هوش هیجانی چیست؟ چگونه بفهمیم هوش هیجانی ما بالا است یا خیر؟

http://nlptopcoach.com/wp-content/uploads/2016/04/image2.jpg

سایت بدون-EQ چیست؟ آیا می دانید هوش هیجانی چیست؟ مفهوم هوش هیجانی در طول سال‌های اخیر توجهات زیادی را به خود جلب کرده و در مورد آن مباحث متعددی صورت گرفته است. حتما شما هم به عنوان یک کارفرما، این جمله را که “در دنیای امروز EQ به IQ ارجحیت دارد”، زیاد شنیده‌اید.متون علم مدیریت بر این باورند که رهبران و مدیران، با هوش‌های هیجانی بالاتر، توان بیشتری برای هدایت سازمان تحت کنترل‌شان دارند. یافته‌های جدید نشان می‌دهد کارکنانی که دارای وجدان کاری و احساس وظیفه شناسی بالایی هستند، اما فاقد هوش هیجانی و اجتماعی هستند، در مقایسه با کارکنان مشابهی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، عملکرد ضعیف‌تری دارند.

هوش هیجانی، احساسی یا عاطفی شامل شناخت، کنترل عواطف و هیجان‌های خود است. هوش هیجانی، اصطلاح فراگیری است که مجموعهٔ گسترده‌ای از مهارت‌ها و خصوصیات فردی را دربرگرفته و به طور معمول به آن دسته مهارت‌های درون فردی و بین فردی گفته می‌شود که فراتر از دایرهٔ مشخصی از دانش‌های پیشین، مانند بهرهٔ هوشی و مهارت‌های فنی یا حرفه‌ای است.

اصطلاح هوش عاطفی برای اولین بار در دهه ۱۹۹۰  توسط دو روان‌شناسی به نام‌های جان مایر و پیتر سالووی مطرح شد. آنان اظهار داشتند، کسانی که از هوش هیجانی برخوردارند، می‌توانند عواطف خود و دیگران را کنترل کرده، بین پیامدهای مثبت و منفی عواطف تمایز گذارند و از اطلاعات عاطفی برای راهنمایی فرایند اندیشه و اقدامات شخصی استفاده کنند.

دانیل گلمن صاحب نظر علوم رفتاری و نویسنده کتاب «کار کردن به وسیله هوش هیجانی»  اولین فردی بود که این مفهوم را وارد عرصه سازمان کرد. گلمن هوش هیجانی را استعداد، مهارت یا قابلیتی دانست که عمیقا تمامی توانایی‌های فردی را در دایره خود دارد در مدل گُلمن به طور خلاصه پنج حوزه اساسی هوش هیجانی مورد بررسی قرار گرفته است:

 

شناخت هیجان‌ها و احساسات خود: خودآگاهی

مدیریت هیجان‌ها و احساسات خود: خودمدیریتی

خودانگیزشی

تشخیص و درک هیجان‌ها و احساسات دیگران: دیگرآگاهی

مدیریت رابطه با دیگران: دیگر مدیریتی

 

محققان شاید اصطلاح هوش هیجانی را اوایل دهه‌ ۹۰ میلادی مطرح کردند، اما رهبران کسب‌وکار خیلی سریع این مفهوم را به نفع خودشان قبضه کردند.

 

بر اساس مفهوم هوش هیجانی یا EQ، موفقیت قویاً تاثیرگرفته از امتیازات شخصی نظیر پشتکار، توانایی کنترل خود و مهارت در برقراری ارتباط و سازگاری با دیگران است.

 

در شرایطی که مقالات بسیاری درباره نحوه ارتقاء هوش هیجانی کارکنان نوشته شده، ولی مدیران استخدام معمولاً وقتی تصمیماتی بهتری می‌گیرند که می‌روند سراغ افرادی که قبلاً در آزمون‌های EQ نمرات بالاتری کسب کرده‌اند.

 

کارمندانی که EQ بالاتری دارند، در قالب یک گروه بهتر کار می‌کنند، سریع‌تر با تغییرات سازگار می‌شوند و انعطاف‌پذیرتر هستند. این‌که یک فرد چه مدارک تحصیلی و چه توانایی‌هایی روی کاغذ دارد مهم نیست، اگر او فاقد فاکتورهای اصلی هوش هیجانی باشد، بعید است موفقیتی کسب کند.

 

به همان اندازه که تکامل، پذیرش فناوری‌هایی جدید و نوآوری برای یک شرکت لازم است، وجود فاکتورهای هوش هیجانی در کارمندان هم اهمیت فزاینده‌ای در دنیا پیدا کرده است.

https://cdn01.zoomit.ir/2017/9/5789bf85-3fec-4739-80f3-d2a880b5d79f.jpg

“دانیل گلمن” در کتابش به نام “هوش هیجانی: چرا از IQ مهم‌تر است؟”، به پنج دسته‌بندی از هوش هیجانی اشاره می‌کند. برای استخدام کارجویانی که قرار است در شرکت یا سازمان شما به رشد و تکامل برسند، دنبال گزینه‌هایی باشید که دارای این پنج دسته توانایی باشند.

خودآگاهی

 

اگر یک فرد دارای سطح سالم و مناسبی از خودآگاهی باشد، نسبت به نقاط ضعف و قوت خود و این‌که رفتارش چگونه روی دیگران تاثیر خواهد گذاشت نیز مسلط خواهد بود. یک شخص خودآگاه معمولاً بهتر از دیگران می‌تواند از انتقادات سازنده چیزی یاد بگیرد.

خودتنظیمی

 

شخصی که EQ بالایی دارد قادر است به شکلی بالغانه احساسات خود را بروز دهد و در مواقع لزوم، خویشتن‌داری را تمرین کند. چنین فردی به جای سرکوب احساسات خود، آنها را به شکلی کنترل‌شده و محدود بروز می‌دهد.

انگیزه

 

افرادی که به لحاظ هیجانی باهوش محسوب می‌شوند، خودانگیخته هستند. آنها به سادگی از طریق محرک‌هایی نظیر پول یا مقام برانگیخته نمی‌شوند. این افراد به هنگام بروز ناامیدی عموما خوش‌بین و انعطاف‌پذیر هستند و با یک بلندهمتی و جاه‌طلبی درونی، خود را از مهلکه ناامیدی خارج می‌کنند.

همدلی

انسانی که از ویژگی همدلی برخوردار است، صاحب حس دلسوزی و درک طبیعت انسان هم هست ، حواسی که به او اجازه می‌دهند تا با انسان‌های دیگر  به لحاظ احساسی رابطه برقرار کند. توانایی همدردی به شخص اجازه می‌دهد که خدمات خوبی به دیگران ارائه کند و نگرانی‌ها و دغدغه‌های آنها را پاسخ دهد.

ارتباطات انسانی

اشخاصی که هوش هیجانی بالایی دارند قادرند تا خیلی سریع با هم‌گروهی‌های خود رابطه‌ای برپایه توافق و اعتماد برقرار کنند. آنها همچنین از جنگ قدرت و زیرآب‌زنی اجتناب می‌کنند. آنها از کار کردن با سایرین لذت می‌برند و روابطشان با دیگران را بر پایه احترام پیش می‌برند.

همان‌قدر که جستجو و استخدام افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند مهم است، رفتار مبتنی بر هوش هیجانی هنگام برخورد نیازهای کارمندان دنیای امروز نیز برای مدیران و رهبران کسب و کار حیاتی است.

بسیاری از کارمندان و کارگران مسن‌تر، کارشان را در همان شرکتی آغاز کرده‌اند که در آن بازنشسته شده‌اند. بسیاری از افراد نسل قدیم به یک شغل صرفا به عنوان وسیله‌ای برای امرار معاش نگاه می‌کردند. امروزه اما بسیاری از کارمندان از شغل خود چیزی بیشتر از دریافت حقوق انتظار دارند. نسل‌های جدید در عین این‌که شاهد تحمل ناامیدی‌های موجود و اخراج‌های متعدد در محل کار توسط همکاران وفادار مسن خود هستند، متوجه شده‌اند که آن نگاه قدیمی دیگر همیشه جواب نمی‌دهد.

با وجود این‌که نیازمندی‌های احساسی کارمندان ممکن است برای کارفرماها مانند یک طومار بلندبالا به نظر برسد، اما این نیازمندی‌ها ارزش توجه کارفرمایان را دارد. سرمایه‌گذاری روی هوش هیجانی برای یک سازمان کارمندانی متعهدتر و سرسپرده‌تری که تمام تلاش خود را برای به جلو راندن سازمان به کار می‌گیرند به همراه خواهد داشت.

چگونه بفهیم که هوش هیجانی ما بااست یا خیر برای این مساله نشانه های زیر را دنبال کنید

https://www.hedayatmizan.ir/server/php/files/583/5808/images/583188720180203_145212.png

۱۸ نشانه که شما هوش هیجانی بالایی دارید

علی رغم اهمیت هوش هیجانی، ماهیت ناملموس آن باعث شده که برایمان بسیار دشوار شود که بدانیم چقدر از آن را داریم و اگر هوش هیجانیمان کم است، چه کاری می توانیم برای بهبودش انجام دهیم. تست های تأئید شده علمی وجود دارد که شما می توانید انجام دهید تا هوش هیجانی خود را اندازه بگیرید.

متأسفانه تست های با کیفیت هوش هیجانی که از نظر علمی مورد تأئید باشند رایگان نیستند. در این مقاله، داده های تست های بیش از یک میلیون نفر را تحلیل کرده ایم تا رفتاری که نشان دهنده هوش هیجانی بالاست را شناسایی کنیم. مواردی که در ادامه می آید، نشانه هایی قطعی مبنی بر این است که شما هوش هیجانی بالایی دارید.

  1. شما واژگان عاطفی قدرتمندی دارید.

همه مردم عواطف را تجربه می کنند، ولی تعداد بسیار کمی هستند که می توانند در هنگام رخ دادن عواطف، به درستی آن ها را تشخیص دهند. تحقیقات نشان می دهد که تنها ۳۶ درصد افراد می توانند این کار را انجام دهند، که این موضوع مشکل ساز است چرا که احساسات بدون برچسب اغلب مورد سوءتفاهم قرار می گیرند، و در نتیجه منجر به انتخاب های غیرمنطقی و اقدامات با نتیجه معکوس می شود.

افراد دارای هوش هیجانی بالا بر عواطف خود تسلط دارند چرا که این عواطف را درک می کنند، و واژگانی گسترده از احساسات را برای انجام این کار استفاده می کنند. در حالی که بسیاری از مردم ممکن است در مورد توصیف حال خودشان فقط بگویند که حال «بدی» دارند، افراد قوی از لحاظ هوش عاطفی می توانند دقیقاً مشخص کنند که حس «کج خلقی»، «ناامیدی»، «سرکوب شده» یا «مضطرب» دارند. هر چه انتخاب واژگان شما دقیق تر باشد، بینش بهتری خواهید داشت که دقیقاً چه حسی دارید، چه چیزی باعث آن شده و چه کار باید در موردش انجام دهید.

  1. شما در مورد دیگران کنجکاو هستید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا فارغ از اینکه درونگرا باشند یا برونگرا، راجع به همه چیز پیرامون خود کنجکاو هستند. این کنجکاوی ناشی از همذات پنداری است، یکی از مهم ترین عوامل داشتن هوش هیجانی بالا. هر چه بیشتر به دیگران و اتفاقاتی که برایشان می افتد اهمیت دهید، کنجکاوی بیشتری در مورد آن ها خواهید داشت.

  1. شما از تغییر استقبال می کنید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا منعطف هستند و مرتباً خود را وفق می دهند. آن ها می دانند که ترس از تغییر فلج کننده است و تهدیدی بزرگ برای موفقیت و شادی آن ها به شمار می آید. آن ها به دنبال تغییری که در گوشه و کنارشان قرار گرفته می گردند، و در صورت رخ دادن این تغییرات طرحی عملی ایجاد می کنند.

  1. شما نقاط قوت و ضعف خود را می شناسید.

افراد دارای هوش هیجانی فقط احساسات را درک نمی کنند، بلکه می دانند که در چیزی خوب و در چه چیزی افتضاح هستند. آن ها همچنین محیطی (هم شرایط و هم افراد) که آن ها را قادر می سازد که موفق شوند را نیز می شناسند. داشتن هوش هیجانی بالا به این معنی است که شما نقاط قوت خود را می شناسید و می دانید که چطور به آن ها تکیه کنید و از آن ها نهایت استفاده را برای خود ببرید، و اجازه ندهید ضعف هایتان شما را عقب نگه دارد.

