در حال حاضر، میلان به این نسخه از ابراهیموویچ نیاز دارد: بازیکنی هوشمند و در خدمت تیم؛ بازیکنی که زخمخورده اما هنوز گرسنه باشد
گابریله مارکوتی
سایت بدون – قریب ۷۰ دقیقه از دربی دلامادونینا میگذشت و میلان دو بر یک از اینتر پیش بود که استفانو پیولی، مربی میلان به کنار زمین آمد و از مهاجم مرکزیاش پرسید که تا چه زمان دیگری قادر به بازی است. زلاتان ابراهیموویچ که هر دو گل میلان را در عرض تنها سه دقیقه در نیمه اول به ثمر رسانده بود، به کنار زمین نگاه کرد، مشتش را باز کرد و با اشاره انگشتان دستش گفت: «پنج دقیقه». پیولی از لورنتزو کلمبو، مهاجم ذخیره تیم خواست که خودش را گرم کند. وقتی ابراهیموویچ اولین گل ملیاش را برای سوئد در سال ۲۰۰۱ به ثمر رساند، این بازیکن ۱۸ساله به دنیا نیامده بود. ولی حالا او میتوانست جانشین این بازیکن کهنهکار شود. طرفداران میلان مشتاق آن بودند که ببینند این بازیکن در میدان چه خواهد کرد و از سمت دیگر دوست نداشتند که ابراهیموویچ میدان را ترک کند. بیست و شش دقیقه بعد، سوت پایان زده شد. کلمبو هم هرگز به زمین نیامد. ابراهیموویچ توانست ۹۸ دقیقه (با احتساب وقتهای تلفشده) در زمین بماند و از بدن ۳۹سالهاش نهایت بهرهبرداری را داشته باشد. فراموش نکنیم که همین یک هفته پیش بود که او از چنگال ویروس کرونا نجات یافت. اما او در دربی، تفاوت را رقم زد و باعث پیروزی میلان شد. آنها با چهار برد از چهار مسابقه در صدر جدول سری آ قرار دارند و شروعی توفانی داشتهاند. پیولی پس از بازی گفت: «او کاملاً خسته شده بود. از من خواست که تعویضش کنم اما من حرفش را نادیده گرفتم!» هیچکس نمیتواند زمان را شکست دهد. هیچ فردی نمیتواند از زمان سریعتر حرکت کند اما اگر باهوش باشید، مانند اوضاعی که ابراهیموویچ دارد، گاهی میتوانید زمان را فریب دهید و لحظاتی جادویی به این ترتیب خلق کنید. مسأله تنها دو گلی که او زد نبود. او در صحنه منجر به گل اول، ابتدا با حرکت به سمت الکساندر کولاروف و تلاش برای دریبل زدن او، خطای پنالتی گرفت. خود او پشت توپ ایستاد و ضربه اول او را سمیر هاندانوویچ دفع کرد اما ابراهیموویچ توپ برگشتی را به گل تبدیل کرد. گل دوم او هم به این ترتیب بود که از مدافع مستقیمش در تیر دورتر جدا شد، با زمانبندی و تجربه خود فضای لازم را فراهم کرد و سپس سانتر رافائل لیائو را گل کرد. شاید بخواهید ارزش گلهای او را نادیده بگیرید. هر چه باشد خطای پنالتی را کولاروف مرتکب شد؛ او بازیکن خوبی است اما نزدیک به ۳۵ سال سن دارد و مدافع میانی تخصصی هم نیست، حتی در سیستم سهدفاعه اما اگر بازی را نگاه کرده باشید، میبینید که ابراهیموویچ در تمام طول مسابقه کولاروف را هدف قرار داد و به دنبال آن بود که او را از نظر فیزیکی شکست دهد. ابراهیموویچ به سمت استفان دهفرای نرفت که از نظر فیزیک بدنی میتوانست رقیب سختی برایش باشد. او ترجیح میداد با کولاروف درگیر باشد. این تفاوت آلفای پیر و آلفای جوان (آلفا: سردسته گرگهای نر) است. آلفای جوان ترجیح