ریشه و داستان ضرب المثل «تو از تو، من ازبیرون»

سایت بدون – یک زن و شوهر بودند که بسیار ساده و کم هوش بودند

این زن و شوهر یک روز به بازار می روند تا سه گوسفند مرد و پشم های ریسیده شده زن را بفروشند

تا شاید بتوانند یک گاو شیر ده بخرند

در بازار از جدا می شوند

و برای غروب قرار می گذارند که همدیگر را ببینید و برای هم تعریف کنند که چه کردند

در غروب مرد ناراحت بود و زن خوشحال

مرد تعریف کرد که یک نفر سرش را کلاه گذاشته، سه گوسفند را از او خریده اما گفته پول همراهش نیست

یک گوسفند را گرو گذاشت و رفت تا برگردد و پولش را برگرداند و تا غروب بازنگشته و او دو گوسفند را باخت داده است

زن اما گفت من زرنگ بودم

دیدم پشم ها به دومن نمی رسند ، النگوی طلایم را بین آن ها گذاشتم تا دو من شود

مرد همان جا گفت: اگر تو از توی خانه همین طور تلاش کنی و من همین طور از بیرون خانه ، ما هیچ وقت گاو را نخریم

 کسانی که معامله و کاری را با هم شروع کنند و هر دو به جای سود، زیان ببینند، این مثل را درباره ی خودشان به کار می برند.

ضرب المثل های بیشتر را می توانید در لینک زیر پیدا کنید

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «خاله سوسکه به بچه‌اش میگه: قربون دست و پای بلوریت»

سایت بدون – ضرب‌المثل «خاله سوسکه به بچه‌اش می‌گه: قربون دست و پای بلوریت» با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *