یادداشت روز/اسکوچیچ، آغازگر جنگی که برنده آن نیست


سایت بدون – جمله‌ای قدیمی در فوتبال ایران وجود دارد که می‌گوید: «اگر یک چوب خشک هم بالای سر تیم بود، بازیکن باید از او اطاعت کند.» اگر ماجرای اسکوچیچ – طارمی را با این انگاره بررسی کنیم، حق را بی‌درنگ به مربی کروات می‌دهیم، ولی مشکل اینجاست که این نظریه به دوران جام تخت‌جمشید و حتی قبل از آن برمی‌گردد و فوتبال مدرن پیچیده‌تر از آن است که بتوان معادلاتش را با نگاه صفر و یکی حل کرد.
در نگاه سنتی مربی حاکم مطلق تیم است و بازیکن که در طبقه‌ای پایین‌تر ایستاده هیچ اختیاری ندارد، ولی در فوتبال مدرن اصل بر تعامل است و تنها با همکاری تمام و کمال همه اجزای تیم است که بهترین نتیجه به دست می‌آید. در چنین ساختاری یکی از هنرهای مربی این است که بازیکنانش را به بهترین شکل مدیریت کند و بتواند بهترین بازی را از آنها بگیرد. وقتی پای تیم ملی در میان باشد که زمان تمرینات خیلی کمتر از باشگاه است، نقش بازیکنان و توانایی آنها پررنگ‌تر می‌شود و سرمربیانی موفق‌ترند که علاوه بر موضوعات فنی توان کار کردن و کنار آمدن با ستاره‌ها را داشته باشند.
اسکوچیچ زمانی تیم ملی را تحویل گرفت که به دلیل نتایج بسیار ضعیف ویلموتس فاصله‌ای تا حذف نبود. مربی کروات کارنامه چندان پرباری نداشت و تردیدهای زیادی درباره شانس موفقیت او مطرح بود. با این حال او موفق شد در منامه به چهار برد متوالی برسد و در چهار بازی دور نهایی مقدماتی جام‌جهانی هم نتایج خیلی خوبی گرفت. تیم ملی از بحران عصر ویلموتس فاصله گرفته بود، با این حال زمزمه‌هایی شنیده می‌شد که برخی از بازیکنان کلیدی تیم ملی هنوز مربی کروات را کاملاً نپذیرفته‌اند.
از اسکوچیچ انتظار می‌رفت که با سوار شدن روی موج بردها اتحاد در تیم ملی را افزایش دهد، ولی در مصاحبه‌ای جنجالی تاکتیک‌پذیری بازیکنان ایرانی را زیر سؤال برد. البته انتخاب جملات اسکوچیچ هم کاملاً آگاهانه بود. او اصرار داشت که نتایج خوب تیم ملی به نام خودش نوشته شود و در واقع این جمله‌اش پاسخ به نجواهایی بود که بردهای ایران را نتیجه پتانسیل بالای بازیکنان می‌دانست. همین دلیلی شد تا طارمی واکنش نشان دهد و در توییت مشهورش که توهینی علیه اسکوچیچ هم نداشت، بازیکنان ایرانی را تاکتیک‌پذیر بخواند. اسکوچیچ انتظار چنین بازتابی را نداشت و مدعی شد که حرف‌هایش به اشتباه ترجمه شده، ولی جمله واضح‌تر از آن بود که بتوان پای سوءبرداشت را به میان آورد.
از طرف دیگر مصاحبه‌های سریالی اسکوچیچ با روزنامه‌های کروات هم محل سؤال است، چرا که او از زمان نشستن روی نیمکت تیم ملی با هیچ‌کدام از روزنامه‌های داخلی مصاحبه‌ای نداشته است. او ترجیح می‌دهد با خبرنگاران کروات همکلام شود، چرا که می‌داند چالشی در کار نخواهد بود و هر کدام از این مصاحبه‌ها برایش حکم یک آگهی تبلیغاتی را دارد. حضور اسکوچیچ در جام جهانی ۲۰۲۲ قطعی نیست و او شاید از حالا برای شغل بعدی‌اش برنامه‌ریزی می‌کند. اگر نحوه جدایی او از صنعت نفت و پیوستنش به تیم ملی را به یاد بیاورید، چنین سناریویی خیلی هم بدبینانه نیست. او به بهانه بیماری قلبی تیم آبادانی را ترک کرد و چند روز بعد هدایت تیم ملی را پذیرفت.
بعد از این تصمیم سختگیرانه و جنجالی توپ در زمین اسکوچیچ است و او باید بدون مهاجم پورتو در دو بازی آینده نتیجه بگیرد. ایران در این دو بازی روی کاغذ کار آسانی دارد، ولی هر دو تیم سوریه و لبنان با بازی بسته ممکن است تیم ملی را به دردسر بیندازند.
اسکوچیچ با خط زدن طارمی صورت مسأله را پاک کرد، ولی حالا باید بتواند سایر بازیکنان را بابت این تصمیم توجیه کند. حالا بازیکنان تیم ملی که در بازی‌های اخیر نتایج فوق‌العاده‌ای گرفته‌اند باید با مردی چشم در چشم شوند که توانایی‌های تاکتیکی آنها را زیر سؤال برده است. اگر اسکوچیچ تا اینجا توانسته بود فضای تیم ملی را به هر شکلی مدیریت کند، از اینجا به بعد کار سخت‌تری در پیش دارد و قدم در راهی گذاشته که معلوم نیست در پایان چه چیزی در انتظارش خواهد بود.

آرمن ساروخانیان/ایران ورزشی

مطلب پیشنهادی

حتما باید خواند/ کمدی انسانی؛ پروژه جاه طلبانه آقای بالزاک

“کمدی انسانی” (La Comédie Humaine) مجموعه‌ای عظیم از رمان‌ها و داستان‌های کوتاه است که توسط …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *