حکایت کوتاه/کورم که دم خانه تو آمده ام

« فقیری به در خانه بخیلی آمد، گفت: شنیده ام که تو قدرتی از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای و من در نهایت فقرم ، به من چیزی بده بخیل گفت: من نذر کوران کرده ام. فقیر گفت : من هم کور واقعی هستم ، زیرا اگر بینا می بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی مثل تو نمی آمدم.»

مطلب پیشنهادی

ده ماده غذایی که از سرطان روده جلوگیری می کنند

سایت بدون با افزایش مرموز موارد سرطان روده بزرگ در جوانان، این مواد غذایی می‌توانند …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *