایش در صحنه مسابقات اتومبیلرانی سرعت خسته شده و فرصت ها و چالش های تازه ای را می جوید و تأکید بر پیمودن راههایی دارد که پیشتر آنها را تجربه نکرده باشد. رالف که شیفته بازی ویدیویی شوگررش است، با شتابی که در اجرای آن بروز می دهد، سبب می شود که یکی از چرخ های اصلی گرداننده بازی به ترمیم و تعمیر نیازمند شود.
در ابتدا به نظر می رسد این فرآیند به کلی اهالی شوگررش را مستأصل و آواره کند اما آقای لیتواک (اد اونیل) با ارائه خدمات Wi-Fi به افراد متضرر عملاً راه ورود مجدد کاراکترهای اصلی این قصه را هم به اینترنت و دنیای پرتضاد آن باز می کند و شرایط تازه ای را پدید می آورد و اضافه بر این در شرایط تازه مذکور امکان پیدا کردن یک چرخ دنده جانشین را برای چرخ ویران شده و بازی شوگررش فراهم می آورد، این چنین است که در تصاویر بعدی رالف و وانه لوپ را در شرایطی می بینیم که در دنیای وسیع و پردردسر دیجیتالی و به واقع در فضای مجازی به حرکت درآمده اند و سرگردان در سلسله روابطی هستند که تخصص درجه اولی را هم در آن ندارند.
با زبانی ساده تر
برخی کارتون های دیگر شامل «اموجی» هم در سال های اخیر کوشیده اند اینترنت و راههای بسیار وسیع ارتباطی آن را و دردسرهای برخاسته از این فرآیند را به تصویر بکشند و شاید از این منظر اقدام کمپانی همچنان معتبر والت دیسنی به تکرار این تجربه، رویکرد چندان عاقلانه ای جلوه نکند.
«Ready Player One» فیلم اخیر استیون اسپیلبرگ هم از این تعلقات رها نیست و با نشان دادن رویکردها و کارت های اعتباری پایان ناپذیری که وسیله برقراری ارتباط ها و انجام کارها در اینترنت است، این پدیده را تشریح کرده است اما «رالف» جدید با رویکرد و زبانی ساده تر به ما می گوید که هرگونه تصور غلیظ و دور از باوری از اینترنت را باید از این وسیله ارتباطی ستاند و فقط از این منظر به آن نگریست که اینترنت در حال حاضر بهترین و سریع ترین وسیله اطلاعات رسانی و انتقال اخبار است. این را البته سناریوی فیلم که توسط نیل جانستون، پاملا ریبون و ریچ مور نوشته شده فراهم آورده و همین مور و جانستون در مقام کارگردانان مشترک به آن هیتل زده و جلای بیشتری را به ماجرا بخشیده اند.
تنوع روابط و افرادی که می کوشند قهرمانان این قصه کارتونی را به سایت های خود و یا سایر پایگاههای اطلاع رسانی دلخواه خویش بکشانند، سبب شده «رالف، اینترنت را خرد می کند» تبدیل به نمادی از فیلم های روز شود که در آن پدیده ارتباطات مدرن به شکل منفی، ولی واقع بینانه ای به بوته نقد گذاشته می شود.
اوج شلوغی و جذابیت
در نهایت وقتی رالف و وانه لوپ گذارشان به سایت والت دیسنی می افتد و آنجا با مجموعه ای از قهرمانان کارتونی این استودیو و همچنین مارول و پیکسار روبه رو می شوند، کارها به این شلوغی و جذابیت می رسد. در این راستا وانه لوپ به جمع پرنسس های والت دیسنی و اتاق سبز آن راه می یابد و آنجا با هر یک از کاراکترهای معروف انیمیشنی دیسنی ملاقات می کند و چون برای تأمین صدای این کاراکترها از همان هنرپیشه های زن معروفی استفاده شده که در فیلم های مربوط به این کاراکتر از آنها بهره گیری شده بود، حس نوستالژی و خاطرات شیرین گذشته ذهن بینندگان را سرشار از هیجان می کند و البته در میان این کاراکترها شنک (گال گادوت) و گروه خشن وی را نیز می یابیم. فرقی نمی کند زیرا سرانجام رالف راه تصاحب شوگررش را می یابد و در این راه از اعانات و پول های خیریه ای که جمع آوری شده، بهره می گیرد. این دنیای ارتباطاتی است که به وضوح به بیراهه کشیده شده و راهش را گم کرده است و این حتی در یک فیلم مفرح کارتونی هم نمود چشمگیری دارد.
مشخصات فیلم

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مار از پونه بدش میاد، دم لونه اش سبز می‌شه»

سایت بدون – ضرب‌المثل «مار از پونه بدش می‌آید، دم لانه‌اش سبز می‌شود» یکی از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *