احسان محمدی
هفتم فروردین نزدیک میناب با چند ماهیگیر بلوچ همصحبت شدم که روی
قایقهایشان استراحت میکردند. اهل فوتبال بودند و به واسطه چند برنامه
تلویزیونی من را میشناختند. نخستین سوالشان این بود: «از عادل چه خبر؟»
ماهیگیرهایی که ۲۰ روز از ماه را روی قایق و در حال صید در دریا بودند و
تنها ده روز به خانه میآمدند هم پیگیر عادل فردوسیپور بودند و میدانستند
که با برنامه نود او هم بر سر جنگ آمدهاند. در هرات یزد – شهری که حتی
برخی خبر ندارند در جغرافیای ایران قرار دارد- تعمیرکار لاغر و روغنآلود
خودرو اصرار میکرد حتماً به مدیران تلویزیون بگویم عادل فردوسیپور را
مردم به خاطر صداقتش دوست دارند و اینجور کنار زدن باعث محبوبیت بیشترش
میشود.
او شب گذشته در نوزدهمین دوره جشن حافظ بهعنوان بهترین چهره تلویزیون در
سال ۹۷ یک جایزه دیگر به خانه بُرد. روی صحنه وقتی تشویقهای ممتد مردم را
دید «چقد خوبید شما» را گفت و ابراز خوشحالی کرد که باز از «مردم» جایزه
میگیرد و مثل همیشه با تکیه کلام «عجیب و غریب» از این همه لطف شادمانی
کرد.
او از «دیده» رفته اما از «دل» نه. دستکم هنوز! مردم دوستش دارند. حتی
آنها که به برنامه نود نقد داشتند هم این روزها با پسر کرمانی رسانه همدلی
میکنند. مردی که وقتی جایزه حافظ را از آن خود کرد انگار موهایش از همیشه
سفیدتر شده بود. کسانی که عادل فردوسیپور را میشناسند میدانند علیرغم
سکوتش در خصوص حذف از آنتن و حتی گزارشگری فوتبال، تحت فشار است. عادل بدون
فوتبال، شبیه نهنگی است که توی آکواریوم شنا کند، زنده است اما خوشحال
زندگی نمیکند.
او این روزها با دوستانش فوتسال بازی میکند، کتاب میخواند، ترجمه
میکند و گاهی هم در رستورانی در دورهمی همکاران نود شامی میخورد. افکار
عمومی هنوز در مورد چرایی حذف او اطلاعی ندارند و قانع نشدهاند. مدیران
تلویزیون هم ترجیح میدهند به سکوت رازآلودشان در مورد این تصمیم پرهزینه
ادامه دهند و عادل هم که همیشه شیفته «روشنگری» بود، انگار علاقهای به
«افشاگری» ندارد و امیدوار است سوءتفاهمها رفع شود و به خانهاش برگردد.
او همانطور که بارها گفته است، فرزند تلویزیون است و دوست دارد به خانه
برگردد. عادل فردوسیپور مثل روزگار کودکی ما که شب با توپ پلاستیکی در بغل
دیر میآمدیم خانه، پدر راهمان نمیداد و پشت در مینشستیم تا بالاخره یک
نفر «مادرانه» در را باز کند، منتظر بازگشت است.
برخلاف «چهگوارا»یی که این روزها از او ساختهاند و عدهای برای تسویه
حسابهای دیگر پشتش قایم شدهاند و آرزوهایشان برای کوبیدن مشت محکم را
دنبال میکنند، او نه شورشی است و نه اهل انقلاب علیه تلویزیون. اگر نگوییم
محافظهکار است، محتاط و سنجیدهکار است. آدمی که مثل او کتاب میخواند و
در جزییات دقت میکند و در همه این سالها مثل یک بندباز ماهر از بالای
استخر کروکودیلها رد شده، آنقدر باهوش هست که ژست اپوزیسیون نگیرد اما به
نظر میرسد اراده برای حذف او همچنان به قوت خود باقی است.
غیبت عادل فردوسیپور هم به زیان خود اوست، هم مردم، هم تلویزیون و هم
فوتبال. در این میان اما ساکنان لانههای فساد این روزها بعد از سالها با
آرامش میخوابند. شهر بدون یک «عادل» برای آنها جای امنتر و لذتبخشتری
است!