سایت بدون – کارآگاهان جنایی در تلاش برای یافتن ردی از مردی مسلح هستند که سه عضو یک خانواده را با شلیک گلوله از پا درآورده است.
تحقیقات درباره این جنایت هولناک از ظهر روز یکشنبه هفته گذشته و زمانی آغاز شد که به کارآگاهان جنایی کرج خبر دادند جنازه مردی در خانهاش پیدا شده است. مأموران دقایقی بعد به محل حادثه رفتند و جسد بیجان مردی جوان به نام حمیدرضا را مشاهده کردند که هدف گلوله قرار گرفته بود. در همان نگاه اول دو احتمال را میشد مطرح کرد نخست آنکه مرد جوان به زندگیاش پایان داده و دوم اینکه توسط فردی به قتل رسیده است. احتمال خودکشی با توجه به نوع شلیک گلوله به سر مقتول و همچنین نبود سلاح منتفی شد. درحالیکه پلیس باید به بررسی صحنه جرم میپرداخت، موضوع دیگری نیز ذهن کارآگاهان و خانواده مقتول را درگیر کرد و آن نیز این موضوع بود که از همسر و دختر پنجساله حمیدرضا اثری نبود.
کارآگاهان بعد از بررسی صحنه جرم و با توجه به اینکه مقتول لباس بیرون به تن داشت، به این نتیجه رسیدند که او توسط فردی که بهعنوان میهمان وارد قتلگاه شده و هدف گلوله قرار گرفته است. خانواده حمیدرضا توضیح دادند وقتی او تماسها را بیپاسخ گذاشت به خانهاش آمدند و جنازه را یافتند. بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات ادامه یافت تا اینکه یک روز بعد وقتی بوی نامطبوع از کمد دیوار خانه مقتول احساس شد، پلیس بار دیگر به آنجا رفت و اینبار جنازه زن و دختر پنج ساله حمیدرضا را یافت. بهاینترتیب موضوع پیچیدهتر شد. درحالحاضر اجساد به پزشکی قانونی منتقل شده و پلیس در تلاش است تا ردپایی از مرد مسلح پیدا و او را دستگیر کند. درهمینحال عموی حمیدرضا در توضیح جزئیات این ماجرا به رکنا گفت: «روز یکشنبه از ساعت ۱۳:۳۰ موبایل حمیدرضا و همسرش خاموش شد. آن روز پدر و مادر حمیدرضا برای شرکت در مراسم تدفین یکی از بستگان از کرج به تهران رفته بودند. وقتی چندساعتی در بیخبری از حمیدرضا و خانوادهاش گذشت، پدر و مادر حمیدرضا نگران شدند و به خانه برگشتند. لحظهای که در خانه حمیدرضا باز شد، با پیکر بیجان او مواجه شدند که روی زمین افتاده بود».
او در ادامه گفت: «آن روز صبح برادر من، یعنی پدر حمیدرضا، به او گفته بود اجازه بدهد همسر و فرزندش را با خود به تهران ببرد اما حمیدرضا گفته بود که میهمان دارند. او توضیح نداده بود که میهمان آنها چه کسی است و وقتی جسد حمیدرضا کشف شد، همسر و فرزندش ناپدید شده بودند. در اولین فرضیه، پلیس گفت شاید حمیدرضا خودکشی کرده باشد، اما بعدا مشخص شد که او با اصابت گلوله به سرش جان خود را از دست داده بود. درحالیکه هنوز مشخص نبود چه کسی عامل شلیک به سر پسر برادرم است، تحقیقات برای پیداکردن ردی از همسر و فرزندش آغاز شد و امیدوارم دختر پنجساله حمیدرضا زنده پیدا شود تا داغ برادرم را تسکین دهد». عموی مقتول در ادامه گفت: «با کمک پلیس تمام خانه را گشتیم اما ردی از همسر و فرزند حمیدرضا نبود. روز بعد بوی نامطبوعی از کمد دیواری خانه آنها به مشام میرسید، اما رختخوابهای داخل آن مرتب بود. وقتی بوی نامطبوع بیشتر شد، رختخواب را بیرون ریختیم و دیدیم که جسد همسر حمیدرضا و دختر پنجساله آنها زیر رختخوابها بود. آنها بعد از کشتهشدن داخل کمدی دیواری قرار داده شده بودند و رختخوابها مرتب و منظم روی اجساد آنها چیده شده بود».
عموی حمیدرضا درباره نحوه کشتهشدن زن جوان و دخترش گفت: «ظاهرا آنها با شلیک گلوله از پا درآمدهاند. ما مطمئن هستیم که شخصی خارج از خانواده وارد خانه پسر برادرم شده و او و همسر و فرزندش را به قتل رسانده است». عموی حمیدرضا در پاسخ به این سؤال که آیا احتمال میدهید حمیدرضا به زندگی خود و خانوادهاش پایان داده باشد، گفت: «اگر حمیدرضا عامل این جنایت بود، باید اسلحهای در کنار جسد او کشف میشد. او کارمند شهرداری بود و مشکل مالی نداشت. عاشق دختر و همسرش بود و مشکلی در زندگیاش نداشت. خانواده او به شخصی مظنون هستند و ادله و قرائنی هم بابت این ظن خود به پلیس ارائه کردهاند. جسد پسربرادرم با لباس میهمانی پیدا شد. در خانه خودش با لباس راحتی نبود و این نشان میدهد منتظر یک میهمان بوده است».
مطلب پیشنهادی
حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک
“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعهای عظیم از رمانها و داستانهای کوتاه است که توسط …