مرگ مرموز مرد نیکوکار در اسارت زوج گروگانگیر

مرد نیکوکار که از سوی زوج معتاد به گروگان گرفته‌شده بود، به طرز مشکوکی جان باخت تا متهمان در برابر اتهام قتل قرار بگیرند.
سایت بدون – ساعت۱۸ چهارشنبه دوم تیر امسال یکی از مأموران پلیس فرودگاه امام خمینی (ره) به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داد، جسد مردی ۶۶ساله را در صندلی عقب خودروی پژو۲۰۶ با دست‌وپای بسته یافته‌اند. مأموران برای بررسی ماجرا به جاده منتهی به فرودگاه اعزام شدند. در جریان تحقیقات اولیه مشخص شد مأموران فرودگاه هنگام گشت‌زنی، متوجه تردد خلاف جهت راننده پژو شده که در جریان تعقیب و گریز خودرو متوقف و زن و مرد جوان که سرنشینان پژو بودند، بازداشت شدند. در صندلی عقب خودرو نیز جسد دست‌وپابسته مرد ۶۶ساله‌ای را یافتند که ساعتی از مرگش گذشته بود. مأموران با استعلام پلاک خودروی پژو، پی بردند مالک همان مرد فوت‌شده است. او ساکن شهر قم بود و خانواده‌اش ۲۴چهارساعت قبل ناپدید شدن او را گزارش کرده بودند.
متهم زن در جریان تحقیقات پلیسی گفت: چند سال قبل صیغه مرد جوان شده و بعد از مدتی فهمیدم معتاد به هروئین است. خواستم جدا شوم که مرا هم گرفتار اعتیاد به هروئین کرد. شرایط زندگی‌ام خوب نبود تا این‌که با مرد نیکوکاری آشنا شدم. او با اطلاع از وضعیت مالی من و همسرم به ما کمک می‌کرد. یک روز شوهرم ادعا کرد می‌خواهد ترک کند و از مرد نیکوکار خواست او را به کمپ ببرد. سه‌نفری راهی کمپ شدیم که در میان راه، همسرم با چاقو پیرمرد را تهدید کرد. با تهدید شوهرم، مجبورشدم دهان، دستان و پاهای گروگان را با پارچه ببندم. او را از قم به تهران و رباط‌کریم منتقل کردیم. شوهرم موجودی حساب او را خالی کرد. قصد داشت در برابر آزادی آن مرد از خانواده‌اش اخاذی میلیاردی کند اما پیرمرد فوت کرد. شوهرم همچنان به‌دنبال اخاذی از خانواده پیرمرد بود که ناکام ماندیم.
شوهر این زن هم در جریان تحقیقات گفت: وقتی فهمیدم همسرم از مرد پولداری کمک مالی می‌گیرد، تصمیم گرفتم از آن مرد اخاذی کنم که او را ربودیم اما در جریان ۲۴ساعت گروگانگیری حال او بد شده و فوت کرد و در اخاذی میلیاردی ناکام ماندیم.
 با توجه به اظهارات او، احتمال مرگ براثر گرما و تشنگی  یا تزریق دارو مطرح شد. جسد به پزشکی قانونی منتقل‌شده تا علت اصلی مرگ مشخص شود. متهمان نیز برای تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی هستند.

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل « پر پر زدن»

سایت بدون – وقتی مرغ را سر می برند شروع می کند به دست و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *