چگونه می توان استراتژیک فکر کرد؟(در ۵ گام)


https://www.brandingstrategyinsider.com/images/2014/04/Brand-Marketing-And-Strategic-Thinking-.jpg

فرآیند مدیریت استراتژیک فراتر از پیروی کردن از یک سری قواعد و اصول است. این فرآیند یک رویکرد فلسفی در تجارت است. مدیر عالی رتبه در ابتدا باید به صورت استراتژیک فکر کند و سپس آن تفکر را در یک فرآیند عملی کند. فرآیند مدیریت استراتژیک هنگامی به بهترین شکل اجرا می‌شود که تمامی افراد مسئول در تجارت به خوبی استراتژی را فهمیده باشند. فرآیند پنج مرحله‌ای شامل: هدف گذاری، تحلیل و بررسی، ساخت استراتژی، عملی کردن استراتژی و نظارت بر نحوۀ عملکرد استراتژی می‌باشد.

وسعت دید خود را مشخص کنید

مقصود از هدف‌گذاری، مشخص کردن نگرش و دیدگاه شما نسبت به تجارتتان است. این مرحله از تشخیص سه بخش مهم تشکیل شده است: اول از همه مشخص نمودن اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدت. دوم، مشخص کردن فرآیند و چگونگی دست‌یابی به اهداف و در آخر، فرآیند را برای کارکنان خود مشخص کنید و به هر فرد وظیفه‌ای دهید که می‌تواند در آن موفق عمل کند. معمولا در آخرین گام در این مرحله، ماموریت سازمان به صورت مختصر نوشته می‌شود تا اهداف‌تان را برای شرکا و کارکنان شرح دهد.

گردآوری و تحلیل داده‌ها

تحلیل و بررسی مرحله‌ای اساسی است چرا که اطلاعات به دست آمده در این مرحله، شکل‌دهندۀ دو مرحلۀ بعد می‌باشد. در این مرحله، جمع‌آوری اطلاعات و دادۀ مربوطه برای دست‌یابی به دیدگاه مدنظرتان است. تمرکز تحلیل و بررسی باید بر روی درک نیاز تجارت از نظر دوام و بقا در موجودیتش باشد.  هم‌چنین جهت‌های استراتژی و راهکارهای اولیه برای بهبود رشد تجارتتان مورد توجه قرار گیرد. مشکلات داخلی و خارجی که بر اهداف و خط مشی تاثیرگذار است، بررسی شوند. مطمئن شوید که تمامی نقاط ضعف و قوت سازمان و هم‌چنین هرگونه تهدید یا فرصتی که در طول مسیر رخ می‌دهد را شناسایی کنید.

ساخت استرتژی

اولین گام در ساخت استراتژی، بررسی اطلاعات به دست‌آمده از  تحلیلی تمام و کمال است. مشخص کنید تجارت چه منابعی دارد که موجب دست‌یابی به اهداف می‌شود. محدوده‌هایی را مشخص کنید که تجارت باید به دنبال منابع خارجی باشد. مشکلاتی که شرکت با آن مواجه است، باید نسبت به اهمیتشان در راستای رسیدن به موفقیت، اولویت‌بندی شوند. بعد از اولویت‌بندی، شروع به ساخت استراتژی کنید. چون که وضعیت‌های تجاری و اقتصادی در جریان‌اند و در نتیجه مهم است که در این مرحله، رویکردهای جایگزین گسترش یابند تا به هر مرحله از اهداف مربوطه دست یابیم.

عملی کردن استراتژی

موفقیت در به کارگیری استراتژی، موجب موفقیت در ریسک‌های تجاری می‌شود. این بخش، مرحلۀ عملی در فرآیند مدیریت استراتژیک می‌باشد. اگر استراتژی در ساختار تجاری عملی نباشد، در مراحل اولیه باید ساختار جدیدی جایگزین شود. همۀ افراد در سازمان باید نسبت به مسئولیت‌ و وظایفشان آگاه باشند و اینکه چگونه با انجام این وظایف موجب دست‌یابی به اهداف موردنظر می‌شوند. به علاوه، یافتن هرگونه منابع و سرمایه برای ریسک‌های ممکن در این مرحله باید محافظت شود. هنگامی که سرمایه در دسترس است و کارمندان آماده هستند، برنامۀ اجرایی می‌تواند اجرا شود.

ارزیابی و کنترل

ارزیابی استراتژی و اقدامات کنترلی شامل این موارد می‌شود: ارزیابی عملکرد، بررسی مداوم مشکلات داخلی و خارجی و در صورت لزوم انجام اقدامات مناسب. هرگونه ارزیابی موفق در زمینۀ استراتژی با تعریف پارامترهای اندازه‌گیری شده آغاز می‌شود. این پارامترها باید منعکس‌کنندۀ اهداف در نظر گرفته شده در مرحلۀ اول باشند. پیشرفتتان را با اندازه‌گیری نتایج واقعی که با برنامه در تضاد هستند، مقایسه کنید. مشکلات داخلی و خارجی را بررسی کنید تا بتوانید در برابر هرنوع تغییر اساسی در فضای کسب‌وکارتان اقداماتی صورت دهید. اگر متوجه شدید که استراتژی به کارگرفته‌شده، شما را به اهداف موردنظر نمی‌رساند، اقدامات لازم را انجام دهید. اگر آن اقدامات موفق عمل نکردند، سپس دوباره فرآیند مدیریت استراتژیک را از سر بگیرید. به این دلیل که مشکلات داخلی و خارجی همواره تاثیرگذارند، هرگونه دادۀ به دست آمده در این مرحله باید برای کمک به استراتژی‌های آتی حفظ شود.

مطلب پیشنهادی

حتما باید دید/ بابل؛لایه های زیرین ارتباطات انسانی

سایت بدون – فیلم بابل (Babel) محصول سال ۲۰۰۶، به کارگردانی الخاندرو گونزالس اینیاریتو، یکی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *