یادداشتی از فردین علیخواه / در نقد حواس پرتی ؛گریز نامطلوب از واقعیت

http://bridgesofhope.com.ph/wp-content/uploads/escapism-drug-use-addiction.jpg

سایت بدون -گریز(escapism) یکی از مفاهیم مطالعات فرهنگی است و به معنای آن است که وقتی ما با واقعیتی ناخوشایند مواجه می‌شویم به دنبال حواس‌پرتی می‌رویم. درواقع آنچه در «گریز» رخ می‌دهد استقبال خودخواستۀ فرد از حواس‌پرتی است تا شاید به این طریق بتواند ساعت‌ها یا روزهایی خود را ازنظر جسمی و ذهنی از آن واقعیت ناخوشایند دور کند. در موضوع گریز، دو موقعیت « گریز از » و « گریز به » وجود دارد. افراد مختلف معمولاً گریزگاه خود را می‌جویند. برای مثال زن‌وشوهری که اختلافات جدی دارند ولی هر دو ساعت‌ها چشمانشان را به صفحه‌نمایش تلفن همراه می‌دوزند تا ذهن خود را از مشکل اصلی دور کنند، مردی که همسرش به او خیانت کرده است و برای کنار آمدن با این بحران مدام می‌نوشد تا از واقعیت به خیال کوچ نماید، زنی که نشانه‌هایی از خیانت را در همسرش دیده است و ذهن پرآشوب خود را مدام با لکه‌گیری سرویس بهداشتی خانه‌اش آرام می‌کند.

گریز می‌تواند در دو سطح ذهنی و جسمی باشد. ولی نکته آن است که افراد می‌توانند ازنظر جسمی از موقعیتی ناخوشایند بگریزند ولی ذهنشان همچنان گرفتار آن موقعیت باشد و البته برعکس آن‌هم صادق است. کم نیستند ایرانیانی که باانگیزۀ گریز، از ایران مهاجرت کرده‌اند و جسمشان در یک شهر آرام اروپایی قرار دارد ولی ذهنشان از مشکلات جامعه ایرانی دور نمی‌شود، و هستند ایرانیانی که جسمشان در ایران و در کانون مشکلات مختلف اقتصادی و اجتماعیِ فعلی قرار دارد ولی ازنظر ذهنی هرروز در کنار رودخانه دانوب قدم می‌زنند!

ولی گریز فقط محدود به روابط روزمره اجتماعی نیست. گاهی اوقات گریز، واکنش به بحران‌های بزرگ‌تری است که در جوامع آشکار می‌شود. آلن برینکلی، استاد تاریخ سیاسی دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۸۲ کتابی با عنوان «فرهنگ و سیاست در دوران رکود بزرگ» منتشر کرد تا نشان دهد که چگونه «گریز» یکی از سازوکارهای کنار آمدن با پیامدهای رکود اقتصادیِ سال ۱۹۲۹ در امریکا بود. به نظر او وقتی در آن سال‌ها آثار ناخوشایند رکود اقتصادی به‌تدریج نمایان شد مردم تلاش کردند تا از واقعیت تلخ بگریزند و به همین دلیل خود را به دامن «حواس‌پرتی خودخواسته» انداختند. برای مثال بیش از قبل به رادیو گوش می‌کردند، مدام به تماشای فیلم می‌نشستند و یا خود را با ورق زدن مجلات مشغول می‌کردند و نکته قابل‌تأمل آنکه مردم در دوره بحران اقتصادی، از عکس‌ها و فیلم‌هایی استقبال می‌کردند که زندگی مرفه و لوکس را نشان می‌داد. گویی مردم نداشته هایشان را در این فیلم‌ها جستجو می‌کردند و ساعاتی از بحران می‌گریختند.

برخی معتقدند که گاهی اوقات حکومت‌ها هم به‌عمد تلاش می‌کنند تا زمینه گریز را در مردم فراهم کنند. همان استعاره معروف «نان و سیرک» که توسط جوونال، شاعر و طنزپرداز اواخر قرن نخست میلادی روم مطرح شد. ازنظر او برخی از پادشاهان رومی برای آنکه حواس مردم را از حقوقِ مهم شهروندی پرت کنند آنان را با « نان و سیرک» مشغول می‌کردند. منظور او از سیرک، ساخت تماشاخانه‌هایی نظیر کلوسئوم در روم بود که حدود ۵۰۰۰۰ نفر ظرفیت داشت. پادشاه؛ مردم را در کلوسئوم جمع می‌کرد، مردم به تماشای مسابقه گلادیاتورها برای کشتن یکدیگر مشغول می‌شدند و سربازان پادشاه؛ قبل و پس از مسابقه به‌طرف مردم نان پرتاب می‌کردند!

درهرصورت، از گریز، چه در برداشتی فردی و چه در برداشتی اجتماعی، ارزیابی منفی وجود دارد. مهم‌ترین مسئله آن است که فرد از موقعیت ناخوشایندی که در آن قرار دارد می‌گریزد و برای تغییر یا بهبود اوضاع تلاش نمی‌کند. به همین دلیل برخی از محققان از« قربانیان گریز» سخن گفته‌اند، منظور کسانی هستند که از موقعیت بد می‌گریزند ولی به شکلی دیگر قربانی همین گریختن خود می‌شوند. لایه‌ای از خیال بر چشمان فرد کشیده می‌شود ولی واقعیت همان واقعیت است. در اینجا فرد به‌عمد خود را مشغول چیزی می‌کند تا چیز دیگری را فراموش کند درحالی‌که واقعیت نامطلوب همچنان باقی است. گریختن و نه اصلاح واقعیت ناخوشایند، مهم‌ترین نقد به گریز است.
نوشته: فردین علیخواه| جامعه‌شناس

Image result for ‫فردین علیخواه‬‎

مطلب پیشنهادی

ریشه و داستان ضرب المثل «عروس میاد وسمه بکشه نه وصله بکنه»

سایت بدون – ضرب‌المثل «عروس میاد وسمه بکشه نه وصله بکنه» به این معنا است …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *