بایگانی برچسب: ضرب المثل

ریشه و داستان ضرب المثل «شلنگ تخته انداختن»

سایت بدون -شِلَنگ یا شَلَنگ واژه‌ی عامیانه‌ی کهنه‌ی فارسی به‌معنی قدم بلند است. شلنگ زدن در اصطلاح به معنای با پا زدن است که یعنی همان لگد زدن خودمان ، تخته هم در زورخانه ها وسیله ای است که لابد می شناسید ، همان چیزی که روی آن شنا می روند ، در قدیم در زورخانه ها ورزشی بود که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « نه کور می کند، نه شفا می دهد»

سایت بدون – قصابی بود که چشمش درد می کرد ، خیلی هم درد می کرد ، آن قدر هم درد که گاهی حتی ترجیح می داد ، اگر شفا پیدا نمی کند و چشمانش خوب نمی شوند ، کور شود تا درد آرام شود. او پیش هر طبیبی که می رفت ، معالجه بی فایده بود و مرهمی که …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «عجب سرگذشتی داشتی کل علی»

سایت بدون – دیدید مخاطب حرف هایتان نکته را نمی گیرد ، حکایت حکایت کل علی است . کل علی مردی با موهای کم و به قولی کچل بود که به حج رفته بود. و برگشته بود و شده بود حاجی و همه به او می‌گفتند: حاجلی (حاج علی) اما یک دوست قدیمی داشت که مثل قدیم باز به او …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « طبل توخالی »

سایت بدون – طبل را همه می شناسیم ، اما تصور کنید نشناسیم و آن را برای اولین بار ببینیم ، با چیزی مواجه هستیم که سروصدای زیاد و هولناکی دارد اما وقتی به آن نگه می کنیم با چیزی توخالی مواجه هستیم که هیچ زوری ندارد ، این مساله در شعر فارسی دستاویز شعرهای زیادی بوده ،به عنوان مثال …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « سرجهازی کسی بودن »

سایت بدون-جهاز که می دانید، چیست؟ همان وسایلی است که خانواده عروس برای خانه داماد تهیه می کنند تا اول زندگی بخشی از زندگی مشترک را تامین کرده باشند ، قدیم ها که بحث نوکر و کنیز مطرح بود، گاهی در بین جهاز یک خدمتکار هم وجود داشت که همراه داماد بود و داماد باید او را تحمل می کرد …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « به لعنت خدا هم نمی‌ارزد»

سایت بدون -نفرین کردن و لعنت فرستادن بخشی از عصبانیت و ناراحتی محسوب می شود و شخص کارمای ظلم یا عمل ناپسندی که بر او شده را به ماورا می سپارد . شما تصور کنید که رفته اید خرید کرده اید و جنس بدی گرفته اید و می خواهید او را نفرین کنید و می گوید خدا تو را لعنت …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «یک کلاغ،۴۰ کلاغ»

سایت بدون-یک چوپان بود که همیشه به زنش می گفت که هر اتفاقی که می افتد که به دیگران نگوید چون مردم آن را بزرگتر می کنند ، زنش حرف او را گوش نمی کرد، یک روز چوپان تصمیمی می گیرد ، صبح وقتی برای وضو بیرون آمد ، صدایی وحشتناک در آورد و به زنش گفت همین الان یک …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل « یک خشت هم بگذار سر دیگ»

سایت بدون – عروسی بود که آشپزی کردن بلد نبود اما نمی خواست این را به روی مادر شوهرش بیاورد ، برای همین سعی کرد غیر مستقیم از او بپرسد تا هم یاد بگیرد و هم غرورش حفظ شود. برای همین از مادر شوهرش پرسید که من چه کار کنم که پلوهایم مثل شما خوب شود ، می شود مراحلتان …

توضیحات بیشتر »

ریشه و داستان ضرب المثل «پاردم ساییده»

سایت بدون – بد پاردُم تسمه‌ای است که برای جلوگیری از لغزش پالان در سربالایی‌ها یا لیز خوردن زین اسب استفاده می‌شود. این تسمه را بر عقب زین یا پالان می‌دوزند، در دو سوی پالان استوار می‌کنند و دم  ستوران را از آن می‌گذرانند، خب با این تعریف مشخص می شود که کسی که پاردمش ساییده شده ، کسی است که …

توضیحات بیشتر »

مجموعه ای بی نظیر از ضرب المثل‌های فارسی همراه با داستان و کاربرد

سایت بدون -ضرب المثل ها مجموعه ای از باورهای یک جامعه است که گویی همه بر سر درستی آن ها به یک توافق رسیده اند ، چرا که آن قدر در فرهنگ ریشه دوانده اند که همگان بعد از بیان به یک مفهوم مشترک می رسند ، در این جا مجموعه ای از ضرب المثل های فارسی را گرد هم …

توضیحات بیشتر »