میدهد به سراغ سالمترین و قویترین گرگ گله برود تا نشان دهد که چه کسی رئیس است اما گرگ پیر از نقاط ضعف دیگران استفاده میکند و میداند که هدف این نیست که چیزی را اثبات کند، بلکه میخواهد که در نبرد پیروز شود. و البته، یک زنجیر تنها به اندازه ضعیفترین حلقهاش قدرت دارد. ضعیفترین حلقه خط دفاعی اینتر هم کولاروف بود. ابراهیموویچ به این فکر نمیکند که چه کارهایی را دیگر نمیتواند انجام دهد. او میخواهد از کارهایی که قابلیت انجامش را دارد نهایت بهره را ببرد. زمانی که میلان نمیتوانست از عقب بازیسازی کند، او هدف توپهای بلند قرار میگرفت و آنها را یا با سر پاس میداد، یا اینکه با سینه کنترل میکرد و با دقت به بازیکنان همتیمی میسپرد. در یک صحنه، او از همان حرکت معروف تکواندوییاش استفاده کرد و توپی که در سطح سرش بود را با پا کنترل کرد. اگر بازیکنان مناسب را دور او بچینید، توانایی او چندبرابر میشود. او هرگز بازیکنی با استارتهای سریع نبوده، هرچند که وقتی پاهایش را به حرکت درمیآورد، مسافت زیادی را میتواند پوشش دهد اما این مهم نیست، چرا که میلان بازیکنان سریعی مانند تئو هرناندز و الکسیس سالماکرس و رافائل لیائو را دارد که کنار ابراهیموویچ بازی کنند. آنها کار را به نتیجه میرسانند و ایبرا مرکز توزیع است. در اواخر بازی، وقتی که انرژی او رو به اتمام بود و پاهایش دیگر توان دویدن نداشت، باز هم کارهایی هرچند کوچک میکرد که به تیم کمک کند. او نمیتوانست پرس کند، ولی پاهای بلندش را دراز میکرد تا بلکه توپ را قطع کند و مانع بازیسازی اینتر شود. یک بار هم در آخرین لحظات او به سمت راست رفت و با یک پاس بدون نگاه، کاری کرد که تیمش بتواند لحظات ارزشمندی را تلف کند. اینها مسائلی فیزیکی هستند که میتوانیم ببینیم و دریابیم. مسائل روانی، مانند اعتماد به نفسی که به همتیمیهای جوانترش میدهد، ترسی که به جان رقبا میاندازد و انرژیاش که مانند صاعقه فرود میآورد را نمیتوان بهراحتی اندازه گرفت. ماه گذشته، او پس از زدن دو گل در بازی اول تیمش برابر بولونیا گفت: «من تنها دو گل زدم چون تقریباً ۴۰ سال دارم. اگر ۲۰ سال داشتم چهار گل میزدم.» بله، درست میگوید، البته اگر او ۲۰ ساله بود و ذهنیت حال حاضرش را داشت چون وقتی او ۲۰ ساله بود، بازیکنی نبود که در یک بازی چهار گل بزند. او در آن موقع پختگی لازم را نداشت. در واقع، او زمانی که ۲۰ سالش شد، در ۲۴ بازی برای آژاکس شش گل زد، چیزی که با توجه به انتظاراتی که از او داریم، کاملاً به دور از اوضاع فعلیاش به نظر میرسد. زمانی خواهد رسید که میلان نیاز پیدا میکند اوضاع را تغییر دهد؛ جایی که حضور او مانع رشد بازیکنان این تیم جوان خواهد شد و میلان مجبور میشود که او را کنار بگذارد. هنوز به آن مرحله نرسیدهایم. در حال حاضر، میلان به این نسخه از ابراهیموویچ نیاز دارد: بازیکنی هوشمند و در خدمت تیم؛ بازیکنی که زخمخورده اما هنوز گرسنه باشد. مانند همان تصویری که او در توییتر، لحظاتی پس از سوت پایان مسابقه منتشر کرد. منبع: ESPN