پسرجوان که پس از درگیری با زن متاهل، او را با ضربه چاقو کشته بود، از دادگاه درخواست کرد تکلیفش را برای بخشش یا قصاص مشخص کند. پسر جوان بعد از این قتل، خود را به پلیس معرفی کرد.
سایت بدون – رسیدگی به این پرونده سه سال قبل و با قتل زن جوانی در حاشیه تهران آغاز شد. پسر جوانی در این روز با مراجعه به ماموران پلیس مدعی شد زنی به نام لیلا را با ضربه چاقو کشته و حالا به خاطر عذاب وجدان قصد دارد خود را تسلیم کند.
در ادامه ماموران در محل قتل در حاشیه شهر حاضر شده و با جسد لیلا در حالیکه غرق در خون بود روبهرو شدند. جسد به پزشکی قانونی منتقل و بازجویی از پسر جوان به نام شاهین آغاز شد. شاهین در تحقیقات مدعی شد، مدتی است با این زن متاهل ارتباط تلفنی دارم و به او کمک میکنم. امروز دعوایمان شد و در یک لحظه جنون به من دست داد و او را کشتم.
پرونده این جنایت با تکمیل تحقیقات به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. در جلسه محاکمه، اولیایدم اعلام کردند حاضر به بخشش قاتل نیستند و قصاص میخواهند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و حرفهای قبلی خود را تکرار کرد. قضات دادگاه در پایان شاهین را به قصاص محکوم کردند که حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورد.
با گذشت سه سال از این جنایت، شاهین با ارسال نامهای به دادگاه خواستار تعیینتکلیف خود شد. او به قضات گفت: «سه سال بلاتکلیف در زندان ماندهام اما اولیایدم برای اجرای حکم یا بخشش اقدام نمیکنند. از دادگاه میخواهم با توجه به ماده ۴۲۹ قانون مجازات اسلامی در اینباره تصمیمگیری کند.»
در ادامه از اولیایدم خواسته شد در اینباره اقدام کنند اما آنها باز هم اقدامی انجام ندادند. به این ترتیب پرونده دوباره در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران رسیدگی شد. شاهین در این جلسه در تشریح ماجرا گفت: «دو سال قبل از جنایت در محل کارم بودم که لیلا با من تماس گرفت و درخواست کمک کرد. مردی به نام یاسر از او فیلم و عکس سیاه گرفته و مجبورش میکرد تن به خواستههایش بدهد. بهدلیل اینکه لیلا همسر دوستم بود، تصمیم گرفتم به او کمک کنم. شش ماه تلفنی با او صحبت کرده و کمکش کردم تا بتواند از شر یاسر خلاص شود. حتی دو سه بار قصد خودکشی داشت که من نجاتش دادم و منصرف شد.»
رئیس دادگاه: پس چرا او را کشتی؟
شاهین: روز حادثه با من تماس گرفت و فهمیدم دوباره سراغ یاسر رفته است. عصبانی شدم و به او گفتم مگر قول نداده بودی او را فراموش کنی؟ بعد هم قرار گذاشته و با موتور به حاشیه شهر رفتیم. در آن لحظه جنون به من دست داد و با چاقو یک ضربه به او زدم. بعد هم به کلانتری رفتم و خودم را تسلیم کردم.
رئیس دادگاه: دادسرا با توجه به ماده ۶۱۲ قانون مجازات درخواست صدور حکم مجازات از جنبه عمومی جرم را دارد، چه دفاعی در این رابطه داری؟
شاهین: درخواست تعیینتکلیف دارم. یا این وری یا آن وری. منظورم قصاص یا بخشش است.
در ادامه وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: از قضات دادگاه درخواست دارم کیفیات مخففه مجازات را در این پرونده درنظر بگیرند. قتل در شرایط جنونی رخ داده و اختیار و اراده را از او گرفته است، بعد هم خودش به ضابطان مراجعه و تسلیم شده. این موارد نشان از ندامت و پشیمانی او بعد از قتل دارد.
وی با اشاره به تلاش برای جلب رضایت اولیایدم گفت: برای جلب رضایت به اولیایدم مراجعه کردیم. فقط شوهر مقتول که قیم دو فرزندش است، مخالفت میکند و دیگر اولیایدم هم به خاطر او راضی به بخشش نمیشوند.
شاهین در آخرین دفاعش با ابراز پشیمانی گفت: «باور کنید هنوز هم نمیدانم چرا لیلا را کشتم و پشیمانم. از قضات هم درخواست بخشش دارم.»
پس از آخرین دفاع متهم، قضات وارد شور شده تا حکم پرونده را صادر کنند.