سایت بدون -ازدواج را یکی از تصمیمات مهم در زندگی آدمها بدانیم، ازدواج مجدد گاهی از آن هم مهمتر است؛ البته گاهی نه، حتما همینطور است. حالا دیگر شما همان آدم روزهای قبل نیستید. تجربیات تلخ و شیرینی از زندگی گذشتهتان دارید و با کولهباری از احساسات و تجربیات متفاوت، قرار است یک زندگی جدیدی را بدون هیچ شباهتی به زندگی قبلی شروع کنید. اما گذر از این دوران و ورود به دوران جدیدی از زندگی چطور ممکن است؟ برای یک تصمیم آگاهانه در چنین موقعیتی، به خودمان زمان برای تصمیمگیری میدهیم یا برای ترمیم جاهای خالی زندگی مشترکی که داشتیم، میخواهیم خیلی زود خودمان را با فرد دیگری آرام میکنیم؟ آرامشی که اگر بدون بررسی همهجوانبه به آن رسیده باشیم، خیلی شکنندهتر از آن چیزی است که فکرش را میکنیم. برای همین، مریم افضلی، روانشناس خانواده، از همه آن نکات و مسائلی که پیش از ازدواج مجدد باید به آنها فکر کنیم و برای رفعشان قدم برداریم، میگوید تا بعد از بررسی همهجانبه، خیالمان از تصمیمی که گرفتهایم، تخت و دلمان قرص باشد.
نویسنده : نرگس خانعلیزاده روزنامه نگار
ریشهیابی کنید
اگر ازدواج قبلیتان با شکست مواجه شده است، خیلی سریع به فکر رابطه جدید نیفتید. بهتر است در چنین مواقعی، زمان مناسب و حتی طولانیمدتی را صرف پیدا کردن دلایلی که باعث شکستتان در ازدواج قبلی بوده است بگذارید.
مریم افضلی میگوید که پیدا کردن ریشه مشکلات، همان برگ برنده زوجین در ازدواج مجدد است: «بگردید و ریشههای اختلاف را پیدا کنید. منصفانه و بدون غرض روزهای گذشته را مرور کنید و ریشه اختلافاتی که نتیجهاش موقعیت فعلی شماست را بررسی کنید؛ شاید اگر آنها را با خودتان به زندگی جدید ببرید، دوباره در همان مسیر گذشته قرار بگیرید و قدم بردارید.
نمیخواهید که این اتفاق بیفتد، نه؟» او معتقد است که شاید خود فرد نتواند بیطرفانه آن ریشهها را پیدا کند و همهچیز را از چشم همسر سابقش ببیند؛ برای همین کمک از مشاوران را برای پیدا کردن این ریشهها فراموش نکنید که همهچیز از بیرون از دایره خودتان، کمی منصفانهتر و به واقعیت نزدیکتر است.
عبور از دلبستگیها
اما اگر شریک زندگی قبلیتان فوت شده است، کار کمی سختی در پیش دارید. شما حالا از زندگی با کسی که احتمالا خاطرات خوبی از زندگی با او دارید، میخواهید وارد زندگی فرد جدید بشوید. از نظر خانم افضلی، شما باید مدام از خودتان بپرسید که آیا سوگواریتان برای از دست دادن کسی که دوستش داشتید تمام شده است؟: « اینطور نباشد که با غمی که هنوز برایمان جریان دارد وارد مرحلهای جدیدی بشویم. از دست دادن شریک زندگیمان تنها برای ما بااهمیت و ارزشمند است، اما طرف مقابل فعلیمان شاید درکی از موضوع نداشته باشد و تنها به تشکیل یک زندگی جدید با شما فکر کند.»
در چنین شرایطی نمیتوانید او را با خودتان همراه کنید و اگر وابستگی زندگی قبلی را با خودتان به زندگی جدید ببرید، قطعا با مشکلات متعددی روبهرو خواهید شد که خب طبیعتا چون تجربهای از آن نداشتهاید، انتظارش را هم نخواهید داشت. در واقع کسانی که زندگی گذشتهشان به دلیل فوت همسرشان از دست رفته و قرار است وارد زندگی جدیدی شوند، باید میزان دلبستگی و وابستگیشان به روزهای گذشته را در قلب و ذهنشان بررسی کنند: «نکند که ما یک فرد دلبسته به زندگی قبلی اما در حال تشکیل زندگی جدید باشیم.»
موضوع مهم در چنین موقعیتهایی بر خلاف مواردی که زوجین از هم جدا شدهاند این است که ما با خاطره خوشی آن زندگی را از دست دادهایم و حالا ممکن است از آدمی که روزی با او زندگی میکردیم اسطوره بسازیم.
حفظ خاطرات دلنشین گذشته به تنهایی خیلی هم خوب است اما مواظب باشیم که این اسطورهسازی، در زندگی با فرد جدید برایمان مشکلساز نشود.
فرزندان را دریابید
حضور بچهها در هر دو طرف میتواند چالشهای متفاوتی ایجاد کند که باید برای آنها آماده باشیم. آیا فرزند من، طرف مقابلم را میپذیرد؟ آیا فرزند طرف مقابلم، من را به عنوان پدر یا مادرش میپذیرد؟
از نظر مریم افضلی، این موضوع یکی از اساسیترین مسائل در تصمیم به ازدواج مجدد است و بود و نبودش در نوع زندگی تاثیرگذار خواهد بود:« به این دلیل که بچهها به اندازه ما پذیرش بالایی ندارند و برای پذیرفتن شرایط جدید نیاز به زمان تقریبا زیادی دارند. پس فرزندان را در موقعیت عملانجام شده قرار ندهید و پیش از هر تصمیم و اقدامی، با آنها حرف بزنید.» از طرف مقابلتان هم بخواهید همین کار را با فرزندش انجام بدهد تا متوجه میزان رضایت کودک یا نوجوان از اتفاق جدید بشود. شاید چون میزان رضایت، تاثیر شگرفی در موفقیت ازدواج مجدد خواهد داشت. پس حرفها و خاطراتشان از پدر و مادر خودشان را بشنوید، نیازهایشان را با دقتی بیشتر از همیشه بررسی و آینده را تا حدودی برایشان ترسیم کنید. به هر حال این را فراموش نکنید که حضور بچهها در چنین تصمیمی یکی از تاثیرگذارترین عوامل موفقیت یا عدم موفقیت در این اتفاق است. پس پیش از هرچیز به طور کامل برایش برنامهریزی و خودتان را برای روزهای سختش آماده کنید. ضمن اینکه فراموش نکنید خود شما هم در قبال فرزند جدیدی که قرار است در زندگیتان قرار بگیرد مسوولیتهایی دارید که نیاز به نگاه پدرانه و مادرانه شما دارد؛ آیا برای چنین موقعیتی آماده هستید؟ البته این را هم فراموش نکنید که ارتباط گرفتن با بچهها، به سن و سال زوج و بچههایشان هم بستگی دارد؛ گاهی فرزندان بزرگ و ارشد یکی از طرفین، نرمی و گاهی خشم جدیتری از خودشان نشان میدهند که به همان میزان کار هر دو طرف، آسانتر یا سختتر خواهد شد.
مقایسه ممنوع
شاید اگر پیش از ازدواج مجدد، از فراموشی زندگی قبلی حرف زده شود، همه آن را از یاد بردن زندگی قبلی معنا کنند و تصور کنند اصلا آدمی چرا باید بخشی از زندگیاش را فراموش کند؟ برخیها فکر میکنند میتوانند خاطرات شیرینش را در ذهنشان بسپارند و از بدیهایش درس بگیرند اما واقعا همه آنها از گرفتار شدن در تله مقایسه خاطر جمع هستند؟
افضلی معتقد است نکند به خاطر فراموش نکردن خاطرات، مدام ویژگیهای خوب یا بد شریک زندگی قبلی را با شریک زندگی جدید مقایسه کنیم؟: «در واقع باید از زندگی قبلی به طور کامل دل کند و قبول کنیم که زندگی پیشرو، تقریبا هیچ وجه اشتراکی با روزهای گذشته من ندارد و من با یک فرد کاملا جدید و در شرایط جدید روبهرو هستم.»
پس تلخیها و شیرینیهایی که با همسر قبلی داشتهایم را نباید به همسر فعلی تعمیم بدهیم که این کار بدون شک دردسرآفرین خواهد شد؛ شاید چون هیچکدام از این مقایسهها به آن سرانجامی که باب میل فرد است نخواهد رسید و همین باعث تردید در تصمیمی که گرفته است میشود.
آمادگیهمهجانبه
زمان فعلی، چقدر از لحاظ روحی برای شروع زندگی مشترکی دوباره آماده هستید؟ این بزرگترین سوالی است که باید از خودتان بپرسید و اتفاقا برایش هم جواب روشنی داشته باشید:« مثلا اینکه میتوانید محبتی که از زندگی قبلی همراهتان دارید را کنار بگذارید و به فرد دیگری محبت کنید؟ از طرف دیگر، در صورت جدایی در ازدواج قبلی، میتوانید خشم و یا شاید بدبینی که از تجربه قبلی همراهتان شده است را وارد زندگی جدید نکنید و با ذهنیتی سفید دوباره شروع کنید؟
در واقع هر وقت چنین تواناییها و آمادگیهایی را در خودتان دیدید، آنوقت به تصمیم بزرگی مثل ازدواج مجدد فکر کنید.» ضمن اینکه در چنین تصمیمی، نهتنها خود فردی که تصمیم به ازدواج مجدد دارد که حتی خانوادهاش هم باید برای این اتفاق آمادگی کامل داشته باشند. ازدواج مجدد به دلیل از دست رفتن زندگی قبلی در نگاه متفاوتتری قرار میگیرد و همهچیز مثل دفعه پیش نیست؛ در واقع حساسیت خانواده روی آن بیشتر است و بهتر است از همه نظر آن را با خانوادهتان هم در میان بگذارید تا آنها هم آماده پذیرش فرد و افراد(در صورت داشتن بچه) جدید باشند.
قضاوت بیقضاوت
بدون قضاوت و هیچ پیشزمینهای وارد زندگی جدید شوید. «ماجرا این است که ازدواج ناموفق را نباید یک ضعف بزرگ برای زندگی آدمها بدانیم که اگر این کار را بکنیم، با کوهی از قضاوت وارد زندگی جدید میشویم.
در واقع همانقدر که فردی که در ازدواج اولش شکست خورده و در آستانه ازدواج مجدد است، خودش را محق میداند و احتمالا هیچ ایرادی را از سمت خودش نمیپذیرد، طرف مقابل هم همینطور است. پس برای اینکه بدون قضاوت کردن از چرایی ماجرا و نگاه شاید بدبینانه به زندگی وارد بشویم، بهتر است آن ریشهیابی شکست را جدی گرفت تا دیگر به این مرحله نرسیم که بگوییم پس حتما به دلیل همین اخلاقش بوده است که همسرش با او زندگی نکرده و من هم دچار همین مشکل خواهم شد. شاید مشکلی که برای آنها دردسرساز شده بود، برای فرد دیگری در قالب مشکل شکل نگیرد و آنها هردو با وجود داشتن ویژگیهای مثبت، زوج مناسبی در کنار هم نبودند؛ به همین سادگی. ضمن اینکه چنین مسائلی برای آن دسته از زوجهایی بیشتر رخ میدهد که یکی از طرفین پیش از آن ازدواج نکرده است. پس اگر قرار است با کسی که تجربه قبلی ازدواج نداشته است، وارد زندگی مشترک شوید، سعی کنید ذهنش را از بدبینیهای موجود در جامعه نسبت به ازدواج مجدد پاک کنید؛ آنهم نه با حرف بلکه با عمل.
هدفدار باشید
ازدواج دوم کمی از احساسات دور است و تقریبا برای رسیدن به هدفی انجام میشود. آن هدف گاهی آرامشی است که در زندگی گذشته وجود نداشته یا نداشته و نیازش دوباره حس شده، گاهی تمایل به داشتن فرزند است، گاهی رسیدن به یک جایگاه مالی خوب، گاهی برای التیام جای خالی نفر قبلی و هزاران دلیل موجه و غیرموجه دیگری که میتواند وجود داشته باشد. پس با خودتان روراست باشید و در درونتان به یک صلح درونی برای تصمیم به ازدواج مجدد برسید و بعد وارد رابطه
جدیدی بشوید.
آنوقت است که میتوانید در انتخاب طرف مقابلتان هوشمندانهتر عمل کنید و از انتخاب و تصمیمتان راضی باشید؛ طبیعتا در آینده هم خیلی راحتتر با مشکلات احتمالی زندگی پیشرو کنار خواهید آمد و آن را میپذیرید.
به دنبال جبران نباشید
اگر در زندگی قبلی خیلی اذیت شدهاید، با نگاه اینکه حالا همهچیز را جبران میکنم و یک زندگی ایدهآل خواهم داشت وارد زندگی دوبارهای نشوید. شاید چون ممکن است این زندگی هم مثل خیلی از زندگیهای دیگر معمولی باشد و شما را به آن حد از کمالطلبیتان که در نتیجه تفکر ذهنی شما برای جبران روزها و سالهای گذشته است نرساند. به قول خانم افضلی:« در واقع بپذیرید فرد جدید هم قطعا ایراداتی دارد؛ مثل همه آدمها و قرار نیست این با همه فرق داشته باشد.» اما احتمالا این بار توانایی شما در حل مساله تغییر کرده است و بهتر با آن کنار خواهید آمد. اینطور نباشد که حالا و در ازدواج دوم، معیارهای عجیب و غریبی برای خودتان بچینید و تحمل کوچکترین عیب و نقصی از طرف مقابل نداشته باشید که تقریبا چنین چیزی غیرممکن است و باعث به وجود آمدن اختلافات متعددی خواهد شد. پس به هوای جبران روزهای گذشته وارد زندگی جدید نشوید که این هدف اشتباهتان، توانایی این را دارد که امروز را برایتان تلختر از دیروز بکند. پس بهتر است در معیارهایتان یک تجدید نظر اساسی بکنید.
مشورت کنید
اگر فکر میکنید در مهارتهای ارتباطی ضعیف هستید، اگر هنوز به نتیجه قاطعی برای تصمیم به ازدواج مجدد نرسیدهاید و اگر در احساساتتان دچار تردید هستید، بدون شک با همراهی یک مشاور مرحله به مرحله در تصمیمتان موفقتر خواهید بود. مدیریت احساسات، شروع ارتباطی دوباره و حل کردن مشکلات گذشته، نیازهایی است که گاهی بدون همفکری و مشورت از هر کسی در قالب مشاور، امکانپذیر نیست. ضمن اینکه احتمال موفقیت در تصمیم پیشرو را هم بالا میبرد. در واقع مشورت کردن و مشاوره گرفتن از افراد آگاه، ترسها و نگرانیهای از گذشته و آینده را برطرف خواهد کرد و شروع یک زندگی بدون دلهره و با اطمینان خاطر را برایتان به ارمغان خواهد آورد.