 

  1. شما در مورد شخصیت افراد به خوبی قضاوت می کنید.

بخش اعظم هوش عاطفی مربوط به آگاهی اجتماعی می شود؛ توانایی خواندن دیگران، دانستن این موضوع که آن ها چگونه افرادی هستند، و فهمیدن اینکه در چه شرایطی قرار دارند. در طول زمان، این مهارت شما را تبدیل به قاضی فوق العاده ای از شخصیت می کند. مردم برای شما رمزآلود نیستند. می دانید که آن ها چگونه افرادی هستند و انگیزه هایشان را می فهمید، حتی آن انگیزه های پنهان را.

  1. شما سخت رنجیده می شوید.

اگر خیلی خوب خودتان را بشناسید، خیلی سخت پیش می آید که کسی چیزی بگوید یا کاری انجام دهد که شما را آزرده خاطر کند. افراد دارای هوش هیجانی بالا دارای اعتماد به نفس هستند و نگرشی آزاد دارند، که باعث می شود حسابی پوست کلفت شوید. شاید حتی با خودتان شوخی هم کنید یا اینکه به بقیه اجازه دهید در موردتان جوک بسازند چون که قادر هستید از لحاظ ذهنی مرز بین شوخ طبعی و حقارت را تشخیص دهید.

  1. ۷. شما می دانید که چگونه (به خودتان و دیگران) بگویید نه.

هوش هیجانی به این معناست که بدانید چگونه بر خودتان کنترل داشته باشید. لذت را به تأخیر می اندازید، و از اقدامات از روی هوس خودداری می کنید. تحقیقات انجام شده در دانشگاه سن فرانسیسکو کالیفرنیا نشان می دهد که هر چه نه گفتن برایتان دشوارتر باشد، احتمال بیشتری دارد که استرس، خستگی و حتی افسردگی را تجربه کنید. نه گفتن بدون شک چالش بزرگی برای بیشتر مردم به منظور کنترل بر خودشان است. «نه» کلمه قدرتمندی است که نباید از استفاده از آن هراسی داشته باشید. وقتی زمان نه گفتن می رسد، افراد دارای هوش هیجانی بالا از عباراتی مثل «فکر نمی کنم بتوانم» یا «مطمئن نیستم» خودداری می کنند. نه گفتن به مسئولیتی جدید، احترام به مسئولیت های کنونی تان است و به شما فرصت می دهد که آن ها را به طور موفقیت آمیز به انجام برسانید.

  1. ۸. شما اشتباهات خود را کنار می گذارید.

افراد دارای هوش هیجانی بالا از اشتباهات خود فاصله می گیرند، ولی آن ها را فراموش نمی کنند. با نگه داشتن اشتباهاتشان در فاصله ای مطمئن، و در عین حال به اندازه کافی نزدیک برای مراجعه، این افراد قادر هستد که خود را برای موفقیت های آینده وفق دهند و سازگار کنند.

برای عبور از این طناب باریک بین باقی ماندن و به یاد آوردن، نیاز به خودآگاهی بسیاری دارید. باقی ماندن بیش از حد روی اشتباهاتتان شما را مضطرب و نگران می کند، در حالی که فراموش کردن اشتباهات باعث می شود که مجدداً آن ها را تکرار کنید. کلید این تعادل در توانایی شما برای تبدیل شکست ها به قطعاتی از پیشرفت قرار دارد. این موجب می شود که هر دفعه که زمین می خورید، خیلی سریع بلند شوید و به حرکت ادامه دهید.

  1. شما چیزی می دهید و در قبال آن انتظار هیچ چیزی را ندارید.

وقتی کسی به طور خودخواسته چیزی را به شما می دهد بدون که در ازای آن انتظاری داشته باشد، اثری قوی به جای می گذارد. به عنوان مثال، ممکن است شما گفتگویی جالب با کسی در مورد کتابی داشته باشید، و وقتی او را مجدداً یک ماه بعد می بینید، با در دست داشتن آن کتاب سر قرار حاضر می شوید. افراد دارای هوش هیجانی بالا روابطی قوی ایجاد می کنند چرا که مرتباً به دیگران فکر می کنند.

  1. شما کینه به دل نمی گیرید.

 احساسات منفی که از به دل گرفتن کینه ناشی می شوند، در واقع واکنش استرسی هستند. همین فکر کردن راجع به آن پیشامد، بدن شما را در حالت جنگ یا گریز قرار می دهد، مکانیزمی از بقا که شما را وادار می کند که وقتی با تهدیدی مواجه می شوید یا بایستید و بجنگید، و یا اینکه از آن فرار کنید. زمانی که تهدید قریب الوقوع باشد این واکنش برای بقای شما ضروری است، ولی وقتی که تهدید مربوط به گذشته باشد، حفظ این استرس موجب تخریب بدن شما می شود و عواقب مضری روی سلامت در طول زمان خواهد داشت.

در حقیقت، محققان دانشگاه اموری دریافته اند که حفظ استرس منجر به فشار خون بالا و بیماری قلبی می شود. به دل گرفتن کینه به این معنی است که شما استرس را حفظ می کنید، و افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که باید به هر قیمتی از این موضوع پرهیز کنند. رها کردن کینه نه تنها همین حالا حس بهتری به شما می دهد، بلکه می تواند سلامت شما را نیز بهبود دهد.

  1. ۱۱. شما افراد سمی را خنثی می کنید.

سر و کار داشتن با افراد دشوار برای اکثر مردم آزاردهنده و طاقت فرساست. اشخاصی که هوش هیجانی بالا دارند تعاملات خود با افراد سمی را از طریق مهار کردن احساساتشان، کنترل می کنند. زمانی که آن ها مجبورند با فردی سمی روبرو شوند، به صورت منطقی با موقعیت برخورد می کنند. آن ها عواطف خود را شناسایی می کنند و اجازه نمی دهند که خشم یا آزرده خاطر شدن موجب راه افتادن هرج و مرج شود.

آن ها همچنین دیدگاه طرف مقابل را نیز در نظر می گیرند و قادر هستند راهکارها و وجه مشترکی پیدا کنند. حتی اگر اوضاع کاملاً از کنترل خارج شود، اشخاص دارای هوش هیجانی بالا قادر هستند که شرایط را به درستی بخوانند و اجازه نمی دهند که طرف مقابل آن ها را به زانو در بیاورد.

  1. شما به دنبال کمال نیستید.

 افراد دارای هوش هیجانی بالا کمال و ایده آل گرایی را به عنوان هدف خود تعیین نمی کنند چرا که می دانند چنین چیزی وجود ندارد. بشر ذاتاً جایزالخطا است. زمانی که رسیدن به کمال هدف شما باشد، همیشه حس آزاردهنده ای از شکست همراه شماست که باعث می شود که بخواهید تسلیم شوید یا اینکه تلاش خود را کم کنید. در نهایت زمان خود را صرف تأسف خوردن به هدر می دهید که چرا نتوانستید به موفقیت برسید و چه کاری را باید متفاوت انجام می دادید، به جای اینکه رو به جلو حرکت کنید، و در مورد چیزی که به دست آورده اید و در آینده به دست خواهید آورد هیجان زده باشید.

  1. شما قدردان چیزی هستید که دارید.

زمان گذاشتن برای تفکر کردن در مورد چیزهایی که قدردان آن ها هستید نه تنها کار درست برای انجام است، بلکه روحیه شما را نیز بهبود می بخشد چرا که هورمون استرس کورتیزول را به میزان ۲۳ درصد کاهش می دهد. تحقیقات انجام شده در دانشگاه دیویس کالیفرنیا نشان داد که کسانی که روزانه تلاش می کردند تا نگرشی از قدردانی داشته باشند روحیه و خلق و خوی، انرژی و سلامت جسمانی شان بهبود پیدا کرد. این طور به نظر می رسد که سطوح پایین تر کارتیزول نقشی مهمی در این موضوع ایفا کرد.

  1. شما قطع ارتباط می کنید.

سپری کردن زمان های مشخص به دور از ارتباطات روزانه نشانه ای از داشتن هوش عاطفی بالا است چرا که به شما کمک می کند تا استرس خود را تحت کنترل نگه دارید و در لحظه زندگی کنید. وقتی که تمام اوقات خودتان را مشغول کار نگه دارید، در معرض هجوم مداوم عوامل استرس زا قرار می گیرید. آفلاین شدن از فضای اینترنت و حتی خاموش کردن تلفن تان، به بدن و ذهن شما استراحت می دهد. مطالعات نشان داده که موضوعی به سادگی فاصله گرفتن از ایمیل ها می تواند سطوح استرس را کاهش دهد.

تکنولوژی زمینه ارتباط مداوم و این انتظار که شما باید در تمام مدت در دسترس باشید را فراهم کرده است. بسیار دشوار است که خارج از محیط کار از لحظه ای بدون استرس لذت ببرید وقتی که یک ایمیل رشته افکار شما را تغییر می دهد و فکر کردن (بخوانید: استرس پیدا کردن) در مورد کار می تواند در هر لحظه ای از روز از طریق تلفن به شما منتقل شود.

  1. شما مصرف کافئین خود را محدود می کنید.

نوشیدن مقادیر بیش از حد کافئین باعث ترشح آدرنالین می شود، و آدرنالین منبع واکنش جنگ یا گریز است. مکانیزم جنگ یا گریز تفکر منطقی را کنار می زند و منجر به واکنشی سریع تر به منظور تضمین بقا می شود. وقتی که خرسی در تعقیب شما باشد این بسیار عالی است، ولی نه وقتی که به ایمیلی مختصر و نه چندان محترمانه پاسخ می دهید.

زمانی که کافئین مغز و بدن شما را در این حالت بیش از حد تحریک شده از استرس قرار می دهد، عواطف شما بر رفتارتان سرازیر می شوند. ماندگاری طولانی کافئین باعث می شود که شما در این حالت باقی بمانید چرا که زمان زیادی طول می کشد تا از بدنتان خارج شود. افراد دارای EQ بالا می دانند که کافئین دردسرآفرین است، و اجازه نمی دهند که بر آن ها غلبه کند.

  1. شما خواب کافی دارید.

هر چقدر هم روی اهمیت خواب برای افزایش هوش هیجانی شما و مدیریت سطوح استرس تان تأکید کنیم، کم است. زمانی که شما می خوابید، بدنتان در عمل شارژ مجدد می شود، خاطرات روز را مرور می کند و آن ها را ذخیره می کند یا دور می اندازد (که رویاها را به وجود می آورد) تا شما بتوانید هوشیار و با ذهن باز بیدار شوید. افراد دارای هوش هیجانی بالا می دانند که وقتی خواب کافی (یا مناسب) نداشته باشند کنترل بر خود، توجه، و حافظه آن ها کاهش پیدا می کند. بنابراین، آن ها خواب خوب را اولویتی مهم برای خود قرار می دهند.

  1. شما افکار منفی را بلافاصله متوقف می کنید.

هر چه بیشتر در افکار منفی غرق شوید، قدرت بیشتری به آن افکار می دهید. بیشتر افکار منفی ما فقط فکر هستند، نه واقعیت. وقتی به نظر می رسد که چیزی همیشه اتفاق می افتد یا هیچ وقت اتفاق نمی افتد، این گرایش طبیعی مغز شماست که احساس تهدید کند (و تناوب یا شدت یک رویداد را افزایش دهد). افراد دارای هوش هیجانی بالا افکار خود را از واقعیات جدا می کنند تا از چرخه منفی نگری رها شوند و چشم اندازی مثبت و تازه داشته باشند.

  1. شما اجازه نمی دهید هیچ کس شادی شما را محدود کند.

وقتی حس لذت و رضایت شما از نظرات دیگران ناشی شود، دیگر بر شادی خود تسلط ندارید. وقتی افراد دارای هوش هیجانی بالا احساس خوبی در مورد کاری که انجام داده اند دارند، اجازه نخواهند داد که نظرات یا طعنه های دیگران این حس خوب را از آن ها دور کند. با این که غیر ممکن است که واکنش های خود به نحوه تفکر دیگران راجع به خودتان را به طور کامل از بین ببرید، ولی مجبور نیستید که خود را با دیگران مقایسه کنید، و همیشه می توانید نظرات دیگران در مورد خودتان را کم اهمیت در نظر بگیرید. در این صورت، دیگران هر فکری هم که داشته باشند یا هر کاری هم انجام دهند، عزت نفس شما از درونتان می آید.

 

 

 

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «مادر را دل سوزد، دایه را دامن»

سایت بدون- این ضرب‌المثل یکی از پرمعناترین و عمیق‌ترین تعابیر در ادبیات فارسی است که …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *