
سایت بدون – افشین خماند را به عنوان یک روزنامه نگار ورزشی می شناسند ، کسی که سالهای سال در تحریریه های ورزشی به عنوان یادداشت نویس فعالیت می کرده اما کتاب شعری که از او منتشر شده است ، با چهره تازه ای از او مواجه هستیم که با آن چهره که در باور عمومی از یک خبرنگار ورزشی در ذهن است ، فرسنگ ها فاصله دارد ، بر عکس فضای رقابتی ورزش ، کتاب شعرهای افشین خماند ، روایت یک عاشق آرام را به تصویر می گذارد، عاشق آرامی که می خواهد از هر چیزی بهانه ای برای تداوم عاشقیت خود پیدا کند ، کتاب اگر چه از نظر وزن شعری لنگ می زند و سپیدی را تا قربانی کردن موسیقی شعر پیش می برد اما از نظر تصویرسازی های عاشقانه می نی مال های افشین خماند درب تازه ای به روی شما باز می کند ، او در یکی از زیباترین تصویرهایی که در مینیمال های فارسی دیده ایم ، قصه مسافری را تصویر می کند که پشت تابلوی «جاده در دست تعمیر است » ایستاده است و شاهد رسیدن دیگران است ؛ آیا این تصویر شما را یاد دیوار ژان پل سارتر نمی اندازد؟
افشین خماند
همه رفتند و رسيدند
فقط من
باور كردم
جاده در دست تعمير است
یا در جایی دیگر وضعیتی را توصیف می کند که عده ای در یک پارادوکس غریب آرزو رفتن ابرها را می کنند اما وقتی ابرها می رود ، متوجه می شوند که پشت ابر خورشید نیست و اکنون آرزوی باران می کنند
پشت تمام ابرها
افشین خماند
هيچ خورشيدي نبود
و ما در تاريكي
دعاي باران مي خوانديم
به چند شعر دیگر از مجموعه بگو بخند گریه کن ، مجموعه مینی مال های افشین خماند که توسط مجموعه آرادمان منتشر شده است ، توجه کنید
راز انقراض
افشین خماند
قاصدک ها
آرزوي من بود
ونام تو
نگران نيستم
افشین خماند
دکتر محرم است
می دانم
تا گوشي را
روي قلبم گذاشت
نامت را فهميد
حوالي تو
افشین خماند
هيچ وقت شب نيست
تو كي مي خوابي
خورشيدمن؟
برای خریدن کتاب بگوبخند گریه کن می توانید به آدرس اینترنتی زیر مراجعه کنید