کارگر مغازه به خواهرم تجاوز کرد کشتمش!

مرد ۳۴ساله وقتی از خواهرش شنیدکه کارگر مغازه‌شان به او تجاوز کرده،مرد آزارگر رابا سه ضربه چاقو در خیابان به قتل رساند.

سایت بدون – ساعت ۲۳ شامگاه دوشنبه بیست‌و‌چهارم اردیبهشت امسال، یکی ازماموران کلانتری بی‌سیم در تماس با بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران او را در جریان قتل یک تبعه خارجی جوان در حوالی میدان خراسان تهران قرار داد. با دستور قضایی، تیمی از ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران به آنجا اعزام شده و پی بردند پسر جوان با سه ضربه چاقو به قتل رسیده است‌. سه مرد جوان که با هم برادر بودند دراین ماجرا بازداشت شدند که یکی ازآنها به قتل اعتراف کرد. دیروز عامل جنایت و دو برادرش به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شدند ودرجریان تحقیقات هر‌کدام به تشریح ماجرا پرداختند‌. متهم به قتل هم در اظهاراتش گفت‌: مقتول کار‌گر مغازه‌ام بود اما به من و خانواده‌ام خیانت کرد‌. خواهرم را مورد تجاوز قرار داد و می‌خواست از دست‌مان فرار کند که خودم مجازاتش کردم.  
حسین گودرزی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر گفت‌: با اعتراف متهم به قتل و دو برادرش که در ماجرا حضور داشتند، آنها در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها ادامه دارد‌. 

مستحق مرگ بود
مهرشاد ۳۴ ساله تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده، مجرد بود و همراه برادرانش کار می‌کرد اما دستش به خون کارگرش آلوده شد. گفت‌و‌گویی با او بعد از جلسه تحقیقات قضایی انجام دادیم که می‌خوانید‌. 

انگیزه‌ات از ارتکاب جنایت چه بود‌؟
او به خواهرم تجاوز کرده و مستحق مرگ بود.

چطور از این ماجرا با‌خبر شدی‌؟
شب قبل چند نفر از همسایه‌هامرا دیدند وگفتند کارگرشما بصیر را دیدیم که سراسیمه ازخانه شما بیرون آمد وبعد صدای فریادو گریه ازخانه‌تان شنیده شد‌.با برادرانم که به خانه رفتیم، خواهرم گریه می‌کردوگفت که کارگرمان به او تجاوزکرده است. او به ما گفت روز قبل بصیر به خانه‌مان آمده وبه دروغ گفته برای ما وسایلی رامی‌خواهد ببرد‌. بعد وارد خانه شده و به خواهرم تجاوز کرده بود.

بعد چه شد‌؟
به مغازه رفتیم. بصیر رنگ‌پریده بودوانگار فهمیده بود ماجرا رافهمیده‌ایم. مدعی شد پدرش سکته کرده و می‌خواست برود ومی‌گفت با او تسویه مالی کنیم که گفتیم طلبی از ما ندارد‌. اول می‌خواستیم اوراتحویل قانون دهیم. او راداخل خودرو انداخته و سمت کلانتری رفتیم اما در نزدیکی کلانتری از ماشین بیرون پرید و فرار کرد. تعقیبش کرده و با چاقویی که همراهم بود سه ضربه به او زدم که به قتل رسید‌. او به خواهرم تجاوز کرده بود، من هم غیرتی شدم و خودم حکم قانون را اجرا کردم‌.  

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «شتر را چه به علاقه بندی»

سایت بدون – علاقه بندی به معنای ابریشم بافی است ابریشم بافی از آن کارهای …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *