سایت بدون – ایده بازگشت در یک درام از اساس با هویت و چالشهای آن گره خورده است. بازگشت اغلب برای حل کردن گرههای گذشته رخ میدهد اما عناصری بااهمیت از حال و آینده را دگرگون میکند. خاصه وقتی بحث بازگشت به وطن باشد، پرسش از هویت و چالشهای گاه متحول کننده آن برجستهتر میشود. هر بازگشتی نوعی بازیابی است، پس بازگشت نوعی راه نرفته است، سفری است به پیش و نه به پس. حتی اگر این بازگشت به مانند بازگشت فیلم «بدون قرار قبلی» ساخته بهروز شعیبی بدون خواست و قصد کسی که بازمیگردد رخ دهد، باز هم هویت و برساختههای آن ناخودآگاه شکل میگیرند. یاسی با بازی پگاه آهنگرانی سی سال است که به آلمان مهاجرت کرده، آنجا تحصیل کرده و مشغول پزشکی است. اما حالا مطلع میشود پدرش مرده و وصیت کرده که او برای خاکسپاریاش بازگردد. او سی سال است که از پدر بیخبر است و همین مسأله او را برای بازگشت مردد میکند، اما درنهایت به وطن بازمیگردد. فیلم در ادامه روایتی آشنا دارد از بازشناسی پدر و وطن و هویت.
یاسی در عین کم حرفی و آرامی، از نوعی اندوه و سرگشتگی رنج میبرد. سرگشتگی او علاوهبر خلوتاش به شکلی دقیقتر در پسر خردسالاش نمایان است. الکس فرزند یاسی نشانهای پر اهمیت در فیلم است، او که به شکلی آزاردهنده ناآرام و گنگ است همچون انسان هویت باخته و بیسرزمینی نمادین شده که جایگاه رهایی و آرامش خود را پیدا نمیکند. این بدیعترین نشانهای است که فیلم در ارتباط با موضوع خود میسازد. اما نشانههای دیگر اغلب آشنا، قابل پیشبینی و به شکلی توریستی پرداخت شدهاند. چوب، کاهگل، کاشیکاری، معماری ایرانی، معنویت، گرما و صمیمیت خانواده، فضای داخلی و سبک زندگی سنتی همه جاذبه دارند اما هم بسیار مصرف شدهاند و هم به جا آوردن برخی از آنها به این شکل که شعیبی نمایش داده در بستر اجتماعی امروز دشوار و دور از ذهن است. اما نکته بااهمیت این است که موتیفها و نشانههای آشنا را شعیبی با یک طراحی بصری و کارگردانی جذاب شکل داده است. هر چند که آن نگاه توریستی گاهی به دوربین هم نفوذ کرده اما با وجود این فیلم حس و حال و هوای گیرایی دارد و این مهمترین نکته در یک فیلم است. فضای نرم و روند آرام درام به نوعی است که در امتزاج با این صحنهپردازی و طراحیهای زیبای مکان و موقعیت و فضا، فیلم را به سبک و لحنی دلپذیر و دوست داشتنی رسانده است.
یکی از عناصر جالب توجه در «بدون قرار قبلی» ساخت حضور از طریق غیاب است. پدر در فیلم حاضر نیست، اما فیلم به نوعی پیش میرود که شخصیت، فضا و زیست پدر فهمیده میشود و با وجود عدم حضورش به یکی از شخصیتهای مهم اثر بدل میگردد. خیلی از پلانهای فیلم در راستای همین ایده هستند، یعنی ساخت یک حضور نامرئی در بدنه فیلم.
«بدون قرار قبلی» سعی دارد به پرسش از هویت پاسخ دهد و آن را در ریشهها و گذشته بازشناسی کند به همین دلیل بازگشت به نوعی سعادت گره میخورد. گویی که در پس بازگشت و بازیابی هویت پدری توسط یاسی سعادت و استقرار او در آرامش رخ میدهد.
علیرضا نراقی/منتقد سینما